آفتاب

فکوهی: تحقیر زبان عربی یعنی تحقیر بیش از هزار سال تاریخ ایران

فکوهی: تحقیر زبان عربی یعنی تحقیر بیش از هزار سال تاریخ ایران

ناصر فکوهی معتقد است که اکثریت نخبگان ما نتوانسته‌اند مدرن شوند؛ یعنی به زندگی در زمان حال و در جهان کنونی عادت کرده و آن را تجربه کنند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، این انسان شناس و مدیر سایت انسانشناسی و فرهنگ، در تازه ترین گفت و گوی خود با ماهنامه ادبی هنری آزما گفته: « آن‌ها بيشتر ترجيح مي‌دهند رابطه‌اي اسطوره‌اي با جهان بيروني اعم از ايراني و غيرايراني برقرار کنند که پايه‌هاي خود را در خيال، شعر، ادبيات، اسطوره‌ها، گذشته‌هاي ساختگي و آينده‌هاي مبهم و خوش‌باورانه يا بدبينانه مي‌يابد. به نوعي گريز از جهان واقعي و آن‌چه ما واقعاً هستيم براي پناه بردن به انواع و اقسام اسنوبيسم‌هاي روشنفکرانه، مثلاً سخن گفتن و استناد دائم به متفکراني که از آن‌ها فقط حرف‌هايي از اين‌جا و آن‌جا شنيده‌ايم. »

نشریه ادبی آزما که با مدیر مسئولی ندا عابد و سردبیری هوشنگ اعلم منتشر می‌شود، در شماره تازه اش(105) پرونده‌ای را به معضل همیشگی کتاب نخوانی در ایران اختصاص داده که گفت و گو با ناصر فکوهی هم بخشی از این پرونده است.

فکوهی در این مصاحبه اما تنها به نقد این معضل بسنده نکرده و روی برخی از مسائل و مشکلات دیگر هم انگشت گذاشته است. او گفته: «اکثريت نخبگان ما زبان فارسي را بسيار اندک مي‌شناسند و آن‌هايي که بسيار خود را دلبند به زبان فارسي نشان مي‌دهند، بيشتر تصورشان از زبان، نوعي ديدگاه شووينيستي سره نويسي است که يادگار دوران پهلوي اول است، يا شاهنامه‌خواني و ... که البته هر کدام ارزش خودشان را دارند، همان‌طور که شعر و ادبيات و اسطوره‌شناسي نيز بسيار با ارزش هستند اما ما آن‌ها را در کژکارکردهايشان به کار مي‌بريم.»

به اعتقاد فکوهی، اين در حالي است که زبان پيش از هر چيزي در زنده بودن معاصر و در مدرنيته‌اش، بايد تعريف شود که کم‌ترين توجه نسبت به آن وجود دارد. همين نخبگان، از زبان‌هاي پايه‌اي که بدون آن‌ها درک روشني نمي‌توانيم از خود داشته باشيم، مثلاً از زبان عربي تقريباً هيچ چيز نمي‌دانند و آن را تحقير مي‌کنند.»

او گفته : «اين امر همان اندازه ابلهانه است که مثلاً يک فرانسوي زبان يوناني يا لاتين را تحقير کند. تحقير عربي، يعني تحقير بيش از هزار سال تاريخ ايران. از زبان‌هاي قومي و محلي که بهتر است چيزي نگويم. «بزرگان» و «مرادان» و «صاحبان انديشه» ما هنوز در سطح يک دانشجوي سال اول زبان‌شناسي هم شناختي از زبان ندارند و زبان‌هاي قومي ما را که گاه ده‌ها ميليون نفر به آن‌ها تکلم مي‌کنند و در آن‌ها ميليون‌ها صفحه نوشتار و گفتار وجود دارد، «بي‌ارزش» قلمداد مي‌کنند. »

فکوهی معتقد است:«در زمينه‌هاي اجتماعي، طرز برخورد اين نخبگان به مسائل دروني و بيروني جامعه ي ما و جهان گوياي نوعي بي‌خبري کامل است. و از لحاظ قابليت‌هاي فکري، ناتواني آن‌ها از درک اهميت رسانه‌ها، شيوه‌هاي جديد توليد و توزيع دانش، ناتواني آن‌ها از سخن گفتن، نوشتن و ... همه و همه گوياي واقعي بودن احساسي است که ما داريم و از نبود «مطالعه» سخن مي‌گوييم. اين در حالي است که بخشي اساسي از اين پديده، ناتواني در خواندن يا بهتر بگويم پديده‌اي است که بايد آن را امروز بيشتر يک «بي‌سوادي رسانه‌اي» و ناتواني از مدرن شدن، ولو به صورتي حداقلي، ناميد. دلايل هم بسيار است و در اين گفت‌وگو به برخي از آن‌ها اشاره مي‌کنم، از دلايل تاريخي گرفته، تا دلايل جامعه‌شناختي و اقتصادي و سياسي و غيره. »

 

5757

 

کد N579334

وبگردی