آفتاب

خطرات تفاهم جامع هسته ای برای امنیت ملی ما

خطرات تفاهم جامع هسته ای برای امنیت ملی ما

دیاکو حسینی:

همگام با نزدیک شدن به مراحل پایانی مذاکرات هسته ای ایران و گروه 1+5 و در صورت دست یافتن به تفاهم نهایی، غرب می تواند اطمینان بیابد که ایران در آینده نزدیک قادر به تولید تسلیحات هسته ای نخواهد بود و در مقابل ایران با رها شدن از فشارهای بین المللی و خاتمه دادن به انزوای اقتصادی به زندگی نسبتاً عادی تر در جامعه بین المللی باز خواهد گشت و در نهایت میوه ممنوعه برای ایران دست نخورده باقی خواهد ماند. به این ترتیب، در فردای انعقاد تفاهم هسته ای ایران و غرب با جهانی کاملا متفاوت رو به رو خواهیم بود اما نه لزوماً جهانی امن تر و با ثبات تر که در آن جایگاه ایران به منزله یک قدرت منطقه ای و برادر بزرگتر به رسمیت شناخته شده است. برخلاف تصور رایج، تفاهم نهایی ایران و غرب پیرامون برنامه های هسته ای ایران انگیزه ها و هراس های متقاعد کننده ای را به رقبای منطقه ای ما می بخشد تا سیاست های سختگیرانه تری را برای مهار و موازنه ایران پیگیری کنند. در اینجا بحث را می توانیم با سه استدلال دیگر دنبال کنیم:

1) یک سند تفاهم که در آن حق غنی سازی در خاک ایران به رسمیت شناخته شده باشد، هرگز اطمینان نخواهد داد که ایران در آینده و در شرایطی متفاوت با پشت پا زدن به تعهداتش پروژه ساخت تسلیحات هسته ای را آغاز نخواهد کرد؛ همانگونه که کره شمالی در 1993 با خارج شدن از NPT و تسریع فعالیت های نظامی هسته ای چنین کرد. از دید رقبای منطقه ایران که نسبت به تلاش ایران به منظور تولید تسلیحات هسته ای تردید دارند، به محض رسمیت دادن به حق غنی سازی در خاک ایران، دیگر تفاوتی نمی کند که سایر محدوده تعهدات تا چه اندازه گسترده باشد؛ زیرا ایران در نهایت امکان تقلب را در زمان مقتضی محفوظ داشته است.

2) خاتمه بحران هسته ای بواسطه عقد تفاهم نامه ای میان ایران و طرف های غربی که موجب برداشته شدن فشارهای دیپلماتیک و رفع تنگناهای اقتصادی ایران خواهد شد، قدرت عمل بیشتری به منظور تعقیب اهداف ملی برون مرزی به ایران می بخشد.بنابراین، جای شگفتی نیست که همسایگان ایران از باز شدن فضای تنفسی ایران، مضطرب باشند. از دیدگاه آنها، ایرانی که تحت فشارهای کمتری قرار دارد و حیثیت و اعتبار افزون تری کسب کرده است، با جسارت و بلند پروازی بیشتری در عراق، سوریه و لبنان رفتار خواهد کرد.

3) متحدان عرب ایالات متحده، عقد تفاهم نهایی با ایران را بصورت واپس روی واشنگتن نسبت به تعهداتش تفسیر خواهند کرد. از دیدگاه آنها مصالحه ای که ایران را در آستانه تبدیل شدن به یک قدرت اتمی رها می کند، نشان خواهد داد که ایالات متحده اراده کافی برای حمایت از متحدانش را در برابر قدرت فزاینده ایران ندارد. در اینصورت، اتکای آنها به قوای نظامی و ائتلاف های جدید در منطقه پاسخی مناسب برای وضعیت پیش آمده است.

با این توجهات و مطابق با ابتدایی ترین قواعد منطق رقابت های استراتژیک، احتمال آنکه رقبای منطقه ای ایران به رهبری عربستان سعودی و اسرائیل در راه جبران مافات به تقویت قوای نظامی و تشکیل ائتلاف های منطقه ای علیه ایران دست ببرند بسیار بیشتر از احتمال پذیرفتن نقش و جایگاه منطقه ای ایران از سوی آنهاست. شاهزاده ترکی فیصل میل قلبی عربستان سعودی برای موازنه با ایران را در سخنرانی اجلاس منامه، با این عبارات بیان کرد: «کشورهای خلیج ]فارس[ باید آماده هر نتیجه احتمالی از گفتگوهای هسته ای ایران و قدرت های جهانی باشند... حفظ امنیت منطقه ای مستلزم آن است که ما به عنوان اعضای گروه بندی خلیج ]فارس[ با یکدیگر و به منظور ایجاد موازنه قوای واقعی در برابر ایران همکاری کنیم از جمله در دانش هسته ای و کسب آمادگی برای هر احتمالی در رابطه با برنامه های هسته ای ایران. هرگونه خللی در این موازنه، به رهبری ایران اجازه خواهد داد تا با بهره برداری از این شکاف ها به ما آسیب بزند ». نمایش اخیر موشک های چینی DF-3 در پایگاه حفر الباطن واقع در شمال خاوری عربستان که بصورت نمادین با همراهی پادشاه بحرین، شیخ دبی و رئیس ستاد مشترک ارتش پاکستان برگزار شد، نمونه ای از آغاز شدن این تلاش هاست که در آینده می تواند با سناریوهای بدتری مانند دست یافتن عربستان سعودی به تسلیحات هسته ای با کمک فنی چین و پاکستان پیچیده تر شود. دولت عربستان در سال 2012 اعلام کرد که برنامه ای برای ساخت 16 راکتور تجاری تا 2030 با همکاری فنی چین در دست اجرا دارد. سازمان های اطلاعاتی غرب گزارش دادند که عربستان سعودی برای آنچه «موازنه تکنولوژی هسته ای با ایران» می نامد می کوشد تا بزودی توانایی چرخه کامل سوخت هسته ای را در داخل کشور بدست آورد. حتی همانطور که بی بی سی در سال گذشته گزارش داد ممکن است ریاض با در نظر گرفتن عجله مقامات سعودی برای جبران شکاف موجود، توانایی های فنی و تسلیحاتی را زودتر از آنچه تصور می شود از دولت پاکستان که سال هاست شاهد سرمایه گذاری عربستان سعودی در صنعت هسته ای آن است، دریافت کند.

از آنجایی که جلوگیری از تشکیل ائتلاف های ضد ایرانی و توازن قدرت علیه ایران باید در قلب تفکر استراتژیک ما قرار داشته باشد، مقابله با این وسوسه ها از حساسیت بالایی برخوردار است. گروهی در ایران بر این باورند که تنش زدایی دوجانبه میان ایران و عربستان کمک شایانی به تسکین التهاب های موجود خواهد کرد. این افراد توجه ندارند که جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه نمی تواند از راه وعده دادن های مرسوم در گفتگوهای دوجانبه ریاض را متقاعد کند که از قدرت و نفوذ خود علیه سیاست های ویرانگر و ضد شیعی عربستان سعودی در عراق، لبنان، سوریه و بحرین استفاده نخواهد کرد. درک این موضوع اهمیت فراوانی دارد که یک قرن توازن نظامی ایران و عربستان سعودی با سنگین تر شدن ترازو به جانب ایران در آستانه فروپاشی قرار دارد. در چنین مرحله ای از انتقال قدرت، تلاش برای ممانعت از تکمیل این فرآیند، عاقلانه ترین راهی است که عربستان سعودی می تواند دنبال کند؛ همانگونه که عاقلانه ترین راه پیش روی ایران عبارت است از تکمیل پروژه تثبیت برتری و دست یافتن به شایستگی های طبیعی اش در خلیج فارس و ماورای آن.

از یک سو ما نمی توانیم و نباید نسبت به سیر صعودی بی اعتمادی ها در منطقه بی تفاوت بمانیم و از سوی دیگر به اعتقاد من دل بستن به نتایج گفتگوها و دلجویی های دو جانبه در میان مدت کاملا خوشبینانه است. در این مرحله ایران باید هزینه های موازنه قوا را به ویژه برای عربستان سعودی تا سرحد امکان افزایش دهد.موثرترین مسیر برای رسیدن به این نقطه از راه دیپلماسی چندجانبه می گذرد. ایران باید با ارائه مشوق ها و امتیازهای اقتصادی و امنیتی از اختلافات موجود در شورای همکاری خلیج فارس بهره ببرد. جلب نظر قطر و کویت در اجرای پروژه های مشترک نظامی و اقتصادی در خلیج فارس می تواند کاملا مفید باشد. همچنین همزمان می باید از اعتبار و نفوذ حاصل شده از تفاهم نهایی گفتگوهای هسته ای برای پیش بردن طراحی رژیم های بین المللی ناظر بر نظارت و کنترل متقابل فعالیت های هسته ای کشورهای منطقه، خاتمه سریع مناقشات جاری در سوریه و اعتماد سازی های فراگیر در منطقه استفاده کند. بخش مهمی از انرژی دیپلماسی ما باید صرف شنیدن دیدگاه های هرچند مخالف همسایگانمان شود. برپایی یک کنفرانس بین المللی پیرامون موضوعات امنیت و همکاری در تهران با حضور وزرای خارجه کشورهای منطقه به این هدف یاری خواهد رساند. بعلاوه مشورت ها و رای زنی های مستمر ایران، ایالات متحده، اتحادیه اروپا و روسیه در خصوص مدیریت توافق شده بحران های موجود، اهرم فشار لازم برای وادار کردن ریاض به تجدیدنظر در رفتارهایش را در اختیار خواهد گذاشت. در نهایت امر، تصور می کنم که هیچیک از این تلاش ها، تغییر در انگیزه ها و اهداف عربستان سعودی را تضمین نخواهد کرد. به همین دلیل ایران باید آماده برخورد های آینده نیز باشد.

بدین ترتیب؛ اگرچه با رسیدن به تفاهم نهایی ایران و غرب ظاهراً یکی از جدی ترین بحران های یک دهه گذشته فرو خواهد نشست اما برخلاف این صورت دلنشین، در لایه های زیرین همچنان خاکستر بحران هسته ای در حال شعله ور شدن است.

4949

 

کد N259118

وبگردی