آفتاب
مهر گزارش می دهد؛

آنجا که دستها نقش زندگی می زنند/ رنج بافته های مادران و آرزوهایی که بوی نان می دهد

آنجا که دستها نقش زندگی می زنند/ رنج بافته های مادران و آرزوهایی که بوی نان می دهد

مشهد - خبرگزاری مهر: مادری نان آور هر روز بر دار قالی نقش های رنگارنگ می زند و نمی داند بر رنج های دل بی قرارش چه رنگ و احوالی را نقش کند؛ او که هر روز با دستهایش تار و پود زندگی را می بافد از علاج دل درمانده خویش وامانده و حال مجبور است برای گذران لحظه هایش بر رنج های رنگارنگ زندگی چوب حراجی بزند و هنرش را به بهایی ناچیز در چنگال دلال ها رها سازد.

به گزارش خبرنگار مهر، لحظه لحظه زندگی مادران قالیباف با تار و پود قالی در هم تنیده و آنان نقش می نگارند به امید روزی که رنج بافته هایشان با بهایی واقعی بفروش برسد و پولش را بر هزاران زخم زندگیشان بزنند.

 قاب زندگی پر است از تصاویر مادران، پدران و خواهران و برادرانی که روزها و لحظه ها را گاه با شادی و گاهی با غم سپری کرده اند اما رنجهای مادری نان آور که از صبح خروس خوان تا شام سیاه بر دار قالی  تاری را به پودی گره می زند و فرشی رنگارنگ از تلخ و شیرین های روزگار می بافد بیش از هر درد و رنجی در صفحه زندگی خودنمایی می کند.

مادرانی که برای به دست آوردن لقمه ای نان حلال به آب و آتش می زنند

مادرانی که با هنر قالیبافی برای به دست آوردن لقمه ای نان حلال به آب و آتش می زنند روزگاری است که از سر اجبار چوب حراجی بر رنج بافته های خویش می زنند و با دستان پینه بسته، آرزوهایشان را بر دار قالی نقش می زنند.

یکی از مادران قالیباف خراسانی به مهر می گوید: من همیشه دل نگران کودکان یتیمم هستم و این دل نگرانی ما را وادار می سازد تا دست بافته های خویش را یک به یک به دلالان بفروشم و لقمه ای نان بدست آورم.  

لاله زار صبوری می افزاید: ما زنان قالیباف در هنگامی احساس خوشبختی به سراغمان می آید و دل شکسته مان بند می خورد که بتوانیم شکم کودکانمان را سیر کنیم و فردایی مطمئن را برایشان بسازیم اما این احساس سالهاست که از ما دور شده و باید برای بدست آوردن قرانی پول از صبح تا شام بر دار قالی پشم بدوزیم و سرآخرهم به بهایی ارزان قالی خود را به دلالان تقدیم کنیم.

راه اندازی بازارچه هایی برای فروش

او می گوید: اگر حمایت واقعی از ما صورت می گرفت و یا حداقل بازارچه ای برای فروش قالی هایمان وجود داشت آنگاه مجبور نبودیم برای گذران زندگی دسترنج هایمان را به واسطه بفروشیم.

این قالیباف معتقد است؛ امروزه دیگر به چشم هنرمند به بافندگان فرش نگاه نمی شود چرا که فرش های ماشینی جای ما را گرفته اند و در این آشفته بازار سره از ناسره تشخیص داده نمی شود.

یکی دیگر از مادرانی که سالهاست همسرش به رحمت خدا رفته می گوید: من سه فرزند قد و نیم قد دارم و برای گذران زندگی بر دار قالی نقش می نگارم تا خواسته های کودکانم را برآورده سازم.

گاه تصمیم می گیرم عطای این شغل را به لقایش ببخشم

مه آفرید شیرزاد عنوان می کند: گاهی با خود می اندیشم کاش حمایت های لازم از بافندگان صورت می گرفت اما هر روز وضعیت ما بدتر می شود طوری که برخی اوقات تصمیم می گیرم عطای این شغل را به لقایش ببخشم و به شغلی دیگر روی آورم.

او بیان می کند: من از مسئولان و دست اندرکاران می خواهم  به صدای دل ما گوش کرده و کاری کنند که آرزوهای ما در پشت دارهای قالی رنگ نبازد؛ امروز غم نان امید را از ما گرفته است.

دخالت دلالان مانعی بزرگ بر سر راه بافندگان فرش

او بزرگترین آرزوهای زندگیش را بهبود شرایط تحصیلی و معیشتی فرزندان، به خانه بخت فرستادن دختران، عروسی پسران و بهبود زخم نداری پدران و پربرکت شدن سفره خانواده می داند و می گوید: این روزها در کنار تمامی مشکلات، دخالت دلالان هم مانعی بزرگ بر سر راه بافندگان فرش است.

این بافنده فرش عنوان می کند: اغلب دلالان مواد اولیه را در اختیار بافندگان قرار می دهند و آنها را به بیگاری می گیرند و با دستمزدی اندک حق و حقوق ما را نادیده می گیرند.

یکی دیگر از بافندگان فرش هم می گوید: چند سالی است که همسرم عمرش را به شما داده و در تمامی این سالها با رنج و زحمت در پشت دار قالی فرش بافته ام تا خرج زندگی ام را درآورم و نگذارم تنها فرزندم غم نان داشته باشد.

تنها آرزوی مادران بافنده؛ داشتن لقمه ای نان

ثریا عباسی که 10 سال بافنده فرش است، ادامه می دهد: رنج بافته های ما مادران از سراحتیاج است و تنها آرزویمان،  داشتن لقمه ای نان است؛ او می گوید سالهاست که هیچ آرزویی جزء تامین معاش زندگی و خوشبختی پسرش نداشته است.

او عنوان می کند: اغلب ما بافندگان توانایی خرید مواد اولیه را نداریم و به همین خاطر دلالان مواد اولیه را در اختیارمان می گذارند تا بتوانند سود بیشتری بدست آورند و با این وجود رنج مادران بافنده به کام دیگران و به نام دیگران هست و واسطه ها این دست بافته ها را به نام دیگر استانها در بازارهای بین المللی به فروش می رسانند.

عباسی اظهار می کند: واسطه ها دست بافته های اهالی این استان را به ارزان ترین قیمت خریداری کرده و در دیگر استانها با بالاترین قیمت به فروش می رسانند و این امر زخم دل بافندگان را هر روز وخیم تر می سازد.

چرخه هنر قالی بافی از مراحل ابتدایی تا فروش 40 فرصت شغلی را ایجاد می کند

رئیس اتحادیه صادر کنندگان فرش خراسان رضوی در این رابطه بیان می کند: چرخه هنر قالی بافی از مراحل ابتدایی تا فروش 40 فرصت شغلی را ایجاد می کند و از سویی این استان در تولید فرش دستبافت زبانزد است اما با این وجود به دلیل نقش واسطه ها و دست درازی آنان، کار و بار بافندگان زیاد رو به راه نیست.

مخملی اظهار می کند: 20 درصد صادرات فرش دستباف کشور متعلق به خراسان‌رضوی است و این روزها عدم حمایت های لازم و پرداخت نکردن تسهیلات باعث شده تا بافندگان زیادی از این هنر دست بشویند و به شغل های دیگری روی بیاورند.

حمایت از بافندگان باید در سطح کلان و ملی صورت بگیرد

وی با تاکید بر اینکه حمایت از بافندگان باید در سطح کلان و ملی صورت بگیرد، می افزاید: وضعیت بافندگان باید از طریق تصمیمات ملی و کلان بهبود یابد زیرا اقدامات منطقه ای گرهگشای مشکلات بزرگ این اقشار نیست.

 رئیس اتحادیه صادر کنندگان فرش خراسان رضوی تاکید می کند: این استان در اواخر دهه 70 حدود 180 هزار نفر بافنده داشت اما این میزان اکنون به 90 هزار بافنده کاهش یافته است.

مسئول واحد فرش صنعت، معدن و تجارت خراسان‌رضوی هم کاهش تعداد بافندگان فرش خراسان‌رضوی را از عوامل رکود این بازار در بازارهای خارجی عنوان کرده و می گوید: در حال حاضر افزایش قیمت مواد اولیه و عدم دست یابی به مراکز توزیع مواد اولیه مرغوب در صنعت فرش بخشی از مهمترین موانع موجود در زمینه تولید فرش دستباف خراسان‌رضوی است.

سعید کاظمی با بیان اینکه ما در حال حاضر در بخش صادرات نیز وضعیت مطلوبی نداریم، تصریح می کند: رکود بازار فرش و نوسانات قیمت‌ها مانع صادرات فرش خراسان‌رضوی شده است.

وی ادامه می دهد: رکود بازار فرش در حالی اتفاق می افتد که اغلب دلالان به دلیل افزایش قیمت مواد اولیه از آب گل آلود ماهی گرفته و با در اختیار گذاشتن این مواد سود بیشتری را از فرش دست بافت به جیب می زنند و این گونه است که تولید کننده بسیار متضرر می شود.

مادران نان آور یا فرش می بافند و یا در دل کارگاه های کوچک و بزرگ با هزار زحمت، مخارج زندگیشان را تامین می کنند تا شرمنده فرزندان یتیم شان نباشند؛ رسم روزگار از این بانوان پرتلاش مادرانی سخت کوش ساخته است.

 آرزوهای این مادران سالهاست که با بوی نان و عشق آمیخته شده و دیگر وقت آن رسیده که مسئولان به حرمت موی سپید و دستهای پینه بسته، وظیفه فرزندی خویش را انجام دهند و دل مادران جامعه را شاد سازند.  

..............................

گزارش: مرضیه صاحبی

کد N233499

وبگردی