آفتاب

رئیس جمهور:وزیر علوم جدید ادامه دهنده عزیزان پیشین خود است/راه ما همان است که اول وعده دادیم

رئیس جمهور:وزیر علوم جدید ادامه دهنده عزیزان پیشین خود است/راه ما همان است که اول وعده دادیم

حسن روحانی سخنران مراسم روز دانشجوی امسال در دانشگاه علوم پزشکی ایران بود.

رئيس جمهور در سخنان خود در اين مراسم گفت:روز بسیار پرافتخار دانشجو را به محضر دانشجویان عزیز سراسر ایران، اساتید و فرهیختگان تبریک می گویم و خوشحالم در دانشگاهی 16 آذر امسال را حضور دارم که جزو اولین مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در دولت یازدهم برای فعالیت مجدد این دانشگاه پرافتخار بودیم.

اهم اظهارات رئيس جمهور در ادامه به نقل از تسنيم مي آيد:

*16 آذر سرآغاز نقطه عطف جنبش دانشجویی است. جنبش دانشجویی فراتر از بحث حزب و جناح و خط است. جنبش دانشجویی به معنای حضور همه دانشجویان در عرصه فرهنگ و سیاست است. در دهه 1330 حادثه 16 آذر درخشش خاصی داشت. شریعت رضوی، قندچی، بزرگ نیا، دانشجویان به خون خفته‌ای که پرچم حرکت دانشجویی را به اهتزاز درآوردند.
جنبش دانشجویی یک حرکت به هم پیوسته است. این حرکت هم برای استقلال است و ضد استعمار است. هم برای آزادی است و ضداستبداد است.
*عده ای بودند و شاید هنوز هستند که جنبش دانشجویی را باور نکردند و اگر هم می دیدند از سر نفرت روی برمی‌تابیدند. اما امروز روزگاری نیست که کسی جنبش دانشجویی را منکر شود. گرچه برخی می خواهند جنبش دانشجویی را به فضای خاصی منحصر کنند. 
*این جنبش ممکن است حوادثش شان نزولهایی داشته باشد، در دهه 40 حوادثی دارد با شرایط خودش، اما اساس جنبش دانشجویی یک حرکت مستمر هست، وجود دارد و خواهد بود.
*جنبش دانشجویی یعنی حرکت دانشجویی در دورانی مشخص. حزب ممکن است امتداد داشته باشد. عده‌ای اعضای حزبی باشند و تا آخر عمر هم عضوش باشند. اما دانشجو بودن تا آخر عمر به مفهوم لغوی ادامه دارد اما به مفهوم عضویت در یک دانشگاه به عنوان کسی که دانش را می‌آموزد دوره‌ای دارد. 4 سال 6 یا 8 سال و بیشتر و کمتر. و یکی از دلایل زنده بودن حرکت دانشجویی، محدودیت همین دوران است. شما وقتی در دوران خاصی فعالیتی را شروع می‌کنید و می‌دانید پایانی دارد، قدر آن دوران را بهتر می دانید تا کسی که وارد صحنه‌ای می شود که بداند برایش پایانی نیست.
*جنبش دانشجویی علاوه بر اینکه از لحاظ حضور افراد دوران مشخصی دارد، اما از لحاظ پیوستگی حرکت، حرکتی دائم است. همه دانشجویان همان خط و راه را دنبال کردند. در نهضت اسلامی، همه جا دانشگاه جزو پیشتازان حرکت بود. جزو والسابقون السابقون، اولئک المقربون بود.

*از سال 42 در کنار روحانیت دانشگاه حضور داشت و فعال بود و همان زمانی که بزرگانی از روحانیت به زندان رفتند، بزرگانی از دانشگاه مانند مهندس بازرگان هم به زندان رفتند. همان دورانی که در حوزه های علمیه و مساجد و منابر حرکت انقلابی توسط بزرگان روحانیت به رهبری امام ادامه یافت، در دانشگاه هم امسال طالقانی‌ها، شریعتی‌ها، مطهری‌ها، بهشتی‌ها، مفتح‌ها، به صحنه آمدند. سخن گفتند و در برابر استبداد و حامیان خارجی آنها، استعمار و مزدوران داخلی آنها ایستادگی کردند. مقاومت کردند. پس دانشجو و دانشگاه، پیشتاز بوده در نهضت اسلامی و انقلاب اسلامی و تثبیت انقلاب اسلامی.
*و در دوران دفاع مقدس؛ آن همه اساتید، دانشجویانی که به جبهه آمدند، در جبهه بودند، شهید شدند، جانباز شدند، آزاده و یا به عنوان ایثارگر خدمت کردند و جهاد کردند و برگشتند و امروز نیز بار مسئولیت را برای بخشی از اداره کشور یا جامعه برعهده دارند.
ما در شرایط خاصی امروز قرار گرفته‌ایم. در این شرایط خاص دانشجو نیز باید پیشتاز باشد. البته که من قبول دارم دانشجو باید منتقد باشد. دانشجو باید دیده‌بان و ناظر باشد. دانشجو باید نظارت کند. اگر هم دانشجو را نگذاشتند جایی انتقاد کند، لااقل نسبت به دولت انتقاد کند. بنابراین به این دلیل گفتم که فعلا دیوار دولت از همه دیوارها کوتاه‌تر است و هرکس به مناسبتی از گوجه فرنگی گرفته تا انرژی هسته‌ای نقدش را به دولت روا می دارد. البته دولت به انتقاد دلسوزانه و شرافتمندانه افتخار می‌کند. ما بدون نقد نمی‌توانیم پیشرفت کنیم. 
*انتقاد و پذیرش و دانش و علم دو روی یک سکه هستند. هم پرسشگری نیاز داریم و هم نقد و پژوهش. گرچه دانشجو وظیفه اصلی‌اش دانش پژوهشی و دانش جویی است. علم و دانش را فراگرفتن. عالم و فرهیخته و نخبه شدن. اما این تنها وظیفه یک دانشجو نیست. دانشجو به دانشگاه نمی‌آید که از لحاظ علم و دانش پله‌های پیشرفت را طی کند. او می‌خواهد از لحاظ فرهنگ، از لحاظ احساس مسئولیت، از لحاظ مشارکت اجتماعی، از لحاظ نقادی، نقادی قدرت، دانشجو در پی حکمرانی و تصرف میز قدرت نیست. در پی عالم شدن است.

*دانشجو بهترین منتقد پرنشاط از دولت است. قدرت و حاکمیت نقد می خواهد. حاکمیت، قدرت و همه آنها که صاحبان قدرت در جامعه هستند، باید به نقد افتخار کنند که بالاتر از پیامبر کسی نداریم و او در میان اصحابش و یارانش نقد و اظهارنظر را آزاد گذاشته بود. و مولای ما امیرالمومنین نیز در دوران حکومتش از نقد نقادان استقبال می‌کرد. دولت به سهم خودش از نقد استقبال می کند و دانشجو علاوه بر مسئله دانش پژوهی و یادگیری علم و دانش و رسیدن به مرتبه کمال باید احساس مسئولیت کند. 
دانشجو باید بداند عضو این جامعه است؛ از محیط اجتماعی داخلی و خارجی تاثیرپذیر است و اتفاقا دانشگاه جایگاه و قدرتی است که می تواند تاثیرگذار در جامعه، در حکومت و در اداره کشور باشد. مگر می شود دانشجویی در دانشگاهی درس بخواند و فقط به فکر واحد باشد؟ واحدهایی که گذرانده و واحدهایی که باید بگذراند. مدرکی که باید بگیرد. می شود دانشجویی در دانشگاه باشد و نسبت به مسائل مهم جامعه‌اش بی‌تفاوت باشد؟ می شود دانشجوی کشور ما نسبت به آینده وضع آب در کشور، وضع محیط زیست در کشور، وضع انرژی در کشور، یا در بخش نرم‌افزاری، وضع فرهنگ در کشور، وضع آسیب های اجتماعی در کشور بی تفاوت باشد؟ مگر شدنی است؟
*مگر می شود ما در یک جامعه ای زندگی کنیم و نسبت به مسائلی که سرنوشت خودمان، خانواده‌مان، ملتمان، جامعه‌مان، منطقه‌مان را تحت تاثیر می‌گذارد بی تفاوت باشیم؟
*نمی خواهم بگویم دانشگاه خانه احزاب است؛ حزب کار دیگری می کند. ممکن است عده ای از دانشجویان هم شاخه دانشجویی حزبی باشند که آن بحث دیگری است اما اساساً دانشگاه و دانشجو در کلیت خودش دنبال کار حزبی نیست و دانشگاه خانه احزاب نیست. اما در عین حال دانشگاه جایی است که دانشجوی ما باید بفهمد در جامعه چه می گذرد. باید صاحب نظر باشد. باید دارای انجمن‌های علمی و فرهنگی باشد. باید نسبت به مسائل داخلی و خارجی خودش بتواند به خوبی بفهمد و نقد کند و اظهارنظر کند. 
کار بزرگی در انقلاب اسلامی ما رخ داده است. هیچ کس نمی تواند بازگشت به گذشته بکند. در انقلاب اسلامی ما حاکمیت ملی به عنوان یک ارزش بزرگ انقلابی و ملی است. در انقلاب اسلامی ما مردمسالاری به عنوان یک اصل بزرگ و حقوق اساسی است. در کشور ما صندوق رای به عنوان مبنای مشروعیت سیاسی و حقوقی است. ما نمی توانیم این حقوق اساسی را کنار بگذاریم. باید از این حقوق اساسی مان حراست کنیم. صیانت کنیم. نگهداریم. دیگر در دنیایی نیستیم که بگوییم کاری به مردم نداریم. افکار عمومی به ما ارتباطی ندارد. قضاوت عمومی به ما ارتباط ندارد. اگر من میخواهم مسئولی را تعیین کنم، نسبت به دانشگاه، به نظر دانشگاه چه کار دارم؟ وزیری را برمی گزینم با صاحبان نفوذ هم سر و سری خواهم داشت و رای اعتمادی می گیرم و او هم بر مسند قدرت می نشیند. مبنای این دولت این چنین نیست.
*مبنای ما از روز اول این بود که در همه امور تخصصی با صاحبان آن امر در مشورت باشیم. من بسیار خوشحالم در این رفت و آمدها و رای اعتمادها یک نظرسنجی بسیار خوبی در دانشگاه ها صورت گرفت. و آن نظرسنجی تایید کرد راه دولت یازدهم در دانشگاه‌ها مورد تایید اساتید و دانشجویان است.

*دولت نسبت به دانشگاه ها، خط و راهی که داشته یکی است و از آن راه بازگشت نخواهد کرد. وزیر علوم جدید هم ادامه دهنده راه و مسیر عزیزان پیشین خود در دولت یازدهم خواهد بود. همان راهی که بنا بود نیلی منفرد طی کند و نگذاشتند؛ بنا بود دکتر توفیقی ادامه دهد و نگذاشتند؛ دکتر فرجی دانا آمد و برعهده گرفت. ادامه راه برای دکتر فرجی دانا ممکن نشد. همان راه را دکتر نجفی ادامه داد. و همان راه را قرار بود دکتر نیلی احمدی ادامه دهد، و همان راه را قرار بود دکتر دانش آشتیانی ادامه دهد، و امروز دکتر فرهادی همان راه را ادامه خواهد داد.
*راه ما و مسیر ما همانی است که از روز اول به شما وعده دادیم.

2929

 

 

کد N616885

وبگردی