به گزارش «تابناک»، نشریه آمریکایی «فارن افرز» در مطلبی به بررسی تغییرات صورت گرفته در رأس اتحادیه اروپا و همچنین برخی تصمیمات جدید این اتحادیه درباره موضوعات مربوط به سیاست خارجی پرداخته و پیامدهای آن را تحلیل کرده است.
در این مطلب آمده است: روز یکشنبه گذشته، رهبران اروپایی دسته جمعی کارهایی انجام دادند که در عمل، سبب از میان رفتن اهمیت و اعتبار اتحادیه اروپا شد. این عمل، به واسطه انتخاب دو تن برای پستهای عالیرتبه این اتحادیه و همچنین ناکامی در تصویب تحریمهای جدید علیه روسیه صورت گرفت؛ بنابراین، آشکار شد که رهبران اروپایی، اتحادیهای را ترجیح میدهند که از نظر داخلی غیرمنسجم بوده و توان دفاع از منافع خارجی خود را ندارد. پیامدهای این موضوع در سراسر جهان حتی از سوی شهروندان عادی نیز حس شده و قابل مشاهده است.
بیگمان سیاست اتحادیه اروپا، اکنون غیرمنسجمتر از هر زمان دیگری است. اجلاس فوقالعاده اتحادیه اروپا، دوناد تاسک، نخست وزیر لهستان را به ریاست بعدی شورای اروپا ـ نهادی که وظیفه تدوین سیاستهای اتحادیه اروپا با مشارکت رهبران این اتحادیه را بر عهده دارد ـ انتخاب کرد. وظیفه اصلی رئیس شورای اروپا این است که منافع کل اروپا را در نظر گرفته و از طریق برقراری تعاملات، نسبت به ایجاد اجماع در مسائل مربوط به این قاره اقدام کند.
البته تاسک یک سیاستمدار کارآزموده و تنها فردی است که از زمان پایان جنگ سرد تاکنون توانسته در لهستان بیش از یک بار به نخست وزیری انتخاب شود؛ افزون بر این، در مقر اتحادیه اروپا در بروکسل از وی به عنوان فردی محبوب یاد میشود. با این حال، وی فردی نیست که بتواند در زمینه ایجاد اجماع در اروپا موفق عمل کند. بر خلاف هرمن فن رامپی، رئیس قبلی شورا که پیشینه فعالیتش در بلژیک، چندین دهه تجربه در زمینه پل زدن میان گروههای مختلف را در اختیار وی گذاشته بود، تاسک به عنوان فردی که دارای توانایی ائتلافسازی باشد شناخته نمیشود.
هر دو کابینه تاسک در لهستان، تنها به ائتلاف با یک حزب دیگر در مجلس سفلی (و نه در سنا) متکی بود؛ افزون بر این، تاسک با زبان فرانسوی آشنایی ندارد و انگلیسیاش نیز ضعیف است. مشکل بتوان تصور کرد وی که حتی در ارتباط برقرار کردن با همتایان اروپایی خود نیز ضعف دارد، بتواند میان آنها اجماعی برقرار کند.
پیام انتصاب وی روشن است: رهبران کشورهای اروپایی تمایلی به پیگیری یک رویکرد متمایز و واحد نسبت به امور این قاره ندارند.
دومین انتخاب بد رهبران اروپایی، انتخاب فدریکا موگرینی به عنوان نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور خارجه و سیاستگذاری امنیتی بود. بر خلاف تاسک، موگرینی به چند زبان تسلط دارد. وی همچنین چهرهای پرانرژی در عرصه سیاسی ایتالیا به شمار میرود. اما وی فاقد دو توانایی مهمی است که برای نماینده سیاست خارجی اروپا ضرورت دارد: تجربه اجرایی و وجهه بین المللی.
موگرینی هیچ تجربهای در نهادهای پیچیده اروپایی ندارد. وی نه تجربه دست اولی در سرویس اقدام خارجی اروپایی (نهادی که قرار است رئیس آن بشود) دارد و نه زمان زیادی را در شورای اروپا گذرانده است. وی تنها شش ماه وزیر خارجه ایتالیا بوده است. سمتهای قبلی وی در حزب متبوعش نیز ماهیت کاملاً متفاوتی داشته است. افزون بر این، وی در خارج از اروپا چندان شناخته شده نیست.
به این ترتیب، وقتی وی به نیابت از اروپا سخن میگوید، اعتبار چندانی ندارد و بعید است دولتهای خارجی وی را جدی بگیرند. نکته دیگری که چندان مورد علاقه غربیها نیست، این است که وی تعامل زیادی با روسها دارد. این امر به ویژه در اوضاع کنونی که روسیه به چالش اصلی اتحادیه اروپا تبدیل شده اهمیت مییابد.
نکته سوم در زمینه اقدامات اخیر اتحادیه اروپا، ناکامی این اتحادیه در تصویب تحریمهای جدید علیه روسیه بود. حتی با وجود اینکه پترو پروشنکو، رئیس جمهور اوکراین نیز در اجلاس سران اتحادیه حضور داشت، رهبران اروپایی تنها توانستند بر سر درخواست از کمیسیون اروپا برای تدوین پیشنهادهایی جدید در این زمینه به توافق برسند. پیشتر، شایعاتی درباره وضع تحریمهای شدید اقتصادی و همچنین انجام برخی اقدامات نمادین علیه روسیه به گوش میرسید. با این حال، برداشت کلی پس از اجلاس سران این بود که زمانبندی تحریمهای روسیه مبهم است و معیار وضع آنها نیز مشخص نیست. این وضعیت، نمیتواند آن گونه که اروپاییها میخواهند، مانعی را بر سر راه روسیه ایجاد کند.
اما نکته بسیار مهمی که از مجموع این روندها برمیآید، وضعیت کلی رهبران اروپایی در شرایط کنونی است. اتحادیه اروپا در اعطای سمتهای اصلی خود به رهبرانی که بتوانند منافع ملی خود را به نفع منافع اروپایی به حاشیه برانند، موفق نبوده است. این رهبران از نظر فردی نیز اشخاصی ضعیف و بیقدرت هستند و هیچ یک از آنها نمیتواند به تنهایی تأثیری بر امور جهانی بگذارد؛ بنابراین، با انتصاب این گونه اشخاص به سمتهای مهم اتحادیه اروپا، رهبران اروپایی در عمل توانایی خود برای رویارویی با چالشهای مهم کنونی را کاهش میدهند.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است