آفتاب

خاکستر تنش داخلی بر سر سودان جنوبی

خاکستر تنش داخلی بر سر سودان جنوبی

تهران- ایرنا- سودان جنوبی در حالی به پیشواز سومین سالگرد جدایی از سودان می رود که طی این مدت لحظه ای ناآرامی و جنگ داخلی، نوپاترین کشور جهان را رها نکرد.

سالگرد استقلال برای مردم بسیاری از کشورها همراه است با روزها جشن و پایکوبی اما شاید مردم سودان جنوبی در سومین سالگرد جدایی کشور خود از سودان، چندان حال بزن و بکوب نداشته باشند و از این مراسم طعم خوبی را زیر دندان خود مزه نکنند.

هجدهم تیرماه 1390 بود که پس از سال ها درگیری میان سودان و شورشیان جنوب و برگزاری همه پرسی از ساکنان سودان جنوبی درباره جدایی از بزرگ ترین کشور جهان اسلام (بر پایه توافق دی ماه 1383 «نواشا»)، سرانجام سودان جنوبی به عرصه وجود پا نهاد.

کشوری که مردم آن همواره در هراس از سرنوشت خود دست و پا می زدند پس از استقلال، شاید فقط چند ماه در آرامش بود و درگیری های قبیله ای بر سر دستیابی به قدرت و شورش ها در گوشه و کنار، خواب خوش را از چشمان دولتمردان تازه کار خود ربود.

آنان که تا پیش از این در صحنه های نبرد، سلاح در دست داشتند اینک باید به زبان سیاست و حساب و کتاب با مردم خود و دنیای پیرامون سخن می گفتند و برای رفع اختلاف ها، به رایزنی و گفت و گو نیز به عنوان بخشی از دیپلماسی ایمان می آوردند.

در کنار اینها، اختلاف جوبا با خارطوم بر سر چگونگی مالیات بندی برای انتقال ذخایر نفتی آنچنان بالا گرفت که رگ حیات 2 کشور را تنگ کرد.

سودان که نزدیک به 80 درصد منابع نفتی پیشین را به سودان جنوبی واگذار کرده بود، تنها راه برای جبران کسری بودجه خود را دریافت مالیات برای انتقال نفت تولید شده در جنوب می دید.

سودان جنوبی هم برای رساندن نفت خود به آبهای آزاد و مشتریان بین المللی، راهی جز استفاده از لوله های قدیمی نداشت؛ لوله هایی که از سودان رد می شوند و با وجود طرح هایی برای ساخت خطوط تازه در کنیا یا جمهوری دموکراتیک کنگو، هنوز جایگزینی ندارند.

افزون بر اختلاف 2 کشور بر سر مالیات انتقال نفت، برخی مناطق مورد اختلاف که از قضا بسیاری از آنها مانند «ابیه» نفتخیزند، تعیین نشدن خطوط مرزی، موضوع مهاجران، اختلاط خانوادگی مرزنشینان و... آنچنان میان جوبا و خارطوم شعله های تنش را بلند کرد که حتی مدتی سایه جنگ را بر سر آنها انداخت.

با این همه، میانجی گری ها به ویژه تهدیدهای منطقه ای و بین المللی برای اعمال تحریم علیه سودان و سودان جنوبی، رهبران 2 کشور را سر میز گفت و گو نشاند؛ گفت و گوها هم با همه فراز و نشیب ها و پیمان شکنی ها و گلایه ها سرانجام به توافقی نیم بند رسید.

در این میان، اتفاقی رخ داد که خارطوم و جوبا را بار دیگر کنار یکدیگر قرار داد.

«سالوا کی یر میاردیت» رییس جمهوری سودان جنوبی، تیرماه 1392 در پی بحث های داخلی درباره نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری متوجه شد «ریک مشار» معاون او، از پشتیبانی بخش مهمی از سیاستمداران و اعضای حزب حاکم «جنبش آزادیبخش خلق سودان» برخوردار است. از این رو، به سرعت مشار را از جایگاه خود برکنار کرد و از آن زمان، به رویارویی با رقیب بالقوه پرداخت.

همانگونه که بیست و ششم آذرماه خبرگزاری رسمی چین «شینهوا» نوشت پس از اقدام میاردیت، 126 نفر از 161 عضو جنبش بی درنگ کناره گیری کردند.

از این رو، اختلاف های سیاسی درونی به دوپارگی جنبش انجامید و هواداران مشار از آن پس، عنوان «جنبش دموکراتیک آزادیبخش خلق سودان» را برای خود برگزیدند و از میاردیت خواستند به دلیل سالمندی و بیماری کناره گیری کند.

همه اینها در شرایطی بود که به اختلاف 2 قبیله بزرگ سودان جنوبی نیز دامن زده می شد. میاردیت از «دینکا» بزرگ ترین قبیله کشور، است و مشار از «نویر» دومین قبیله پرجمعیت سودان جنوبی.

بیست و چهارم آذرماه 1392 به دنبال انتشار شایعاتی درباره دستگیری مشار، گروهی از فرماندهان و سربازان گارد ریاست جمهوری که بیشتر آنان از قبیله نویر بودند، برآشفتند و برای ساعاتی پایتخت به عرصه درگیری تبدیل شد. دولت، این اقدام را تلاش برای براندازی خواند و مشار را به رهبری شورشیان متهم کرد و شماری از نزدیکان و دوستان او را به بند کشید.

مشار این اتهام زنی ها را تلاشی برای بیرون راندن رقبای سیاسی از صحنه دانست و هر گونه تلاش برای براندازی را رد کرد اما در ادامه کشمکش ها، به سوی نظامیان و مردمی کشانده شد که از تمرکز قدرت در دست دینکاها گلایه داشتند.

کشتارهای قبیله ای آغاز و استان ها، شهرها و چاه های نفتی میان مردان مسلح 2 طرف دست به دست شد؛ امری که به دیدارهای رهبران سودان و سودان جنوبی هم انجامید. گویا تنش های داخلی جوبا و نیز خیل مهاجران، اوضاع را برای نزدیک شدن 2 همسایه فراهم کرد.

رویارویی رهبران سیاسی سیلی از کشته شدگان، مجروحان و آوارگان را به همراه داشت و نگرانی های منطقه ای و بین المللی را سبب شد.

اینجا هم دوباره تهدید 2 طرف به تحریم و اعمال فشار، آنان را- گرچه با اکراه- به سوی گفت و گو کشانید. پس از ماه ها رفت و آمد به اتیوپی و نزدیک شدن زمان اعمال تحریم ها، نوزدهم اردیبهشت ماه میاردیت و مشار بر سر تشکیل یک دولت انتقالی با نام «وحدت ملی» توافق کردند.

گرچه از بیستم خردادماه مهلتی دوماهه برای تشکیل این دولت آغاز شده اما همچنان اختلاف ها پا بر جا است و تاخیرها در برگزاری گفت و گوها، پی در پی.

در این میان، سازمان آفریقایی «تشکیلات بین دولتی توسعه» (ایگاد) که از کشورهای جیبوتی، اریتره، اتیوپی، سومالی، سودان، سودان جنوبی، کنیا و اوگاندا تشکیل شده است، میانجیگری نشست ها را بر عهده دارد.

البته آنگونه که دوازدهم تیرماه روزنامه اینترنتی «سودان تریبون» نوشت ایگاد با طرح موضوع هایی مانند لزوم مشارکت نمایندگانی از جوامع مدنی و احزاب سیاسی، بیش از آنکه گره گشایی کند به بیراهه رفته و مسبب توقف گفت و گوها بوده است.

نمایندگان مجلس سودان جنوبی نیز به رفتارهای ایگاد اعتراض دارند تا آنجا که به نوشته چهاردهم تیرماه تارنمای فرامنطقه ای «آل آفریکا»، معاون سخنگوی مجلس سودان جنوبی تاکید کرد «راهبرد ایگاد، تغییر رژیم است».

موضوع اختلاف برانگیز دیگر، شیوه اداره کشور به شیوه فدرالی است که با مخالفت میاردیت و سیاستمدارانی از شمال و غرب کشور و پشتیبانی مشار و رهبران ایالت های شرقی و جنوبی روبرو شده است. البته استقرار نظام فدرالیته به دگرگونی های بنیادین در قانون اساسی نیاز دارد و دور از ذهن است در زمان جنگ داخلی اعمال شود.

به هر روی، سودان جنوبی در حالی سومین سال جدایی از سودان را پشت سر می گذارد که تا پیش از این قرار بود مردم آن، سال آینده برای انتخاب رییس جمهوری پای صندوق های رای بروند.

اینک روند گفت و گوها درباره تشکیل دولت انتقالی به گونه ای است که شاید زمان برگزاری انتخابات، قانون های انتخاباتی و شاید حتی قانون اساسی را تغییر دهد.

در این میان، اقدام های ایگاد که به توقف کنونی نشست ها منجر شده است نمی تواند پیام های روشنی به مردمی بدهد که بسیاری از آنان در سودان جنوبی سرگردانند و بسیاری دیگر در کنیا، اوگاندا، اتیوپی و سودان.

از سوی دیگر جنگ داخلی و آوارگی بسیاری از مردم، زمین های کشاورزی را خالی از محصول گذاشته و خطر قحطی را افزایش داده است؛ امری که باید در کنار بازسازی و بازگشت آوارگان در دستور کار دولت انتقالی قرار گیرد.

سه سال پس از استقلال سودان جنوبی، قدرت جویی سیاسی و جنگ قومی، کشور را در آتشی فرو برده است که تنها قربانی آن، مردم این سرزمین هستند که شاید بسیاری از آنان اکنون از خود می پرسند آیا دادن رای مثبت به جدایی از سودان تصمیم درستی بود یا همین اقدام، تلی از خاکستر را بر سر آنان نشاند.

از مریم مسعود- گروه تحقیق و تفسیر خبر

پژوهشم**1961**1358
کد N381435

وبگردی