آفتاب
/گزارش-رویترز/

چطور سیاست آمریکا درباره سوریه به بن بست رسید

چطور سیاست آمریکا درباره سوریه به بن بست رسید

"در سال 2012 و با بروز نشانه‌هایی مبنی بر اینکه شورشیان در سوریه در حال قدرتمندتر شدن هستند مباحثات کاخ سفید الگوی خاصی پیدا کردند. در حالی که مقامات سازمان‌های خارج از ساختمان اجرایی از مسلح کردن شورشیان حامی غرب در سوریه و یا دیگر شکل‌های اقدام در این کشور حمایت می‌کردند، نزدیک‌ترین دستیاران اوباما در کاخ سفید با برگزاری نشست‌های پشت سر هم بر پاسخ رییس جمهور به این طرح‌ها تاکید کردند: خیر!"

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، خبرگزاری رویترز درباره تعارض رویکردها در دولت آمریکا طی سال‌های اخیر درباره مساله سوریه می‌نویسد: «جولیان اسمیت که معاون مشاور امنیت ملی جو بایدن، معاون رییس جمهوری آمریکا بوده، اظهار داشت: این نزد افراد بسیار نزدیک به رییس جمهور کاملا آشکار بود که وی درباره مداخله در سوریه ملاحظات بسیار عمیقی دارد.

وی افزود: و همچنین احتمال تغییر یافتن این دیدگاه‌ها بسیار پایین بود.

تابستان سال جاری تحولات رخ داده در سوریه وضعیت موجود را تحت تاثیرقرار دادند. در ماه ژوئن پس از آنکه گروه داعش مناطق وسیعی از سوریه و همچنین دومین شهر بزرگ عراق را به تصرف درآورد، شروع به تهدید بغداد کرد و در عین حال ارتش عراق فروپاشید.

این شبه نظامیان دو خبرنگار آمریکایی را سر بریده و موجب افزایش حمایت عمومی آمریکایی‌ها از حملات هوایی علیه شبه نظامیان شدند. سرانجام سازمان‌های اطلاعاتی آمریکایی اعلام کردند که شبه نظامیان خارجی که به اعتقاد آنها به سوریه منتقل شده‌اند قصد دارند حملاتی را علیه آمریکا و اروپا برنامه‌ریزی کنند. افراط گران موجب شدند این استدلال دولت اوباما مبنی بر اینکه با موفقیت به جنگ عراق پایان داده تضعیف شود و سابقه اوباما در دفاع از خاک آمریکا با تهدید مواجه شود.

به گفته جولیان اسمیت افراط گران بحث درباره عراق را کاملا عوض کردند.

در تاریخ 18 سپتامبر سرانجام اوباما از مخالفت 3 سال و نیمه خود با مداخله نظامی در سوریه عقب نشینی کرد و دستور داد علیه شبه نظامیان در این کشور حملات هوایی با پایان باز صورت پذیرد.

این نخستین چرخش 180 درجه‌ای اوباما از موضعش نبود. اوباما در اوت 2012 هشدار داده بود اگر بشار اسد، رییس جمهوری سوریه از سلاح شیمیایی استفاده کند از خط قرمز آمریکا عبور کرده است اما پس از آنکه آمریکا ادعا کرد دمشق از سلاح شیمیایی علیه شورشیان استفاده کرده اوباما تصمیم گرفت با قوای قهریه به این کار پاسخ ندهد.

کمپین بمباران سوریه که ممکن بود سال‌ها به طول انجامد یک اصلاح مسیر مهم برای رییس جمهوری بود که از بابت سیاست خارجی محتاطانه مشهور است.

به گفته مقامات بلندپایه سابق و فعلی آمریکا مدیریت مسائل سوریه توسط اوباما شامل عقب گرد اولیه، نشست‌های مکرر، چرخش 180 درجه‌ای در ماه سپتامبر نشان می‌دهند که سیاست خارجی اوباما متمرکز، مشورتی و اغلب واکنشی است. آنها می‌گویند اوباما و حلقه نزدیک به وی سه اشتباه اساسی کرده‌اند. عقب نشینی همه سربازان آمریکایی از عراق و فقدان تلاش کافی برای مسلح کردن شورشیان میانه روی سوریه زمینه را برای پیشرفت گروه داعش فراهم آورد. مباحثات داخلی در دولت آمریکا متمرکز بر هزینه‌های مداخله نظامی در سوریه بود در حالی‌که خطرات عدم مداخله در این کشور را کم‌اهمیت می‌شمرد.

هم‌چنین کاخ سفید آسیب‌هایی را که از بابت کوتاهی باراک اوباما در اجرای تهدیدهای علنی علیه بشار اسد به اعتبار آمریکا وارد می‌آمد، دست‌کم گرفت.

رسیدن به نقطه خفگی

طی روزهای اخیر لئون پانه‌تا، رییس سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و وزیر دفاع سابق آمریکا با هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه سابق و فهرست بلندبالای دیگری از اعضا و دستیاران سابق دولت اوباما همراه شده و گفت که اوباما اشتباهات مهمی را در خاورمیانه مرتکب شد.

پانه‌تا مشخصا به مساله خروج سربازان آمریکایی از عراق اشاره کرد. او در کتاب خاطراتش به نام "نبردهای ارزشمند" می‌نویسد: برای من و بسیاری از دیگر مقامات واضح بود که خارج ساختن همه نیروهای ما از عراق ثبات شکننده‌ای که به زحمت عراق را متحد نگه داشته بود به خطر خواهد افتاد.

در آن زمان چنین استدلال‌هایی از سوی کاخ سفید رد می‌شد و ماشین سیاست خارجی کاخ سفید در آن هنگام قدرت زیادی تحت ریاست جمهوری اوباما پیدا کرده بود و اعضای کابینه اوباما و سازمان‌های دولت احساس می‌کردند که از سوی حلقه نزدیک به اوباما به حاشیه رانده شده‌اند.

تحت نظارت اوباما اعضای شورای امنیت ملی آمریکا که به هماهنگ سازی سیاست‌های اطلاعاتی، دفاعی و دیپلماتیک در داخل کاخ سفید می‌پردازد دوبرابر بزرگ‌تر شد. در زمان جورج دبلیو بوش تعداد اعضای این شورا 50 نفر، در زمان بیل کلینتون 100 نفر، در زمان جرج دبلیو بوش 200 نفر و در زمان اوباما تعداد اعضای این شورا به 270 نفر رسید. کاخ سفید شروع کرده بود به اینکه تصمیم‌های کوچک و بزرگ را بگیرد در حالی‌که پنتاگون و وزارت امور خارجه و تیم های بزرگ تحلیل‌گران و مشاوران آنها نفوذ اندکی بر کاخ سفید داشتند.

طی نشست‌هایی که ساعات متوالی به طول می‌انجامید مقامات بلندپایه کابینه اوباما به بحث درباره تاکتیک‌ها و نه راهبرد بلندمدت می‌پرداختند.

رابرت اس. فورد، سفیر سابق آمریکا در دمشق به یاد می‌آورد که در نشست‌های طولانی درباره مسائل کوچک نظیر اینکه با کدام‌یک از اعضای مخالفان سوری می‌تواند ملاقات کند و اینکه آیا می‌توان به شورای تحت کنترل مخالفان محلی سوریه آموزش‌های رسانه‌ای، تلفن‌های ماهواره‌ای و کلاس‌های مدیریت فراهم کرد بحث می‌کرده است. گاهی اوقات این نظام متمرکز کاخ سفید تحت تاثیر قرار می‌گرفت.

میشل فلورنوی که سابق بر این به عنوان معاون سیاست‌گذاری وزیر دفاع آمریکا و مقام عالی شماره 3 غیرنظامی در پنتاگون در دوره نخست اوباما کار کرده، اظهار داشت: گاهی یک نقطه خفگی واقعی به وجود می‌آمد. ظرفیت‌های زیادی وجود داشت و آنها می‌توانستند در مقطعی مسائل زیادی را مدیریت کنند بنابراین همه چیز آهسته شد. فلورنوری و دیگر مقامات سابقی که از رویکرد دولت اوباما انتقاد می‌کنند اذعان می‌کنند که باید مهم‌ترین تصمیم‌ها از جمله استفاده از نیروی نظامی در نهایت به درخواست رییس جمهور گرفته شود. آنها این گونه استدلال می‌کنند که تشدید شدن کنترل کاخ سفید بر همه چیز منجر شد که آمریکا در مسائلی نظیر تلاش برای مقابله با پروپاگاندای روسیه درباره اوکراین یا مبارزه با تلاش‌های سایبری افراط گران برای جذب نیرو عقب بماند.

یکی از مثال‌های بارز این مسائل سوریه است که بر طبق برآوردها 190 هزار نفر درآن کشته‌ شده‌اند. در پاییز سال 2012 کلینتون، پانه تا و دیوید پتراوس که رییس وقت کاخ سفید بود به عنوان 3 عضو ارشد امنیت ملی کابینه آمریکا پذیرفتند که مسلح کردن شورشیان سوریه به طور محرمانه بهترین راه مقابله با افراط گرایی در سوریه است.

باراک اوباما و حلقه نزدیک به وی ابتدا این توصیه را رد کردند و پس از آن یک برنامه محدود برای مسلح کردن شورشیان را به اجرا درآوردند و اکنون که دو سال از آن زمان می گذرد و گروه داعش مناطق وسیعی از سوریه و عراق را تصرف کرده این رویکرد را پذیرفته‌اند. دستیاران اوباما می‌گویند در دورانی که آمریکا با تهدیدهای نظیر تروریست روبه رو بوده و نیاز است که قابلیت‌های پنتاگون و جامعه اطلاعاتی آمریکا و وزارت امور خارجه و دیگر نهادها به کار گرفته شود کاخ سفید باید هماهنگی‌های سفت و سختی داشته باشند.

به گفته آنها این وظیفه رییس جمهور است که مسئولیت نهایی مسائل جنگ و صلح را عهده‌دار باشد.

بن رودس، یکی از معاونان مشاور امنیت ملی کاخ سفید اظهار داشت: به غیر از زنان و مردان یونیفرم پوش نظامی ما تنها رییس جمهور است که ریسک هزینه‌های اقدام نظامی را می‌پذیرد.

کنترل‌های کاخ سفید

این روایت درباره تصمیم گیری‌های امنیت ملی اوباما بر پایه مصاحبه‌هایی که با بیش از 30 مقام سابق و فعلی آمریکایی که هم در دولت‌های جمهوری خواه و هم دموکرات خدمت کرده‌اند و برخی از آنها در دوران ریچارد نیکسون فعالیت داشته‌اند گردآوری شده است. رویکرد اوباما در نزدیک‌تر کردن کنترل خود بر مسائل و به حاشیه کشاندن وزارتخانه‌های دفاع و امور خارجه به طریقی ادامه‌دهنده روندی است که تحت ریاست جمهوری بیل کلینتون و جورج دبلیو بوش آغاز شد اما تحت ریاست جمهوری اوباما متمرکزسازی کنترل در حلقه داخلی تشدید شد.

این کاخ سفید و نه پنتاگون بود که تصمیم گرفت دو واحد از سربازان عملیات ویژه را به یمن بفرستد. این کاخ سفید و نه وزارت امور خارجه آمریکا است که اکنون بر بسیاری از جزییات امنیت سفارتخانه‌های آمریکا نظارت می‌کند که البته این کار را در واکنش به حملات جمهوری خواهان به سبب حمله مرگبار 11 سپتامبر 2012 علیه کنسولگری آمریکا در شهر بن غازی لیبی انجام می‌دهد. همچنین تصمیم اختصاص 10 میلیون دلار کمک غیرکشنده به اوکراین نیز نیازمند تایید و بررسی کاخ سفید بوده است.

در زمینه برخی مسائل اساسی‌تر تصمیم های مهم گاهی بدون آگاهی مقامات کابینه گرفته می‌شدند. یکی از مقامات سابق آمریکایی اظهار داشت که تصمیم سال 2011 اوباما برای کنار گذاشتن مذاکرات دشوار با بغداد برای حضور سربازان آمریکایی در عراق و خارج ساختن آخرین بخش از سربازان آمریکایی از این کشور به یکباره پنتاگون را شگفت‌زده کرد و تنها رییس جمهور و حلقه کوچکی از دستیاران وی از این تصمیم باخبر بودند. در حال حاضر رییس جمهور آمریکا که در ابتدا او را یکی از بزرگترین کارشناسان ارتباطات نسلش تلقی می‌کردند از سوی بسیاری از آمریکایی‌ها عملکرد ضعیفی در زمینه تعریف و دفاع از سیاست خارجی اش دارد. نظرسنجی که به طور مشترک توسط خبرگزاری رویترز و موسسه ایپسوس انجام شده نشان داد اکثریت آمریکایی‌ها معادل 54 درصد با عملکرد سیاست خارجی اوباما مخالف هستند و این میزان یکی از پایین‌ترین درصدهایی است که طی ریاست جمهوری اوباما مشاهده شده است.

بن رودس که یکی از پرسابقه‌ترین دستیاران امنیت ملی اوباما به شمار می‌آید اظهار می‌دارد که برخی بحران‌های پیچیده جهانی و نه اشتباهات سیاسی باعث پایین آمدن میزان تایید عملکرد رییس جمهور شده است. او می‌گوید اوباما در اینکه پس از جنگ‌های پرهزینه عراق و افغانستان به طور مشورتی عمل کرده کار درستی انجام داده است.

رودس تصریح می‌کند: چیزی که همیشه آمریکا گفته این است که اگر تهدیدی علیه ما وجود دارد ما دست به اقدام خواهیم زد اما هنگامی که مساله به شکل دهی به تحولات در فرهنگ‌هایی که با آمریکا بیگانه هستند مربوط می‌شود ما باید تاحدی واقع‌گرایی را درنظر بگیریم.

اوباما همچنین موفقیت‌های قابل توجهی در زمینه امنیت ملی داشته است. سابقه وی در حفاظت از خاک آمریکا در مقابل حمله بسیار برجسته است. مقامات فعلی و سابق آمریکایی سیاست اوباما در زمینه مذاکرات هسته‌ای با ایران را تحسین کرده و آن را شفاف و منسجم می‌دانند.

اوباما همچنین ائتلافی علیه گروه داعش ایجاد کرده که طی آن کشورهای عربی در کنار آمریکا، فرانسه، انگلیس و دیگر کشورها در حملات هوایی مشارکت می‌کنند. اگرچه روسای جمهور سابق آمریکا با خطرهای شدید مواجه بودند که بارزترین آنها امکان آخرالزمان در جنگ سرد بود اما برای اوباما جهان متفاوت است. تصمیم‌هایی که او باید در زمینه استفاده از نیروی نظامی آمریکا بگیرد چند برابر شده است.

به گفته حامیان اوباما چنین واقعیتی از سوی منتقدان وی نادیده گرفته می‌شود. اوباما در لیبی یک مداخله نظامی انسان‌دوستانه را به اجرا گذاشته است؛ در عملیات‌های ضدتروریستی در پاکستان، لیبی، سومالی، یمن، عراق، افغانستان و دیگر کشورها نظارت داشته است؛ به جنگ‌های عراق و افغانستان که رییس جمهور قبل از او راه انداخت پایان داده است؛ با تهدیدهای مرگبار علیه گروگان‌های آمریکایی و تاسیسات دیپلماتیک آمریکا دست و پنجه نرم کرده است؛ و ارتش آمریکا را به غرب آفریقا فرستاده تا با گسترش ویروس ابولا مقابله کرده و همچنین دختران دانش‌آموز نیجریه‌ای ربوده شده را پیدا کند.

تحلیل‌گر کل قوا

مقامات سابق و فعلی آمریکا می‌گویند که جهانی شدن شبکه‌های اجتماعی و توییتر و پخش 24 ساعته اخبار این توقع را در داخل و خارج از آمریکا به وجود آورده که واشنگتن باید بلافاصله در زمینه هرگونه مساله سیاست خارجی موضعی را اتخاذ کند. این تقاضا برای موضع‌گیری سریع آمریکا و رهبران آمریکا می‌تواند دشوار باشد.

ژنرال جیمز جونز که از ارتش آمریکا بازنشسته شده و از 2009 تا 2010 مشاور امنیت ملی اوباما بوده اظهار داشت: یکی از بزرگترین مشکلات در واشنگتن پیداکردن زمانی است که راهبردی فکر کنیم نه تاکتیکی. شما از خواب بیدار می شوید و می‌بینید که بحران جدیدی وجود دارد و سپس شروع به رسیدگی به آنها می‌کنید.

با وجود آنکه گاهی اوقات اوباما را در زمینه امور خارجه منفعل یا غیرمتعهد نشان داده‌اند اما او خیلی فراتر از آنکه منفعل یا غیرمتعهد باشد تصمیم‌گیری ها را به پیش می‌برد.

به گفته مقامات سابق آمریکایی که در نشست‌ها با اوباما بوده‌اند او خود را برای نشست‌ها کاملا آماده می‌کند، حافظه‌اش مثل یک دایره‌المعارف است و به طور روشمند مشکلات را از هم تجزیه می‌کند.

اوباما به عنوان استاد سابق علم حقوق بر نشست‌های سیاست خارجی تسلط دارد و اینگونه نشست‌ها را چه شامل گردهمایی‌ها در دفتر بیضی شکل کوچک او باشند و چه نشست‌های رسمی شورای امنیت ملی باشد ریاست می‌کنند.

اوباما کسی است که از اعضای کابینه خود خواسته نظرات مخالف خود را اعلام کنند و از مقامات سطح پایین‌تر نیز که معمولا به طور سنتی در چنین نشست‌هایی حرف نمی‌زنند خواهان اظهارنظر شده است. برخی از دستیاران اوباما گلایه کردند که دیدگاه‌های متفاوت درخصوص برخی موضوعات نظیر سوریه تاثیر چندانی بر نظر رییس جمهور و حلقه داخلی وی نداشته است.

به گفته یک مقام بلندپایه سابق آمریکا، به رغم جلسات بحث آزادی که اوباما برگزار می کرد اما نشست‌هایی که در آنها حتی وزرای کابینه نیز حضور داشتند چیزی بیش از نشست‌هایی کاملا رسمی نبودند و تصمیم‌ها را تنها اوباما و دستیاران انگشت‌شمار کاخ سفید می‌گرفتند.

فرد هوف، فرستاده سابق وزارت امور خارجه آمریکا به سوریه می‌گوید اوباما علاوه بر اینکه فرمانده کل قوا است خود را در زمینه برخی مسائل تحلیل گر کل قوا نیز درنظر می‌گیرد.

فرد هوف خاطرنشان ساخت: او خودش بسیاری از قضاوت‌های بسیار اساسی را بر پایه غرایض خودش و همچنین دانش و غرض‌ورزی‌هایش اتخاذ کرده است.

حامیان رییس جمهور آمریکا می‌گویند رویکرد وی براساس اصول و نه غرض‌ورزی است. اوباما رهبری برنامه پایان دادن به جنگ عراق را بر عهده گرفت و دیدگاه‌هایش را درباره اقدام نظامی در خاورمیانه کاملا شفاف مطرح کرد.

اوباما معتقد بود که هزینه‌های مالی و انسانی مداخله‌های تمام عیار ارزش نتایج محدودی که به بار می‌آورند را ندارند. او تاکید کرد که نیروی نظامی آمریکا نمی‌تواند دینامیک‌های داخلی کشورهای منطقه و خاورمیانه را تغییر دهد.

بحث سوریه

اوباما در اوت 2011 در بیانیه‌ای متشکل از 620 کلمه درباره سوریه منتشر کرد که دستیارانش امیدوار بودند او را در مسیر درست تاریخ قرار دهد. او پس از چند هفته فشار کنگره افراد سوری- آمریکایی و هم‌پیمانانش در خاورمیانه و اروپا از بشار اسد خواست تا از قدرت کناره گیری کند.

اوباما اظهار داشت: زمان آن رسیده که مردم سوریه سرنوشت خودشان را تعیین کنند. رابرت فورد که از سال 2011 تا 2014 سفیر آمریکا در سوریه بوده اگرچه گفته بود از این بیانیه حمایت می‌کند اما اکنون از بابت آن تاسف می‌خورد زیرا واشنگتن حرف‌هایش را عملی نکرد.

او تاکید کرد که مورد سوریه نشان دهنده این الگو در دولت آمریکا است که درباره برخی مسائل بیانیه‌های علنی منتشر کند بدون آنکه یک سیاست روشن نسبت به آنها توسعه دهد. هنگامی که بشار اسد از کنار رفتن از قدرت امتناع کرد کاملا مشخص شد که دولت آمریکا و هم‌پیمانانش طرحی و یا اراده سیاسی در قبال سوریه برای آنکه او را به زور از قدرت خارج کنند در دست ندارد. پس از آن اعتبار آمریکا و اروپا در منطقه کاهش یافت. ترکیه و دیگر کشورهای عربی با در اختیار گرفتن مساله کنار رفتن بشار اسد از قدرت از ظهور گروه‌های افراط گر در سوریه حمایت کرده و یا چشم خود را نسبت به این مساله بستند.

مقامات آمریکایی به این کشورها هشدار دادند که کنترل این شبه نظامیان غیرممکن خواهد بود. به گفته یک مقام سابق آمریکایی ترک‌ها در پاسخ گفتند وقتی واشنگتن خودش در حاشیه نشسته است آنها هیچ انتخاب دیگری ندارند مگر آنکه از افراط گران مخالف بشار اسد حمایت کنند.

پس از آنکه در سال 2012 افراط گران در میان مخالفان سوریه قدرت پیدا کردند اعضای کابینه دولت اول اوباما از اقدام محرمانه آمریکا در سوریه حمایت کردند. در تابستان سال 2012 سه مشاور ارشد خارج از کاخ سفید یعنی کلینتون، پانه‌تا و پتراوس پیشنهاد دادند که سازمان سیا آن دسته از شورشیان سوری میانه‌رو را که به عنوان ارتش آزاد سوریه فعالیت می‌کنند آموزش داده و تجهیز کنند.

رابرت فورد خاطرنشان ساخت که در همان زمان ارتش آزاد سوریه هشدار داد که گروه‌های شبه نظامی در حال جذب نیرو به خود با دادن پول هستند و مقامات آمریکایی نیز به طور مستقل چنین چیزی را تایید کردند. این در حالی بود که این شورشیان دوست با غرب خودشان پول چندانی نداشتند که با گروه‌های شبه نظامی مقابله کنند.

در دسامبر 2012 اوباما با این طرح پیشنهادی مخالفت کرد. 8 ماه بعد در اوت 2013 مقامات اطلاعاتی آمریکا به این نتیجه رسیدند که بشار اسد در حومه دمشق از سلاح شیمیایی علیه شورشیان استفاده کرده و هشدارهای علنی اوباما درباره خط قرمز بودن حملات شیمیایی را نادیده گرفته است. بالغ بر یک هفته اوباما در آستانه اجرای حملات هوایی علیه سوریه قرار داشت.

اوباما پس از پیاده‌روی با دنیس مک‌دونو دستیار پرسابقه خود و رییس دفترش در حیاط کاخ سفید بدون آنکه با اعضای کابینه امنیت ملی خود مشورت کند نظرش را تغییر داد و اعلام کرد که برای حمله به سوریه به دنبال تایید کنگره خواهد بود؛ تاییدی که هرگز عملی نشد. به جای آن واشنگتن و مسکو به توافق رسیدند تا سلاح‌های شیمیایی سوریه را از بین ببرند. مقاماتی که برای این گزارش مورد مصاحبه قرار گرفتند از مساله عقب‌نشینی اوباما از حملات موشکی به سوریه به عنوان آشکارترین مورد عدم مشارکت اوباما در مشورتی کامل با مقامات کابینه پیش از گرفتن یک تصمیم راهبردی نام می‌برند. مقامات وزارت امور خارجه آمریکا چند سال هشدار دادند که افراط گران از خلا قدرت در سوریه بهره خواهند برد.

رابرت فورد گفت: ما می‌گفتیم که این منطقه تحت کنترل افراط‌گران قرار خواهد گرفت و آنها به مناطق خود در عراق خواهند پیوست.

فورد نتیجه‌گیری می‌کند که اوباما تصمیمی اشتباه گرفت. او می‌گوید کاملا واضح است که شورشیان میانه رو برای مقابله با افراط گران نیاز به کمک بیشتر ما داشتند.

یک مقام سابق دیگر که در سیاست‌گذاری سوریه دولت آمریکا مشارکت داشته از اوباما دفاع می‌کند. او گفت: در نخستین سال‌های جنگ در سوریه درحالی که جنگ عراق همچنان در ذهن مردم حضور داشت دستیاران بلندپایه اوباما تلاش می‌کردند تا منافع امنیت ملی حیاتی بیابند که ارزش مداخله آمریکا را داشته باشد.

این مقام آمریکایی تاکید کرد: بحث درباره هشدارهای تروریستی در جریان بود اما کاخ سفید پاسخ داد که به نسبت مداخله در سوریه راه‌های ارزان‌تر و موثرتری برای رسیدگی به این تهدید وجود دارد.

جولیان اسمیت دستیار سابق شورای امنیت ملی آمریکا اظهار داشت: سال‌های دولت اوباما درسی به ما می‌دهد.

وی نتیجه‌گیری می‌کند غریزه اوباما متمرکزکردن تصمیم گیری با امید اعمال کنترل بیشتر است اما چنین کاری چابکی دولت آمریکا و تاثیرگذاری آن را در زمان‌هایی که به این ویژگی بیش از هرچیز نیازمندیم محدود می‌کند.»

انتهای پیام

کد N561215

وبگردی