آفتاب

استراتژی متزلزل اوباما در عراق

استراتژی متزلزل اوباما در عراق

نباید از این نکته غافل بود گروهی از کشور های عربی حداقل طی یک سال گذشته و متاثر از تعاملی که واشنگتن با تهران در حل پرونده هسته ای بر قرار کرده اکنون در راس مخالفان حرفه ای سیاست خارجی ایالت متحده قرار گرفته و به کاخ سفید اعتماد ندارند. به درستی نمیدانم،شاید اکنون در مسئله عراق نیز دارای دیدگاه مشابهی نسبت به آمریکا باشند.

رئيس جمهور اوباما در مبارزه با تروريسم خاورميانه اي و مشخصا آنچه اكنون در عراق مي گذرد ،2 استراتژي نا مطمئن وتضمين نشده را در پيش گرفته كه به گونه اي نگران كننده ترديد هايئ در كارآمدي آنها ديده مي شود.اول:تلاش براي قطع شريان هاي مالي ارتش دولت اسلامي عراق يا همان داعش.دوم كوشش در همراه كردن دولت هاي منطقه عربي براي همراهي آنها با آمريكا در مبارزه با اين نيرو ،تروريسم ايدئولوژيك و قطع كمك به آنها.
البته نگراني در خصوص ميزان كارآمدي استراتژي جديد كاخ سفيد،بيش از آنكه مربوط به خود آنها باشد، بيشتر به ترديد هاي متوجه خود آقاي اوباما باز ميگردد كه موجب شده به درستي نتوان هندسه اي واضح و قابل فهم از سياست خارجي اوترسيم كرد . رئيس جمهوري اكنون در بدترين وضعيت امنيتي و ثبات رو به زوال منطقه خاورميانه طي 40 سال گذشته، به متد تعجب آور "آزمون سعي و خطا در استراتژي" رو آورده در حالي كه به وضوح آنچه مشاهده ميشود تاكتيك هاي اشتباهي ست كه به نام استراتژي حداقل طي 3 سال گذشته سياست خارجي آمريكا را با بن بست روبرو كرده و انتقادات شديدي را در داخل و خارج متوجه ايالات متحده كرده است.درحالي كه همزمان با شدت و سرعت تحولات منطقه عربي و مشخصا عراق(وسوريه در قبل) انتظار ميرفت و ميرود ايالات متحده با درك بهتري از واقعيات منطقه به مقابله با بحران ها برخيزد. اما اكنون آنچه مشاهده مي شود فقدان تحليل درست از اوضاع و سرعت نامتناسب در همراهي با تحولات متورم و روبه گسترش است. متاسفانه كاخ سفيد در تعيين تفاوت جايگاه هاي تاكتيك و استراتژي دچار اشتباهات بزرگي شده كه به باور من، فارغ از مسائل مربوط به امنيت ملي كشور ، اين اشتباهات در نهايت به بي ثباتي فزاينده اي در منطقه منجر وموجب شده سياست خارجي ايالات متحده در منطقه به گروگان دولت هاي عرب درآيد. پرزيدنت اوباما ميگويد پاي هيچ سرباز امريكائي را مجددا به عراق باز نخواهد كرد . بسيار خب!اين تصميم قابل دركي ست. اما معلوم نيست راه حل مقابله با بحران نگران كننده دولت اسلامي داعش و ارتش مجهز آن اگر اعزام نيرو نباشد ، پس حتما والزاما در پيش گرفتن 2 سياست نا مطمئن فعلي ست .آقاي اوباما پس ازقريب به 2 ماه تعلل آشكار براي دخالت در بحران عراق آنهم به بهانه نبود يك دولت فراگير و كارآمد در اين كشور ،اكنون با فرستادن جان كري به بغداد كه ميتواند پيامي حاوي حمايت از العبادي تلقي شود، احتمالا درصدد توسعه دخالت نظامي محدود و حساب شده اي در بحران عراق باشد(شايد) و احساس ميكند امروز موانع اخلاقي چنين دخالتي بر طرف شده اند.اما كم نيستند آگاهان سياسي ونيز كارشناسان نظامي و امنيتي كه معتقدند دولت العبادي كه داراي مشروعيتي فراگير ترازدولت مالكي ست، در بلند مدت بالقوه مي تواند به لحاظ داخلي(اجتماعي) و ساختار سياسي(حاكميتي)با بحراني هائي شبيه آنچه عراق از ماه ژوئن و دوران مالكي با آنها در گير شد روبرو شود. سياست آنروز واشنگتن چه خواهد بود؟.موضوع دولت مشروع وفراگير در عراق شايد در حال حاضرحل شده باشد ، اما اين همه ماجرا نيست.دولت هاي عرب خليج فارس كه اوباما به آنها ياد آور شده مسئله منطقه ايران نيست بلكه تند روهاي سني هستند، معلوم نيست چقدر اين منطق را پذيرفته وقانع شده باشند.هم اوباما و هم اين گروه از اعراب به خوبي ريشه و عامل اصلي تحولات و ناامني هاي چند سال گذشته را در منطقه عربي ميشناسند. حال چگونه آقاي رئيس جمهور سياستي را در پيش گرفته كه مبناي آن سهيم كردن اين كشور ها در حل همين بحران ها و تندروي هاي مذهبي است؟.البته اين نگاه رويكرد ديگري هم دارد. پاره اي تحليل گران سياسي در واشنگتن معتقدند شدت بحران و ناامني به خودي خود كشور هاي عرب را به اين نتيجه رسانده خطربي ثباتي پشت دروازه هاي آنهاست و اين مي تواند به رئيس جمهور در پيگيري سياست كنوني اش كمك كند . اما اگر هم اينگونه باشد نبايد از اين نكته غافل بود اين گروه از كشور هاي عربي حداقل طي يك سال گذشته و متاثر از تعاملي كه واشنگتن با تهران در حل پرونده هسته اي بر قرار كرده در راس مخالفان حرفه اي سياست خارجي ايالت متحده قرار گرفته و به كاخ سفيد اعتماد ندارند. به درستي نميدانم،شايد اكنون در مسئله عراق نيز داراي ديدگاه مشابهي نسبت به آمريكا باشند. صفحات روزنامه ها و رسانه هاي عربي مملو از تحليل هائي ست كه ميگويند واشنگتن در موضوع عراق با تهران بيش از آنچه رهبران اين دو كشور نشان مي دهند همراهي و هماهنگي دارد و موضوع عراق ميتواند به نقطه اصلي تفاهم آنها در منطقه تبديل شود. در اين صورت اعراب بازيگر ذخيره در منطقه خواهند شد؟.به اعتقاد من اين نكته درستي ست كه پيش بيني دقيق تحولات منطقه تا حد زيادي غير ممكن شده است و بازيگران هرآن ممكن است واكنشي غير قابل پيش بيني از خود نشان دهند ،اما در اين نكته فرعي كه آينده عراق حتما چيزي متفاوت تر از عراق قبل از 6 ژوئن خواهد بود اتفاق نظر قطعي وجود دارد.
[email protected]

کد N496368

وبگردی