آفتاب

آیا پیروزی آلمان در جام جهانی به نفع آنگلا مرکل خواهد شد؟

آیا پیروزی آلمان در جام جهانی به نفع آنگلا مرکل خواهد شد؟

"آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان متهم شده است که به شکل بی شرمانه‌ای خود را به فوتبالیست‌های تیم ملی آلمان نزدیک نشان داده و از پیروزی آنها بهره برداری می‌کند."

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) خبرنگار بی.بی.سی در برلین در گزارشی نوشته است: «نتایج نظرسنجی‌های روزهای اخیر نیز نشان می‌دهند که همزمان با موفقیت‌های تیم آلمان در رقابت‌های جام جهانی، میزان محبوبیت خانم مرکل در افکار عمومی آلمان افزایش یافته است. ولی آیا این وضعیت در طولانی مدت ادامه خواهد یافت؟

تردیدی وجود ندارد که جام جهانی و درخشش تیم آلمان به نفع خانم مرکل تمام شده است. به فاصله یک ساعت پس از پایان مسابقه فینال، عکس او در میان بازیکنان تیم آلمان بیش از یک میلیون‌ بار ریتوییت شد.

صدراعظم آلمان واقعا به فوتبال علاقه فراوانی دارد و حتی قبل از عهده دار شدن مقام‌های سیاسی برای تماشای مسابقات مهم به استادیوم می رفت. اما مسلما امروزه گرفتن یک عکس تاثیر گذار در یک لحظه مهم مثل پیروزی تیم آلمان برای خانم مرکل فایده فراوانی دارد.

خانم مرکل در پیروزی آلمان بر پرتغال با نتیجه چهار بر صفر در استادیوم بود و در مسابقه فینال و لحظه ای که تیم آلمان جام جهانی را بالا برد حضور داشت. بعضی به او "راز خوش شانسی" تیم آلمان لقب داده‌اند. خود او و برخی از طرفداران تیم آلمان می‌گویند "بازیکن دوازدهم تیم آلمان یک زن است."

اما فواید سیاسی یک موفقیت ورزشی چندان مشخص نیست و یا بهتر است بگوییم که این فواید بسیار پیچیده‌اند و گاه با گذشت زمان و تبدیل شدن به خاطره ممکن است نتیجه کاملا متفاوتی بدهند.

افسانه 'احساس شادی'

به عنوان مثال در تاریخ سیاسی معاصر انگلیس همیشه به این مورد افسانه‌وار اشاره می‌شود که قهرمانی تیم ملی انگلستان در جام جهانی ۱۹۶۶ باعث شد که دولت حزب کارگر در حکومت باقی بماند.

اینطور گفته می‌شود که نظرسنجی‌ها نشان می‌دادند که میزان محبوبیت و آرای احتمالی دو حزب محافظه کار و کارگر تقریبا برابر بودند. اما پس از هت تریک جف هرست در مسابقه فینال در برابر آلمان غربی که در آن تیم انگلیس به پیروزی رسید، رای دهندگان باری دیگر به هارولد ویلسون رای دادند و حزب کارگر در قدرت باقی ماند.

اما این داستان که بارها و بارها نقل شده یک مشکل دارد و آن این است که انتخابات پارلمانی بریتانیا قبل از جام جهانی برگزار شد. واقعیت این است که حزب کارگر رقیب خود را در انتخابات ماه مارس شکست داد و تیم انگلستان در ۳۰ ژوئیه با نتیجه سه بر دو بر آلمان پیروز شد.

بنابراین اگر قرار است عامل "احساس شادی" ناشی از پیروزی ورزشی را در نظر بگیریم در این مورد مشخص روی نتایج انتخابات بریتانیا هیچ تاثیری نداشته است.

اما در موارد و سالهای بعدی شاید این عامل تاثیر گذار بوده است. در جام جهانی مکزیک ۱۹۷۰ تیم ملی انگلستان خیلی زودتر از آنچه که انتظار می‌رفت از دور رقابت‌ها حذف شد.

آنچه پذیرش این نتیجه را دشوار می‌کرد روشی بود که تیم انگلستان شکست خورد. تیم انگلستان در مسابقه یک چهارم نهایی در برابر آلمان غربی با نتیجه دو بر صفر جلو بود. اما مربی تیم به نام آلف رمزی که اعتماد به نفس بیش از حدی داشت، از دقیقه ۷۰ شروع کرد به تعویض و به اصطلاح حفظ بازیکنان اصلی تیم برای مسابقه بعدی که در مرحله نیمه نهایی بود. اما تیم آلمان در همان ۲۰ دقیقه باقیمانده دو گل زد و در وقت اضافی با گل سومش انگلستان را شکست داد.

کمتر از یک هفته پس از این شکست و حذف تیم انگلستان از جام جهانی مکزیک، یک رویداد سیاسی بزرگ در بریتانیا روی داد. هارولد ویلسون، نخست وزیر و دولت حزب کارگر او سقوط کرد.

هارولد ویلسون در آن زمان گفت که فوتبال و نتایج ورزشی در این رویداد تاثیری نداشتند. ولی در خاطرات تعدادی از اعضای هیئت دولت که بعدا منتشر شد، به این نکته اشاره شده که آنها نگران نتایج تیم انگلستان در جام جهانی و تاثیر آن روی سرنوشت دولت حزب کارگر بودند.

اما تمام این نتیجه گیری‎ها، حدس و گمان و تا حد زیادی تخمینی است. در مورد رابطه ورزش با سیاست "رساله ها" و "فتواهای" زیادی منتشر شده ولی هیچکدام از آنها شواهد و دلایل قانع کننده ای ارائه نمی‌دهند.

تنها پژوهش جدی و علمی که در این مورد صورت گرفته است می‌گوید فایده موفقیت‌های ورزشی برای یک ملت و یا سیاستمداران آن در حد بسیار ناچیزی است و در عالم واقع می‌توان از آن صرفنظر کرد.

گئورگیوس کاوتسوس از دانشکده اقتصاد لندن و استفان سزیمانسکی از دانشگاه میشیگان تمام آمارها و ارقام در این زمینه را بررسی کرده‌اند.

آنها همه مقیاس‌های مهم برای سنجش میزان شادی مردم در ۱۲ کشور اروپای غربی در فاصله سالهای ۱۹۷۴ تا ۲۰۰۴ را بررسی کرده‌اند تا ببینند که آیا با موفقیت‌های ورزشی این ملت‌ها ارتباطی دارد و یا نه. نتیجه نشان داد که هیچ ارتباطی بین این دو وجود ندارد.

اما آنها بین "احساس شادی" با میزبانی مسابقات مهم ورزشی ارتباط پیدا کردند.

آیا برنده واقعی برزیل است؟

این دو پژوهشگر هشت رقابت ورزشی مهم را در این فاصله زمانی مورد مطالعه قرار دادند. جام های جهانی فرانسه ۱۹۹۸ و ایتالیا ۱۹۹۰ و همینطور جام ملت‌های اروپا ایتالیا ۱۹۸۰، فرانسه ۱۹۸۴، آلمان غربی ۱۹۸۸، انگلستان ۱۹۹۶ و بلژیک و هلند در سال ۲۰۰۰.

آنها متوجه شدند که شاخص‌های "احساس شادی" در تمام این کشورها به غیر از یک مورد افزایش یافته است. کشور استثنا انگلستان بود. شاید دلیل آن این بوده که کشور میزبان انگلستان بود در صورتیکه محدوده سنجش شاخص‌های "احساس شادی" تمام بریتانیا را در برمی‌گرفت. ظاهرا میزان شادی ساکنان سایر بخشهای بریتانیا مثل اسکاتلند و یا ایرلند شمالی به موازات انگلستان حرکت نکرده است.

شاید همین تفاوت بین میزان شادی مردم در انگلستان یا سایر نقاط بریتانیا دقیقا نکته کلیدی این پژوهش باشد که دریافته است در کشورهای میزبان رقابت‌های ورزشی احساس شادی به یک عامل قابل تشخیص و موثر بدل می‌شود.

اگر این پژوهش را مبنا قرار دهیم پیروزی تیم آلمان در یک میدان ورزشی در برزیل برای خانم مرکل نفع چندانی نخواهد داشت.

قبل از این پیروزی هم میزان محبوبیت خانم مرکل درحد نسبتا خوبی بوده و نزدیکی او و یا گرفتن عکس با افراد موفق، از جمله تیم ملی آلمان، همان حد از میزان محبوبیت را تحکیم و تثبیت خواهد کرد. کافی است در نظر بیاوریم که اگر یک سیاستمدار نامحبوب چنین کاری کرده و بخواهد از موفقیت دیگران بهره بگیرد تا چه حد اقدام او مورد سرزنش قرار خواهد گرفت.

اما این پژوهش نشان داده که احساس شادی در کشور و ملت میزبان به خاطر برگزاری مسابقات ورزشی مهم افزایش می‌یابد و این فارغ از آن است که عملکرد تیم ملی آن کشور درعرصه رقابت‌ها چگونه باشد.

گئورگیوس کاوتسوس و استفان سزیمانسکی در بخشی از نتایج پژوهش خود می‌نویسند:"ما متوجه شدیم که عامل احساس شادی مربوط به میزبانی رقابت‌های مهم فوتبال بسیار گسترده و چشمگیر است. ولی تاثیر موفقیت ورزشکاران خود آن کشور در حد بسیار ناچیزی است."

اگر این پژوهش را مبنا قرار دهیم برنده بزرگ جام جهانی امسال باید برزیل باشد. هر چند گفتن چنین چیزی پس از دو شکست فاجعه بار برزیل در برابر آلمان و هلند و نارضایتی و خشم شدید طرفداران تیم کمی عجیب به نظر می‌رسد.

با وجود نتایج بسیار بد تیم ملی برزیل و یا هر تیم میزبانی که در رقابت‌های ورزشی دیگر موفقیتی کسب نکرده است، احساس عمومی یک ملت به خاطر موفقیت در میزبانی یک رویداد ورزشی و دور هم جمع شدن در آن روزها باعث می‌شود که احساس شادی مردم افزایش یابد.

بنابراین شاید بتوان گفت وقتی که آبها از آسیاب بیافتد برنده نهایی برزیل خواهد بود.»

انتهای پیام

کد N395641

وبگردی