آفتاب

چماق‌کشی تمدن‌ها!

چماق‌کشی تمدن‌ها!

خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) - طنز روز

فرزین پورمحبی

در دوره ناندرتال وقتی بشر نخستین بر سر مسئله ای اختلاف پیدا می کرد، معمولا سعی می کرد تا موضوع را با چماق حل کند اما مشکل از جایی شروع می شد که زورش به طرف مقابل نمی رسید. به همین خاطر بشر، ترکیب «چماق و هویچ» را جایگزین چماق خالی کرد. یعنی هر وقت زورش می رسید دعوا و عربده کشی می کرد و هر وقت که نمی رسید اغوا می کرد. برای اغوا کردن هم، راه های مختلفی بود؛ مثل جار و جنجال برای تظلم ، آه و ناله برای مظلوم نمایی و تزویر برای کسب محبوبیت و... اما با سیاست چماق و هویج هم، باز حق به حق دار نرسید، چون غالب کسانی که حق با آنها بود، نه داد و بی‌داد بلد بودند و نه آهی داشتند که با آن سودا کنند و تصادفا طرف مقابلشان کار بلد و اوستای این کار بودند!

بشر همچنان از پا نایستاد و بازهم سعی و تلاش کرد تا راهی برای رفع اختلافات و رسیدن حق به حق دار پیدا کند. بالاخره بشر دادگاه های عدالت را بنیان گذاشت و یک قاضی بر مسند کار نشاند. قاضی به هر کسی که فکر می کرد حق با اوست حکم می داد و اشکال کار هم دقیقا اینجا بود که گاه‌گداری فکر و حواس قاضی به مسایلی خاص پرت می شد و باز هم حق به حق دار نمی رسید.

در ادامه این داستان، بشر «شورا» را تشکیل داد. در این حالت وقتی یک نفر نمی توانست اختلافی را بین دو نفر حل کند، چند نفر به دور هم جمع می شدند تا بلکه بتوانند با تشریک مساعی از پسش بربیایند که باز مشکل از زمانی رخنمون شد که آنها از پسش بر نیامدند؛ چراکه اعضای شوراها نه درفشانی سایر اعضا را قبول داشتند و نه چشم دیدن گل روی یکدیگر را داشتند! وقتی کار به اینجا رسید، اعضای شورا به شکل غریزی تصمیم گرفتند وقتی حرفشان خریدار ندارد، بلندتر ابرازش کنند و اگر نتیجه‌بخش نبود، هوار داد کنند و اگر باز هم اثری نداشت، با چماق بیفتند به جان آنهایی که متوجه موضوع نمی شوند تا بلکه بتوانند حرفشان را باری به هر جهت و با هر ضرب و زوری که شده جا بیندازند.

این یعنی بازگشت به همان چماغ و عربده... همانطور که می بینید بشر در یک کش و قوس و در یک چرخه تاریخی بالاخره به این نتیجه رسید که کلیه راه های ابداع شده برای رفع اختلافات فی مابین کشکند و همان راهی که از همان اول برگزیده بود (چماق خالی) کارآمدتر و بی دردسرتر است. چراکه برای فرو کردن میخ آهنی در سنگ نیاز به استفاده از چکش و یا چماق است.

بدین ترتیب بشر متمدن فعلی هم اکنون به جایگاهی رسیده است که می تواند جلوی دوربین «سر» همنوع خودش را مثل سر خیار ببرد و با بمبی کلک صد ها نفر را در آن واحد بکند و به این کارهایش هم افتخار کند و از همه جالب تر اینکه وقتی چیزی را از دست داد، هوچیگری کند و با آهنگ: «هوار هوار بردند، دار و ندار ما را» شروع به رقصیدن و قر دادن (همان حرکات موزون خودمان) بکند ...و کلا از چنین اوضاع شلم شوربایی لذت ببرد.

به این جریان اصطلاحا می گویند: چماق کشی تمدنها!

بد نیست حواسمان هم باشد آن‌کس که بیشتر جلز و ولز می کند مشمول نکته ای است که «دیوید جی لیبرمن» در کتاب «تشخیص دروغ» never be lied to again به شرح ذیل گفته است:

«کسانی که مدعی مخالف سر سخت بی عفتی و ظلم در جامعه هستند احساسات واقعی اشان را که بر عکس این ادعایشان هست، پنهان می کنند. آنها عمدا نمی خواهند ادعای واقعی شان را بدانید و به همین خاطر نظر حود را خشمگینانه اظهار می کنند.»

انتهای پیام

کد N526137

وبگردی