آفتاب
نویسنده اکوادوری بررسی کرد:

اهداف پیدا و پنهان اسلام هراسی/ خطر اسلام مولد صنایع نظامی آمریکا

اهداف پیدا و پنهان اسلام هراسی/ خطر اسلام مولد صنایع نظامی آمریکا

«مانوئیل اله خاندرو» استاد دانشگاه در اکوادور معتقد است هدف غرب از وحشتناک جلوه دادن اسلام جایگزینی برای کمونیسم بود تا توجیهی برای صنایع نظامی به عنوان هسته مرکزی اقتصاد آمریکا باشد.

به گزارش خبرگزاری مهر، «مانوئیل اله خاندرو» نویسنده و استاد دانشگاه در اکوادور با انتشار مقاله‌ای با عنوان «ما، اسلام و تروریسم» در سایت دانشگاه اکوادور و همچنین پایگاه خبری تحلیلی «پرنسا اسلامیک» به نامه رهبر معظم انقلاب اسلامی به جوانان اروپای غربی و آمریکایی شمالی پاسخ داد.

آنچه در ذیل می‌آید، متن مقاله «ما، اسلام و تروریسم» نوشته مانوئل اله خاندرو استاد دانشگاه در اکوادور است.

چندی پیش رهبر عالی ایران نامه‌ای خطاب به جوانان اروپای غربی و آمریکای شمالی منتشر کرد که بسیاری آن را به نامه معروف [امام] خمینی رهبر قبلی ایران به گورباچف تشبیه می‌کنند. در این نامه یک جمله کلیدی به چشم می‌خورد. آنجا که تصریح شده «اجازه ندهید ریاکارانه، تروریست‌های تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند». حال با دو سوال مواجه هستیم. اول اینکه چرا رهبر ایران تروریست ها را بعنوان گروهی معرفی کرده که در استخدام قدرت‌های غربی هستند، نقش غرب در ایجاد تروریسم چیست؟ سوال دوم اینکه اسلام واقعی چیست، مرز آن با تروریسم کجاست، آیا انتساب تروریسم به دین اسلام یک واقعیت است یا یک تصویرساختگی از اسلام که منجر به تقویت اسلام هراسی می‌گردد؟

برای پاسخ به دو سوال فوق لازم است اندکی سیاست‌های غرب در قبال اسلام در دو دهه اخیر و نامه رهبر ایران را کالبدشکافی کنیم. در خصوص سوال اول با مطالعه تحولات اخیر منطقه خاورمیانه و رصد سیاست خارجی دولت‌های غربی به نتایج زیر می‌رسیم:

رهبران غربی و رسانه‌های تحت سلطه آن از مدت‌ها پیش در پی نشان دادن چهر‌ه‌ای اهریمنی از اسلام هستند. نقطه قوت این تبلیغات نیز بعد از حقه موساد از یازده سپتامبر 2001 است که سعی کرد اسلام و امت اسلامی و جامعه جهانی مسلمانان را تهدیدی خارجی برای غرب نشان دهد.

در حالیکه القاعده و دشمنانی بزرگ‌تر از آن مانند جهادی‌ها توسط غرب خلق و بزرگ‌نمایی شدند، عملیات روانی برای ایجاد ترس از اسلام شروع شد که در واقع این عملیات روانی، همان «اسلام هراسی» القا شده در اذهان غربی است. وقتی ذهن غربی به افکار مسموم اسلام هراسی آغشته شد، همین ذهنیت کمک کرد تا عموم مردم غرب از عملیات ناتو برای تجاوز به افغانستان حمایت کرده و به دنبال آن از حمله آمریکا به عراق و بسیاری از مداخلات آشکار و مخفی غرب در دیگر کشورهای اسلامی، حمایت کنند.

«فدل» يک روزنامة مصري (الاهرام) و روزنامة آمريكايي (يو.اس.اي تودي) را در سه ماه پس از 11 سپتامبر تحليل محتوا مي‌کند. اين مطالعه نشان مي‌دهد که بيش‌ترين موضوعاتي که در رابطه با کشورهاي عربي در دو روزنامه مطرح گرديدند، اسلام بنيادگرا و تروريسم بودند. با اين حال، درحالي که الاهرام بر محکوميت حملات و بنيادگرايي از سوي کشورهاي عربي تاکيد داشت، يو.اس.اي تودي اعراب را به بنيادگرايي اسلامي، تروريسم، و افراط‌گرايي در سرتاسر جهان متهم کرد.

«گوما» تصوير اسلام و مسلمانان در مطبوعات آمريكا، فرانسه، و آلمان را تحليل محتوا کرد. نتایج نشان داد طي 50 روز پس از 11 سپتامبر این مطبوعات، کشورهاي عربي و مسلمان را مأمن تروريسم دانسته  و يک «فرهنگ خشونت» را در خود پرورش مي‌دهند.

« لونتال» در تحقيقي با عنوان «در گفتمان رسانه‌هاي آمريكايي تروريست كيست؟» با تحليل محتوایي بيش از 100 مقاله منتشره در رسانه‌هاي عمده آمريكا طي سال‌هاي 2003-2001، به این نتیجه رسید که در بيش از 80 درصد از مقالات، هر جا از تروريسم سخن به ميان آمده، بلافاصله نام اسلام يا مسلمانان ذكر شده است. گويي اين دو، واژگان متفاوت براي يك مفهوم يا منظور هستند در اغلب مقالات، مفاهيم «بنياد گرايي»، «راديكاليسم اسلامي»، «وحشت‌آفريني» و «تحجر فكري» با هم به كار گرفته شده‌اند.از نظر لونتال، اغلب نويسندگان و تحليلگران رسانه‌هاي عمده آمريكا، تروريسم را همان اسلام می‌دانند و مسلمانان حاميان، عاملان و گسترش دهندگان اصلي تروريسم در جهان هستند.

هدف غرب از وحشتناک جلوه دادن اسلام هم جایگزین کردن دشمن قبلی غرب یعنی کمونیسم بود تا دلیل توجیه کننده‌ای برای صنایع نظامی به عنوان هسته مرکزی اقتصاد آمریکا باشد. این اقتصاد سیاسی تسلیح به سیاست‌های آمریکا در دهه 40 و جنگ جهانی دوم باز می‌گردد. علاقه اسرائیل در این عملیات روانی به حادثه یازده سپتامبر باز می‌گردد که این عملیات اجرا شد تا دشمنان اسرائیل را در خاورمیانه دشمنان جهانی غرب نشان داده و ابزاری بود تا تبلیغات سوء را از ضد کمونیسم به سوی ضد تروریسم جلب کند.

جذب نیرو، تامین بودجه و تشکیل سازمان داعش با همکاری اسرائیل، آمریکا، ناتو و برخی کشورهای عرب منطقه خاورمیانه با آخرین و بهترین الگوها صورت می‌گیرد تا مدلی تازه از جنگ جهانی با تروریست ارائه شود. این الگوی تازه بر ساخت جوی استوار شده که ترسی دائمی از اسلام را در اذهان مردم غرب ایجاد کند. در این مدل اسلام هراسی تجارت بزرگی در غرب شده و برای مثال بازار فروش خوبی برای فیلم‌های هالیوودی با تبلیغات سوء علیه اسلام شده است. ایجاد این ذهنیت در میان مردم غرب ابزار اقتصادی لازم برای راهبردهای ژئوپولیتیک با اهداف مختلفی همچون کنترل منابع طبیعی خارجی و کنترل بر خطوط لوله نفت و گاز اوراسیا و یا برای مهار مخالفان سیاسی از طریق سرکوب‌گری پلیس و جمعیت داخلی کشورهای غربی است.

مهمترین مانع شناخت اسلام صحیح در غرب عملیات‌های پرهزینه روانی برای جداسازی انسان‌ها و به تبع آن تبدیل آنان به بردگانی است که تحت سلطه رژیم روانی اربابان جهانی هستند که می خواهند اورشلیم را پایتخت خود کنند. آن‌چه به اذهان بیمار خیل کثیر جمعیت جهان آموزش می‌دهند، به ظاهر احترام، خواهری و برادری میان همه است ولی به دروغ می‌گویند یک کنفدراسیون روشنگری در عصر بزرگی به وقوع خواهد پیوست، زمانی که صلح و هارمونی اوج گرفته تا برای آیندگانمان جهان بهتری باقی گذاریم.

حال به سوال دوم برگردیم، اینکه اسلام واقعی چیست و مرز آن به تروریسم کجاست؟ برای پاسخ به این سوال بهتر است نامه رهبر عالی ایران به جوانان غرب را بررسی کنیم. وی در پیامی به جوانان غربی با اشاره به وقایع اخیر در فرانسه و برخی دیگر از کشورها با اشاره به سیاست هراس افکنی و نفرت پراکنی در غرب، ‌از قشر جوان غربی خواست درباره دلایل شدت گرفتن  این هراس افکنی علیه اسلام بیاندیشند تا ببینند چه معنا و ارزش‌هایی در اسلام وجود دارد که مزاحم برنامه‌های قدرت‌های بزرگ بوده یا چه منافعی در سایه این تصویرسازی غلط از اسلام برای سیاسیون غربی فراهم می‌شود. بطور خلاصه نامه رهبر ایران چند نکته مهم را بازگو کرده است:

نکته اول زمان انتشار این نامه است که باید بدان توجه کرد. این نامه زمانی نگاشته شد که جنگ‌های یازده سپتامبر و جنگ جهانی علیه ترور در حال تغییر شکل به نام جنگ علیه داعش است.

رهبر ایران به این دلیل به قشر جوان غربی نامه نوشت که چون جوانان اروپا و آمریکای شمالی در برابر آلودگی ذهنی که به بدنه سیاسی تزریق می‌شود، آسیب پذیرتر هستند.

در این نامه از جوانانی که در برترین نقاط جهان با تبلیغات سوء زندگی می‌کنند، درخواست شده ورای تصویر غلط ارائه شده از حقیقت و در لوای نور وحی الهی بنگرند، وی مردم را تشویق می‌کند به منابع اصلی خردمندانه از وحی الهی در کتب مقدس مراجعه کنند.

این نامه قشر جوان آمریکای شمالی و اروپایی را با هر پیشینه‌ای دعوت کرده تا اسلام را از طریق مطالعه آموزه‌های مقدس و از زندگانی پیامبران از آدم تا نوح،‌ ابراهیم تا موسی، و عیسی مسیح(ع) تا محمد(ص) بشناسند.

با نگاهی به احکام اسلامی می‌توان دریافت تروریسم نه تنها در اسلام ریشه نداشته بلکه در قرآن کتاب مسلمانان نیز به شدت رد شده است. همانطور که در نامه ذکر شده، برای دریافت اطلاعات صحیح از دین اسلام و شناخت واقعی این دین، باید به قرآن کتاب مسلمانان مراجعه کنیم تا حقیقت دین صلح طلب اسلام را بدانیم.

امروزه گروه های تروریستی موجود در سرزمین های اسلامی با سرویس‌های امنیتی غرب همکاری دارند. نگاهی به دو سازمان بزرگ تروریستی (القاعده و داعش) گرچه آنها را به جهان اسلام منتسب می‌کنند اما سوابق حمایت‌ها و پشتیبانی‌های مالی، لجستیکی و نظامی غرب بر این گروه‌ها بر کسی پوشیده نیست. ابهام این است که تروریست ها توسط چه کسانی مدیریت می شوند. اسناد غیر قابل انکار نشان می دهد مخوف ترین جریانات تروریستی منتسب به جریانات اسلامی (القاعده و داعش)  ازسرویس های اطلاعات غربی تغذیه می شوند و البته هرکدام تاریخ مصرفی خاص دارند. به این معنی اگر تا دیروز دولت اسلامی منافع آنها را تامین می‌کرد پشتیبانی می کردند و مادامی که منافع آنها را تامین نمی‌کند مقابله می‌کنند. به همین دلیل برخورد  مقابله با تروریسم یک برخورد گزینشی است. به عبارتی تروریسم را به خوب و بد تقسیم می‌کنند. اما واقعیت آن است اسلام اصیل طرفدار ترور نیست، بلکه به شدت آن را رد می‌کند.

کد N769688

وبگردی