آفتاب

3 ضلع اصلی حل مناقشه اتمی

3 ضلع اصلی حل مناقشه اتمی

نتیجه 10 سال مناقشه پرتنش هسته ای و متقابلا یک سال دیپلماسی مبتنی برگفتگوهای فشرده وهدفمند قرار است تاروز یکشنبه 24 نوامبر (پس فردا) به اطلاع جامعه جهانی رسانده شود. بسیار خب! گرچه این تاریخ برای مخالفان و موافقان مذاکرات به صورت مشترک میتواند به روزی فراموش نشدنی تبدیل شود،اما بی شک هر دوطیف را آنگونه که تصور می کنند وارد دنیای رویائی آلیس در سرزمین عجائب نخواهد کرد.


رئيس جمهور ايران حسن روحاني ميگويد "اگر طرف مقابل زيادي خواهي نكند،توافق هسته اي قابل دسترسي خواهد بود".جواد ظريف وزير خارجه اونيز پيش تر و در آستانه شروع دور دهم مذاكرات جاري وين، گفته بود" اميدوار است 24 نوامبر روز موفقيت يا آنگونه كه خود توصيف كرد "جشن پيروري باشد".پس می توانیم امیدوار باشیم.اماعلت مشكلات بوجود آمده چيست؟در خواسته های مطرح شده از سوی دوطرف یا زمان تعیین شده برای اجابت آنها؟بيائيد به موضوع نگاهي واقعي تر داشته باشيم

نتيجه 10 سال مناقشه پرتنش هسته اي و متقابلا يك سال ديپلماسي مبتني برگفتگوهاي فشرده وهدفمند قرار است يكشنبه 24 نوامبر ( پس فردا) به اطلاع جامعه جهاني رسانده شود. بسيار خب! گرچه اين تاريخ براي مخالفان و موافقان مذاكرات به صورت مشترك ميتواند به روزي تاريخي و فراموش نشدني تبديل شود،اما بي شك هر دوطيف را آنگونه كه تصور مي كنند وارد دنياي رويائي آليس در سرزمين عجائب نخواهد كرد.24نوامبربر خلاف تصورواگر واقع بین باشیم، میتواند نه پايان راه باشد،آنگونه كه مخالفان كاركشته داخلي و خارجي حسن روحاني آرزويش رادارند و نه روياي بيگ بنگ آغاز روزهشتم خلقت براي موافقان .بهتر است قبول کنیم والبته اگر همه بخواهند،هفته آخر ماه نوامبر می تواند فرایند تداوم یک دیپلماسی پیچیده از قبل به سوي آينده باشد. شايد "موعود 24نوامبر" براي عده اي به روز آغاززندگی سیاسی و براي عده اي ديگرلحظه پایان آن باشد! اما هر چه هست ، نگاه هاي اينچنين يك طرفه ، غير واقعي و حداکثری ، همواره به مانعي آزار دهنده بر سر راه ديپلماسي تبديل شده و مشخصا در مورد مذاکرات اتمی،تنها به اين دليل كه روز 24 نوامبر در تقويم "روز موعد" اعلام شده این دیدگاه ها فشار خود بر فضای مذاکرات را چند برابر کرده اند .انتظارات رواني شكل گرفته پيرامون کوبورگ (مثبت يا منفي )نگران کننده، بيش از ظرفيت واقعي این مذاکرات ،بر دوش ديپلمات ها سنگيني ميكند. اين فضاي رواني و انتظاري به مثابه يك معضل، قدرت مانور ديپلمات هاي مذاكره كننده هر دو طرف را تحت تاثير خود قرار داده است. افزايش فشار و پمپاژ انتظارات و تصورات در برابر مذاكرات حساس جاری آیا تعمدي است يا ناخواسته؟ از سر شوق و آرزوست يا كينه ورزي و خصومت؟ قضاوت آن با شما!.اما واقعيت قابل مشاهده، وجود اين نوع فشار ها وانتظارات حداكثري (فشار زمان بدترین آنهاست) كه تاثير خود را بر اراده ديپلمات هاي دو طرف جهت اتخاذ تصميم هاي استراتژيك و برون رفتي گذاشته است.چندي پيش و پس از پایان دور اول 6 ماه مذاکرات،مطلبي در باره منطق ديپلماسي هسته اي و تعيين زمان 24 نوامبر نوشتم كه به نحو تعجب آوري مورد انتقاد عده اي قرار گرفت.در آن مطلب به طور مشخص سوال شد" تعيين زمان 24 نوامبر به چه معنا و با چه هدفی صورت گرفته است؟". اگر در اين روز اتفاق انتظاري ما ،حال در هر موضعي كه هستيم رخ نداد، يعني دوره ديپلماسي و تعامل تهران و جامعه جهاني به پايان رسيده است؟باید شاد باشيم يا ناراحت؟.طرح این سوال با هدف انتقاد از تعیین یک زمان مشخص برای توافق مطرح نشد چراکه به هرحال اساس هر مذاکره ای به یک جدول زمانی تقریبی (ونه قطعی) و منطقی نیازمند است. اما تعیین زمانی یکساله با روز معین با توجه به حجم مسائل تهران و جامعه بین المللی قدری غیر معمول به نظرمیرسد. در آن تحليل با توجه به اختلافات ميان طرفين مناقشه هسته اي وروح مذاكرات ياد آور شدم "2 عامل موجب شده، تفاوت ديدگاهها در دیپلماسی هسته ای ،امروزبه جاي روياروئي (آنچانكه تا پيش از به قدرت رسيدن حسن روحاني جامعه بين المللي شاهد آن بود) به دستور جلسات ومحور مذاكرات ديپلماتيكي تبديل شوند. اول،اهميت ميزان سرمايه گذاري هنگفت طرفين . دوم، كسب اعتبارسياسي و بين المللي به دنبال حصول يك توافق جامع كه حس رواني مشترك وقابل دركي ست.البته عامل سومي هم امروزمطرح است وآن ضرورت تنش زدائي منطقه اي و صلح بين المللي متاثر از حل مناقشه هسته اي ایران ا ست. پس مشكل چیست؟ .فكر ميكنم مشكل لزوما وشايد مستقيما به خواست و انتظارات فني طرفين از يكديگرمربوط نشود. چراكه اين مسئله در يك پروسه زماني؛ دير يا زود حل خواهد شد. اصل موضوع به 2عامل فرعي و حاشيه اي غير فني برمي گردد كه اكنون به مثابه دوسر یک قیچی خود را نمايانده اند. نخست،تعيين قطعي زمان نهائي 24 نوامبر براي حصول توافق. دوم،به خود بيانيه اقدام مشترك ژنو مربوط مي شود كه به وضوح و برون رفتي مشخص نكرد" اگرطرفين به هر دليل در پايان يك سال به توافق جامعي دست نيافتند( نگراني كه هم اكنون نفس ها را در سينه حبس كرده ) بر پايه اقدامات تاميني ، گام بعدي آنها چه خواهد بود تا دستاورد های حاصله به نابودی کشانده نشوند؟.فقدان چنين پيش بيني ومتقابلا تعیین تاریخی قطعی موجب شده منطق خوشايند توافق يكساله، امروز بر ضد آن وارد عمل شود. هم وزن قلمداد كردن زمان مذاكرات با روح توافقات، اشتباهي ست كه تازمان چيره شدن بر اين منطق معكوس و نابرابر، اميد به حصول يك توافق فني و جامع بسيار سخت خواهد بود.شايد مثال دقيقي نباشد اما درموردي مشابه و مهم به لحاظ اهميت جهاني، در بحران پيچيده جنگ ويتنام، زمان مذاكرات منتهي به صلح پاريس ميان ايالات متحده و دولت ويت كنگ بيش از 3 سال و نيم طول كشيد و توافق نهائي پاريس صرفا در ژانويه 1973 پس از اطمینان مذاکره کنندگان، تكميل وبه امضاي طرفين رسيد. در واقع دیپلمات ها با اعتماد به نفس و قدرت ، خود را اسير زمان نكردند و بیشتر مفاد توافقنامه اهمیت دادند.موضوع پرونده اتمي ايران به لحاظ اهميت ،موقعيت وتاثیرات آن بر امنيت بين المللي از قاعده کلی تناسب ميان" زمان و خواسته" مستثني نيست و نبايد هم باشد. با واقع گرائي، درقبال مسئله اي تا به اين حد با اهميت، ضروریست برخوردي منطقي تر داشت و زمان 59/23دقیقه روز 24 نوامبر را به ساعت 25 تبدیل نکرد. مناقشه اتمي ايران می تواندبا قرار گرفتن دریک مثلث متساوي الاضلاع حل شود . مثلث "منطق مشترك،درك متقابل وعنصر صبر در بستر زمان"[email protected]

کد N590962

وبگردی