آفتاب

نگرش مردم جهان نسبت به قدرت آمریکا در سال 2014

نگرش مردم جهان نسبت به قدرت آمریکا در سال 2014

تهران - ایرنا - کشمکش بر سر کافی بودن یا نبودن بودجه دفاعی در بودجه درخواستی «باراک اوباما» رییس جمهوری آمریکا برای سال 2015، بحران اوکراین و ضمیمه شدن کریمه به روسیه و نیز بحران سوریه، نگرانی های مربوط به ذهنیت منفی مردم جهان نسبت به قدرت آمریکا و اعتبار آن را افزایش داده است.

در دسامبر 2013 میلادی (1392 خورشیدی)، مرکز یا موسسه ی پژوهشی پیو، داده ها و نتایج یک نظرسنجی را منتشر کرد که نشان می داد چند و چون نگرش آمریکایی ها و نیز شهروندان دیگر کشورها به قدرت، اعتبار و مشروعیت (پرستیژ) ایالات متحده آمریکا، به پایین ترین سطح خود در چهل سال گذشته رسیده است.

آن نظرسنجی، پس از نخستین افشاگری «ادوارد اسنودن» علیه آژانس امنیت ملی آمریکا (ان.اس.ای) و بحران اوت 2013 سوریه و همزمان با اختلافات شدید جناحی در واشنگتن بر سر بودجه ی فدرال انجام گرفته بود.

به تازگی، کشمکش بر سر کافی بودن یا نبودن بودجه دفاعی در بودجه درخواستی 2015 باراک اوباما، موضوع بحث برانگیز ضمیمه شدن شبه جزیره کریمه به روسیه، هم چنین ادامه یافتن بحران سوریه نگرانی های مربوط به ذهنیت مردم جهان نسبت به قدرت آمریکا را افزایش داده است.

«کاتلین هیکس» مدیر برنامه امنیتی در مرکز مطالعات بین المللی و راهبردی آمریکا (CSIS)به تازگی در نشست و میزگردی با شرکت برخی از برجسته ترین استادان منطقه ای این مرکز، در باره نگرش های بیرونی نسبت به ایالات متحده و گام های عملی که باید برای بهبود جایگاه واشنگتن در جهان برداشته شود، به بحث و بررسی پرداخت.

ارنست بوور مشاور ارشد و استاد مطالعات جنوب شرق آسیا، هیتر کانلی عضو برجسته مرکز و مدیر برنامه اروپا، جنیفر کوکه مدیر برنامه آفریقا، آندرو کوچینز، مدیر برنامه روسیه و منطقه یورو آسیا، کارل میکام مدیر برنامه آمریکای لاتین و ریچارد روسسو استاد مطالعات سیاست آمریکا- هندوستان، شرکت کنندگان در این نشست بودند.

*** کاتلین هیکس: همه شما سفرهای زیادی به مناطق کلیدی جهان داشته اید و تماس های گسترده ای با مقام های رسمی کشورها و نیز نمایندگان جامعه مدنی آنها برقرار کرده اید. آیا متوجه تغییری در نگاه و برداشت مردم جهان نسبت به آمریکا شده اید؟

**کوچینز: در روسیه، ذهنیت نخبگان و عامه مردم نسبت به آمریکا، از زمان بازگشت ولادیمیر پوتین به قدرت در ماه می 2012، دچار زوال شده است . پوتین در شکستن هیمنه ی آمریکا در نگاه مردم روسیه، موفق عمل کرده است. البته تلاش پوتین بر مدار ضدیت با آمریکا استوار است. شاید به یاد آورید که وی هیلاری کلینتون وزیر پیشین امور خارجه آمریکا و سازمان سی.آی.ای را متهم کرد که دست به تحریک و یاری معترضانی زده اند که در دسامبر 2011 بعد از باطل شدن انتخابات دوما به خیابان های مسکو و دیگر شهرهای بزرگ روسیه ریختند. از زمان تظاهرات گسترده که به سقوط اتحاد شوروی انجامید، این نخستین مخالفت قابل ملاحظه با حاکمیت، از مسیر بسیج مدنی در روسیه بود.

اما دیگر دولت هایی که در «فضای بعد از شوروی» از ناحیه قدرت نمایی دوباره مسکو احساس تهدید می کنند، خود را در موقعیت نامناسبی می بینند. آنها گرایشی طبیعی به داشتن پیوندهای بهتر با ایالات متحده دارند اما به این که آمریکا در واقع آماده باشد ارزش چندانی به آنها بدهد، بدبین هستند. این مساله بخصوص در آسیای مرکزی صادق است که کشورها نسبت به آن چه پس از خروج نظامیان آمریکایی از افغانستان رخ می دهد، نگرانند.

کشورهای آسیای مرکزی، بعد از یازدهم سپتامبر، به دلیل بروز جنگ در افغانستان، از اهمیت بیشتری برای واشنگتن برخوردار شدند با این حال این امکان هست که آمریکا بار دیگر از این کشورها روی بگرداند آن هم در شرایطی که مسکو و پکن هریک به روش خاص خود در حال افزایش حضور و نفوذ خود در این منطقه هستند.

** کانلی: در اروپا، طی دوازده ماه گذشته، تغییر قابل ملاحظه و منفی در نگرش نخبگان و عامه مردم نسبت به آمریکا بروز کرده است و این تغییر، معلول افشای برنامه های شنود و جاسوسی آژانس امنیت ملی آمریکا علیه اروپایی ها بود. برای نمونه، یک نظرسنجی که در ماه نوامبر 2013 صورت گرفت، نشان داد که 72 درصد آلمانی ها با جمع آوری داده های تلفنی و اینترنتی شهروندان این کشور به وسیله ی یک دولت متحد آلمان مخالفت کردند حتی اگر این کار بخشی از تلاش برای حفظ امنیت ملی باشد. تنها 35 درصد آلمان ها، دولت آمریکا را قابل اعتماد توصیف کردند.

در شرایطی که اروپایی ها پیوسته با آمریکایی ها بر سر امنیت و حریم شخصی داده ها، دچار اختلاف نظر بوده اند، اما افشاگری های اسنودن و نیز انتشار نتایج نظرسنجی ها، به نحو قابل ملاحظه ای اختلاف نظرها میان اروپا و آمریکا را افزایش داده و آینده ی همکاری های دوسوی آتلانتیک در گستره ای از مسایل را مبهم و پیچیده تر کرده است. برای نخبگان اروپایی، افشای اسناد آژانس امنیت ملی آمریکا، آثار انباشته نگرانی های فزاینده نسبت به رهبری آمریکا در جهان بویژه در اروپا را آشکار کرد. نخبگان اروپایی مدتها است دریافته اند که اروپا به طور کلی، در زمره علایق بزرگ دولت اوباما به حساب نمی آید و اعلام برنامه آمریکا برای عطف توجه به آسیا هم تنها به تقویت این نگرش انجامید.

** کوکه: در آفریقا، نگرش جوامع آن سوی صحرا { sub-Saharan } که به آمریکا نگاه مثبتی دارند، اندکی با دیگر نقاط این قاره متفاوت است. این در حالی است که دیگر بازیگران خارجی به گسترش نقش اقتصادی و سیاسی خود در این منطقه ادامه می دهند. آمریکا هنوز به عنوان یک شریک حیاتی امنیتی و یک شریک پابرجا در زمینه ی بهداشت عمومی و توسعه به حساب می آید. فن آوری و نوآوری آمریکایی، سامانه آموزشی آمریکا و فرهنگ مردمی آن، برای نسل جوان آفریقا و مردمانی که تماس میان آنها به شکل فزاینده ای گسترش می یابد، از جذابیت بسیار بالایی برخوردار است.

با این همه، دولت ها در آفریقا و شهروندان این قاره، پیوسته این انتقاد درست را مطرح می کنند که آمریکا در جبهه تجارت و سرمایه گذاری در این منطقه چندان فعال نیست. ارایه ی کیفیت، نمانام ها (برندها)، آموزش و انتقال فن آوری به وسیله ی شرکت های آمریکایی، می تواند سرمایه گذاران آمریکایی را به شریک منتخب بسیاری از بخش های تجاری آفریقا، تبدیل کند.

به رغم وجود ذخیره ای از نگرش مثبت نسبت به آمریکا، آفریقاییان دیگر آمریکا را به عنوان ابرقدرت بدون منازع جهان به حساب نمی آورند. دیگر الگوهای حاکمیت و توسعه اقتصادی برای برخی از رهبران اقتدارگرای این قاره که از حمایت آمریکا و غرب برخوردار نیستند، از جاذبیت برخوردار است.

** میکام: شهرت آمریکا در آمریکای لاتین، از گذشته از ناحیه ی دولت هایی که اولویت ها و اعتقاداتشان با آمریکا بسیار متفاوت است، در معرض آسیب قرار داشته است. نیکلاس مادورو، رییس جمهوری ونزوئلا، به طور مکرر دولت آمریکا را متهم کرده است که علیه حکومت وی خرابکاری و توطئه می کند.

بر پایه ی نظرسنجی موسسه پیو، ذهنیت عامه مردم نسبت به آمریکا، در آرژانتین در همسنجی (مقایسه) با هرجای دیگری در این قاره پایین تر است. اما بیشتر مردم در آمریکای لاتین، نگاه متفاوت تری به مسایل دارند. با رها شدن از چشم اندازی که آمریکا را با معیارهای سطحی و ساده ای می سنجید، مردم آمریکای لاتین نگرش عملگراتری نسبت به همسایه شمالی و جایگاهش در جهان دارند و دریافته اند که سیاست آمریکا هم بر محور منافع این کشور شکل می گیرد.

به هرحال، مردم آمریکای لاتین چه آمریکا را قدرتی در حال افول ببینند و چه زیر تاثیر قدرت های در حال ظهور در اطراف جهان باشند که جایگزین های قابل توجهی برای نفوذ آمریکا به حساب می آیند، نگاه مردم این قاره نسبت به ایالات متحده به طور فزاینده ای رقیق تر شده است.

** روسسو: سال گذشته، نگاه دولت هند به ایالات متحده، اندکی با آسیب رو به رو شد و در سرد شدن نگاه دهلی نو به آمریکا، 2 چیز نقش داشت: دستگیری یک دیپلمات هندی در نیویورک در دسامبر 2013 میلادی و انتقادهای یک ساله ی شرکت های ناراضی آمریکایی از سیاست گذاری اقتصادی هند. این مسایل، بازتاب مستقیم و گسترده ای در ذهنیت و برداشت عامه مردم هند نسبت به آمریکا ندارد. یک «هندی متوسط» به طور معمول یک کشاورز روستایی با تحصیلاتی اندک است اما بی گمان تصویر ذهنی مردم شهرنشین و روستاییانی که رخدادهای بین المللی را دنبال می کنند، نسبت به آمریکا دچار آسیب شده است. تازه ترین افکارسنجی های مهمی که به بررسی چند و چون نگرش هندی ها نسبت به آمریکا پرداخته است - برای نمونه نظرسنجی های موسسه لاویLowy در استرالیا - نشان می دهد که هندی ها، دیگر ایالات متحده را مانند گذشته دوست ندارند.

** بوور: در آسیای جنوب شرقی نیز در سال گذشته، اعتماد به ایالات متحده دچار فرسایش شده است. این منطقه تلاش کرد دریابد که باراک اوباما و دولتش تا چه اندازه پی جوی جریان تجدید موازنه در آسیا هستند. برای کشورهای عضو آسه آن، این امر به عنوان مساله ای مرتبط با موجودیت این پیمان به شمار می رود و دلیل آن هم مولفه ها و شاخص هایی (فاکتورهایی) چون گستره سرزمینی چین، سیر رشد آن، سرمایه گذاری هایش در زمینه ی توان نظامی و از جمله تجهیزات دریایی، موضع پرخاشگرانه تر پکن در قبال دریای جنوبی چین و مجاورت غیرقابل انکار چین با سواحل این کشورها است.

رییس جمهوری آمریکا در نوامبر گذشته، مجبور شد دیدار از پیش برنامه ریزی شده اش به شرق آسیا را لغو کند و به نظر می رسد کاخ سفید تمایلی به هزینه کردن سرمایه سیاسی برای درگیرشدن در فعالیت های اقتصادی و همکاری تجاری با آسیا ندارد. در آسیا، این هسته اقتصاد است که بنیان امنیت منطقه ای را شکل می دهد و بنابر این یک نگرانی بزرگ به شمار می رود. اما تا جایی که به این کشورهای کوچکتر باز می گردد، مساله ی بدتر همانا ضعف آمریکا در نگاه و منظر ِپکن است.

به اعتقاد آسه آن، ارزیابی چین این است که آمریکا به طور بنیادی و به دلیل ایدئولوژی جناحی (جمهوری خواهان و دموکرات ها) دچار شکاف شده، از این رو در حال بازیابی نامطمئن اقتصادی است و دارای تعهد سیاسی مبنایی برای درگیرشدن در آسیا نیست حال آن که محاسبات غیرقابل انکار واقعیت های جغرافیای سیاسی (ژئوپولیتیک) به روشنی این حقیقت را پررنگ می کند که آینده اقتصاد و امنیت آمریکا، با رخدادها و تحولات منطقه هند و پاسیفیک در هم تنیده است.

*** هیکس: ضمیمه شدن کریمه به روسیه، به روشنی بر اذهان بسیاری در ایالات متحده سایه افکنده است. این اقدام در آینده تا چه اندازه می تواند بر نگرش روسیه و اروپا نسبت به آمریکا تاثیرگذار باشد؟

** کانلی: تهاجم روسیه به کریمه و احتمال تهاجم بعدی به شرق اوکراین، تغییری واقعی در صحنه امنیت اروپا است و دولت اوباما را وادار ساخت تا دوباره توجه اش را معطوف اروپا کند. با تماس های مکرر تلفنی میان رهبران، دیپلماسی فعال آمریکا و اعزام نیرو (پرسنل) و تجهیزات نظامی آمریکایی به منطقه اروپای مرکزی و بالتیک، رهبران اروپایی مطمئن شدند که ایالات متحده در حرف و عمل، در کنار آنها و علیه تهاجم روسیه خواهد ایستاد. فراتر از پیامدهای فوری تر این بحران، روشن نیست که واشنگتن چگونه می تواند تمرکز خود بر سیاست تازه اروپایی اش را تداوم بخشد و این که آیا سازمانی چون سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) می تواند از حیث ساختاری دوباره احیا شود؟

** کوچینز: ضمیمه شدن کریمه به روسیه و تداوم تهدید اوکراین از ناحیه ی مسکو، به واقع نوعی رخداد تعیین کننده است. من از سال 1979 میلادی که یک دانشجو بودم، تا کنون هر از گاهی به مسکو سفر کرده ام و هرگز چنین تب ضدآمریکایی و تاحدودی هم ضد اروپایی که در زمان حاضر در روسیه وجود دارد در آنجا ندیده بودم. دولت روسیه و رسانه های زیر کنترل دولت - به ویژه تلویزیون دولتی - هم فضا را شعله ورتر می سازند. نوعی فضای استالینی که می گوید «اگر با من نیستی، علیه من هستی»، وضعیت را هراس انگیزتر کرده است.

وبسایت های مستقل فراوانی تعطیل شده اند و 2 سیاستمدار مخالف به نام های آلکسی ناوالنی و بوریس نمتسوف هم در حصر و بازداشت خانگی قرار گرفته اند. این که این وضعیت تا کجا ادامه یابد، به این بستگی دارد که پوتین تلاش خود برای کنترل آینده اوکراین را تا کجا ادامه دهد. هرچند بعید است که چنین چیزی عملی شود اما مشکل بتوان باور کرد که تا زمان حضور پوتین در حاکمیت روسیه، فرصتی برای بازگشت به مناسبات عادی دوجانبه وجود داشته باشد و این وضعیت هم به ضرورت، پی آمدهایی برای چهره و وجهه ی آمریکا در منطقه خواهد داشت.

این وضعیت همچنین موجب تضعیف اوکراینی ها در وهله نخست و نیز تضعیف تمام کشورهای جدا شده از شوروی خواهد شد. این کشورها همگی مایل به دریافت کمک های آمریکا در مقابل قدرت و ابزارهای نظامی، سیاسی، اقتصادی و اطلاعاتی روسیه هستند اما هراس دارند که به خودشان واگذار شوند. تفاهم نامه بوداپست، که به هنگام موافقت بلاروس، قزاقستان و اوکراین برای تحویل سلاح های هسته ای شان در بیست سال پیش، به آنان قول امنیت و یکپارچگی را داد، در نهایت به وسیله ی امضاکنندگانش به تکه کاغذی بی ارزش تبدیل شد. این واقعیت در منطقه و جهان، ضربه ای کشنده بر اعتبار آمریکا و اعتماد به قول و قرارهای این کشور وارد کرده است.

*** هیکس: افشاگری های اسنودن یا بحران سوریه، تا کجا در تغییر نگرش مردم نسبت به آمریکا نقش داشته است؟

** میکام: در آمریکای لاتین، بیشترین ضربه ای که بر وجهه آمریکا وارد شد، به افشاگری های تابستان گذشته ادوارد اسنودن باز می گردد. ونزوئلا، اکوادور و بولیوی که منتقدان همیشگی آمریکا هستند، به سرعت دست به کار بدنام کردن آمریکا به دلیل عملیات شناسایی آژانس امنیت ملی شدند. همچنین رییس جمهوری برزیل، که به دلیل اصلاحاتش در سیاست داخلی زیر فشار قرار داشت، دیدارش از واشنگتن را لغو کرد و با صدای بلند خواهان وضع قوانین بین المللی برای لجام زدن بر فعالیت های اطلاعاتی آمریکا شد. در نتیجه مناسبات دوجانبه میان برزیل و ایالات متحده با ضربه ملموسی رو به رو شد و تصمیم رییس جمهوری برزیل به واگذاری یک قرارداد پرسود نظامی به شرکت سوئدی ساب به جای بوئینگ آمریکا، این روابط را بیشتر دچار خدشه کرد.

** کانلی: گذشته از افشاگری های اسنودن، که وجهه ی آمریکا را در بیشتر جوامع اروپایی خدشه دار کرد، سیاست سردرگم آمریکا در قبال سوریه نیز نگرانی های اروپا نسبت به رهبری آمریکا را عمیق تر کرد. رهبران اروپایی، به ویژه فرانسه و بریتانیا، در این عقیده پابرجا بودند که باراک اوباما سوریه را به خاطر استفاده ی مکرر از سلاح شیمیایی علیه مردم مجازات خواهد کرد و به همین دلیل با تغییر ناگهانی سیاست اوباما، در موضعی غیرقابل دفاع قرار گرفتند. نگرانی درباره سیاست آمریکا در قبال سوریه، به نگرانی های سابقه دار پشت پرده از کاهش حضور نظامی آمریکا در اروپا افزوده شد. متحدان اروپای مرکزی و بالتیک، پس از بازگشت تیپ های رزمی مستقر در اروپا به آمریکا، بسته شدن تاسیسات نظامی آمریکا در اروپا و نیز تصمیم پاییز گذشته آمریکا به اعزام یک گروه بسیار کوچک 250 نفره از نظامیانش به بزرگترین مانور دفاع جمعی ناتو از سال 2006 تاکنون، استواری تعهدات امنیتی آمریکا به اروپا را مورد سوال قرار داد.

** کوچینز: پوتین با مدیریت بحران سوریه، حمایت مردمی وسیعی به دست آورد. تصویر یک پوتین موثر که اوبامای ندانم کار را بازی می دهد، به خوبی بر مردم روسیه تاثیر گذاشت و به سیاست ضدیت روسیه با واشنگتن کمک کرد. به همین شکل، داستان اسنودن هم به طور کامل به نفع پوتین تمام شد تا خود را به عنوان یک مدافع حقوق مدنی در برابر رفتار بی محابای آژانس امنیت ملی آمریکا، جا بزند. خودداری وی از بازپس دادن اسنودن هم وجهه وی را در قبال یک آمریکای تضعیف شده، تقویت کرد.

*** هیکس: افزون بر افشاگری های اسنودن و بحران سوریه، مهمترین مسایلی که بر وجهه آمریکا در آفریقا و آسیا تاثیر می گذارد، کدامند؟

** کوکه: در آفریقا، یک مجموعه ی متفاوت از مسایل بر نگرش این قاره نسبت به آمریکا حاکم است. سفر اوباما به سنگال، تانزانیا و آفریقای جنوبی در ژوئیه 2013، با استقبال گرم مواجه و تاحدودی به رنگ باختن این نگرش در دولت های آفریقایی و مردم این قاره منجر شد که رییس جمهوری آمریکا، نسبت به آفریقا دلمشغولی کمتری دارد. 2 طرح ابتکاری اعلام شده در حین این سفرها یعنی «قدرتمندسازی آفریقا» و «تجارت با آفریقا» و نیز حضور هیات بزرگ رهبران تجاری آمریکایی که اوباما را همراهی می کردند، به عنوان گام های مهم آمریکا برای حضور دوباره در عرصه اقتصاد و سرمایه گذاری این قاره تلقی شدند.

گسترش (تکثیر) بحران ها در جمهوری آفریقای مرکزی و سودان جنوبی به همراه گسترده شدن تهدید افراط گرایی خشونت بار، تاکید دوباره ای بود بر این که نیروهای امنیتی و اطلاعاتی آفریقایی برای رویارویی با چالش های کنونی آمادگی ندارند و آمریکا باید به ایفای یک نقش اساسی در آموزش، لجستیک، اطلاعات و تامین هزینه نیروهای امنیتی ملی و منطقه ای ادامه دهد. این روزها از آفریقا، انتقادات بسیار کمتری نسبت به فرماندهی آمریکا در این قاره شنیده می شود.

با این همه، شماری از دولت های آفریقایی، نسبت به برنامه حقوق بشر و حاکمیت آمریکا در سال گذشته واکنش نشان داده اند و از حمایت های مردمی هم برخوردار شده اند که خواهان مقاومت علیه جاری شدن ارزش های غربی در آفریقا است. ایالات متحده و دیگر قدرت های غربی درخواست اتحادیه آفریقا از شورای امنیت برای توقف محاکمه رییس جمهوری کنیا و معاون وی در دادگاه جنایی بین المللی را رد کردند و نوعی شکاف آسیب رسان را در مناسبات با یک شریک مهم آفریقایی موجب شده این زمزمه در برخی نقاط آفریقا تقویت شود که دادگاه جنایی بین المللی تمرکزی غیرعادلانه بر آفریقا دارد.

اوگاندا و نیجریه قوانینی بسیار سخت (اما مورد حمایت مردمی) علیه هم جنس بازان و دو جنسی ها تصویب کردند و این علیرغم تماس های دیپلماتیک پرحرارت آمریکا با رهبران آفریقایی صورت گرفت که هدف آن دست کم حذف برخی بندهای تند این لوایح بود. اعتراض ها و اقدام های آمریکا علیه قوانین یا لوایح پیشنهادی محدود کننده ی آزادی رسانه ها یا سرکوب فعالیت جامعه مدنی و گروه های مخالف در کشورهایی چون اتیوپی، اوگاندا، رواندا و کنیا، تاحد زیادی با بی اعتنایی رو به رو شده است.

** بوور: در آسیای جنوب شرقی، بیشتر رهبران این منطقه، منتظرند تا رییس جمهوری و کنگره آمریکا، سخن گفتن با مردم آمریکا درباره اهمیت بنیادین آسیا برای آینده اقتصادی، رفاه و نیز امنیت ایالات متحده را آغاز کنند. این چیزی است که تاکنون به انجام نرسیده و رهبران آسیای جنوب شرقی از این بابت نگران هستند. چند عاملی که منطقه را تکان داد یعنی لغو سفر نوامبر گذشته اوباما، ناکامی در کسب مجوز توسعه تجارت برای عملی کردن موافقت نامه ی شراکت دو سوی پاسیفیک و ناکامی در تعادل بخشیدن میان حضور قدرتمند دفاعی و امنیتی با پیوندهای مردم با مردم، همگی نشانه هایی هستند از نبود یک بنیان محکم در سیاست آسیایی ایالات متحده.

*** هیکس : آیا در جمع بندی بالا، نکته جاافتاده ای هست که بر نگرش مردم جهان نسبت به آمریکا تاثیر داشته باشد؟

** میکام: درباره آمریکای لاتین می خواستم اضافه کنم که ناکامی دولت آمریکا در پیشبرد اصلاحات - فراگیر یا غیر آن - در زمینه ی مهاجرت، بر ذهنیت منطقه نسبت به آمریکا تاثیر داشته است. این بحث در مکزیک و آمریکای مرکزی با دقت دنبال می شود چرا که بیشتر مهاجران غیرقانونی منطقه آمریکای لاتین به آمریکا از این کشورها می آیند. اصلاحات موفق می توانست به پالایش ذهنیت های مردم نسبت به آمریکا در این منطقه کمک کند و این پیام را بدهد که دولت آمریکا، اهمیت این منطقه و مردمانش را برای پابرجاماندن کامیابی آمریکا به رسمیت می شناسد. اما ناکامی سال جاری در کسب این نتیجه، تردیدها در کل منطقه را نسبت به اراده آمریکا برای کار بر روی موضوع هایی که برای همسایگانمان مهم اند، افزایش داد به ویژه در شرایطی که این مسایل، به منازعاتی در داخل کشور هم منجر می شوند.

*** هیکس: با توجه به آن چه گفته شد، ما باید به طور واقع نگران چه چیزهایی باشیم و واشنگتن باید چه گام های مشخص و ملموسی را برای بهبود وجهه قدرت آمریکا در خارج بردارد؟

** روسسو: نگرانی اصلی هند برای آینده، این است که ما آمریکایی ها چگونه کار انتقال در افغانستان را به انجام می رسانیم. اگر این انتقال به بی ثباتی بینجامد و ما تصمیم نداشته باشیم که دوباره در افغانستان دست به کار شویم، چه بسا که برداشت دهلی نو این باشد که آمریکا یک آشفته بازار را در حیاط پشتی هند به راه انداخته است. هند برای بازسازی افغانستان سرمایه گذاری سنگینی کرده و به ویژه نگران بی ثباتی است که ممکن است به افزایش حملات دهشت افکنی (تروریستی) در هند بینجامد.

از این گذشته، مناسبات دوجانبه و تغییر نگرش ناشی از آن در هند، در نتایج انتخابات ملی هند در آوریل و مه سال جاری میلادی تاثیر خواهد داشت. پیروزی حزب کنگره، به معنای حفظ شرایط کنونی یعنی تمرکز دوباره دولت هند بر توسعه برنامه های اجتماعی، صرف نیروی کمتری برای انگیختن رشد اقتصادی، بازارهای بازتر یا تدوین یک مسیر راهبردی تازه خواهد بود. پیروزی بی.جی پی هم به احتمال زیاد به تدابیر شدیدتری برای بازکردن اقتصاد و یک سیاست خارجی قوی تر با احتمال تعمیق بده بستان با آمریکا منجر خواهد بود. اما این طرح (سناریوی) دوم به این بستگی دارد که دیپلمات های آمریکایی چگونه بتوانند با نامزد بی.جی.پی برای پست نخست وزیری همکاری (تعامل) کنند.

صرف نظر از این که چه کسی در انتخابات تازه ی پارلمانی هند پیروز شود، آمریکا باید آمادگی آن را داشته باشد که به دنبال راه های فوری و کارساز برای بده بستان با دولت تازه باشد. مسابقه ای بین دولت ها برای تعامل سریع تر وجود خواهد داشت. ما باید به سرعت برای برگزاری نشست آینده گفت وگوهای راهبردی آمریکا - هند در تابستان آینده دست به کار شویم، علاقه مندی خود را برای به سرانجام رساندن پیمان سرمایه گذاری دوجانبه که مدتهاست بلاتکلیف مانده نشان دهیم و دیداری را برای رییسان 2 کشور در واشنگتن در آستانه نشست (اجلاس) مجمع عمومی سازمان ملل ترتیب دهیم.

** بوور: کشورهای آسیای جنوب شرقی، در واکنش به تردیدهایی که نسبت به منویات و تعهد سیاسی واشنگتن وجود دارد، نوعی رفتار بازدارنده را در پیش گرفته اند تا در صورت بروز هرگونه وضعیت ناخوشایند ناشی از بی میلی یا ناتوانی واشنگتن برای سرمایه گذاری بر روی یک حضور قدرتمند امنیتی و اقتصادی در آسیا ، به حاشیه ای امن دست یابند. برای مثال، فرمانده نیروی دریایی مالزی، این نکته را تکذیب کرد که از اعزام کشتی های جنگی چین به آبهای سرزمینی مالزی ابراز شگفتی کرده باشد و به اشتباه (غلط) گفت پیش از آن که کشتی ها وارد سرزمین مالزی شوند، به مالزی و آمریکا خبر داده شده بود.

باراک اوباما باید با مردم آمریکا درباره اهمیت آسیا برای مشاغل، سلامت، امنیت و پایداری سعادت و خشنودی جامعه آمریکا سخن بگوید و به این وسیله یک بنیان سیاسی برای حضور آمریکا در آسیا ایجاد کند. اعداد و ارقام و واقعیت ها، خود را تحمیل می کنند و تمرکز بر آسیا به رویگردانی آمریکا از رابطه با دیگر مناطق جهان و حضور در آنها منجر نخواهد شد. در واقع، هر چقدر آمریکا در آسیا قوی تر باشد، می تواند شریک بهتری برای کشورهای اطراف جهان به شمار رود.

ایالات متحده همچنین باید موضع خود در زمینه تجارت را تغییر دهد و به یک کشور پویشگر و فعال در حوزه تجارت تبدیل شود و تعامل و درهم بافتگی اقتصادی را رهبری کند. به طور مشخص، در کوتاه مدت، کاخ سفید باید از مجوز لازم برای اعمال سیاست های تجاری برخوردار باشد و دیگر کشورها را برای به سرانجام رساندن گفت وگوهای مربوط به مشارکت فراپاسیفیک، تجارت فراآتلانتیک و شراکت در سرمایه گذاری، رهبری نماید. در میان و درازمدت، ایالات متحده باید در ساختار سیاست تجاری خود که بی دلیل گرفتار حال و هوای دوران جنگ سرد است، تجدید نظر کند. در 2 دهه آینده، شرایط این گونه نخواهد بود و سیاست تجاری آمریکا باید منعطف تر، راهبردی تر و پویاتر شود و بتواند به نیازهای کارگران و بازار آمریکا پاسخ دهد.

** کوکه: ایالات متحده باید آماده رقابتی فزاینده در آفریقا باشد تا بتواند در مقابل مجموعه تازه ای از قدرت های در حال ظهور، نفوذها و ایدئولوژی های نو، از نفوذ و جاذبیت لازم برخوردار باشد. این امر نیازمند کار سخت تر در بخش های دیپلماتیک و تجارت بر اساس عرف های جهانی و مدیریت بین المللی است. این تصور آمریکا که دمکراسی، رشد و توسعه همه در کنار هم به پیش می روند، در بخش هایی از آفریقا با چالش مواجه شده است. شماری از دولت های اقتدارگرا در حال کسب نرخ های بالایی از رشد اقتصادی اند حتی در شرایطی که فضای سیاسی را می بندند. برخی از این کشورها، از جمله اتیوپی، شریکان مهم امنیتی آمریکا هستند و در برابرشان صف رو به گسترشی از شریکان قابل انتخاب در حوزه تجارت و سرمایه گذاری قرار دارد و این واقعیتی است که رهبران این کشورها به آن آگاه هستند.

نشست (اجلاس) سران آمریکا و آفریقا که برای اوت 2014 میلادی برنامه ریزی شده، فرصتی است برای رییس جمهوری و دولت آمریکا تا یک سیاست آینده نگرانه تری را در قبال آفریقا طرح ریزی کنند که همچنین واقعیت های تازه اقتصادی و جمعیت شناختی این قاره را هم مدنظر قرار داده باشد. این نشست ، فرصتی است برای بازکردن مسیر بهتری برای ورود جامعه تجاری آمریکا به عرصه ی سرمایه گذاری آفریقا و همچنین انتقال این پیام به رهبران آفریقایی که آنچه سرمایه گذاران آمریکایی می خواهند، همانا شفافیت، سرمایه گذاری عمومی در ظرفیت های انسانی و زیرساخت و نیز حاکمیت قانون است.

گذشته از این نشست (اجلاس)، دولت آمریکا باید گام های ملموسی برای ایجاد رابطه تجاری با آفریقا بردارد و با گسترش حمایت خود از سرمایه گذاران و صادرکنندگان آمریکایی و کاهش مخاطرات تجاری، برای حفظ و گسترش سهم خود در بازار آفریقا، فعال تر عمل کند.

** میکام: بیشتر مردم در آمریکای لاتین، اکنون دیگر تخیلات مربوط به نقش استثنایی آمریکا را کنار گذاشته اند. تنها در همین دهه گذشته، چین به تنهایی موفق شد، اتحادیه اروپا را به عنوان دومین سرمایه گذار بزرگ در این منطقه پشت سر گذارد و با تکیه بر کمک های مالی و تجاری اش بویژه در مکزیک، کلمبیا، برزیل و منطقه ی کاراییب، به وزنه ای در برابر فعالیت های آمریکا تبدیل شود. اتحادیه پاسیفیک، که تلاشی برای درهم بافتگی اقتصادی بین مکزیک، شیلی، پرو و کلمبیاست، تاییدی است بر این که اتفاقات بزرگی در این منطقه - با حضور یا بدون حضور ایالات متحده - در حال شکل گیری است.

همچنین نقش رو به رشد برزیل - و درخواست های فزاینده اش برای پذیرفته شدن به مثابه یک بازیگر مهم در منطقه و در پهنه بین المللی - این نکته را یادآور می شود که این منطقه، چیزی نیست که در گذشته بود. کشورهای آمریکای لاتین انتظار دارند که ایالات متحده - کشوری که عادت کرده خود را در صحنه بین المللی تافته ی جدا بافته بداند- با آنها رفتاری برابر داشته باشد.

با توجه به مجاورت منطقه آمریکای لاتین به خاک آمریکا و رواج جنایت فراملی در سراسر این منطقه، به نفع دولت آمریکاست که نگاه منسجمی را در سیاست خارجی اش نسبت به آمریکای لاتین دنبال کند.

جو بایدن معاون رییس جمهوری آمریکا، به تازگی ابراز امیداواری کرد که آمریکای لاتین منطقه ای امن و مردم سالار با طبقه متوسط باشد و گفت که این آرزو چندان هم دور از دسترس نیست. طرح های کلیدی چون «آموزش صدهزار فرد توانمند در آمریکای لاتین» که رهبری آینده این منطقه را برعهده گیرند، «ابتکار نگاه به جنوب» و «توافق نامه مربوط به 10 شریک تجارت آزاد آمریکا در آمریکای لاتین (FTA)»، همگی گام هایی در یک مسیر درست به شمار می آیند اما این گام ها به تنهایی قادر به شکل دادن یک چارچوب منسجم و فراگیر برای سیاست خارجی آمریکا در منطقه نیستند.

این چارچوب، می تواند شکل های گوناگونی به خود گیرد اما در نهایت، اقدام در برخی زمینه ها را ضروری می سازد: اصلاح مقررات مهاجرت، یک چارچوب روشن برای مناسبات با برزیل که به تجارت و بازرگانی گرایش داشته باشد، آشفتگی روزافزون در ونزوئلا و پی آمدهای گسترده منطقه ای آن و در نهایت، تکامل مناسبات سه جانبه آمریکای شمالی.

جریان های منطقه ای مرتبط با سیاست مواد مخدر، بویژه با قانون اخیر اوروگوئه که ماری جوانا را قانونی اعلام کرد، تحرک هایی که در این مسیر در بسیاری از ایالات آمریکا صورت می گیرد و حمایت شفاهی چندین رهبر منطقه از رویکردهای جایگزین در جنگ با مواد مخدر، همگی این ضرورت را برای دولت آمریکا به وجود می آورند که یک سیاست تازه و منعطف در زمینه مواد مخدر را در پیش گیرد، آن هم در منطقه ای که امنیت آن تا به این حد به نفوذ قاچاق مواد مخدر و خشونت های ناشی از آن مرتبط است.

** کانلی: در طول دوران پس از جنگ دوم جهانی، اشتیاق اروپا و نیز ذهنیت این قاره نسبت به ایالات متحده و دولت های مختلف آمریکا، کم رنگ تر شده است. با این حال، اکنون احساس می شود که در شرایط متفاوتی قرار داریم. پنج سال بحران ویرانگر اقتصادی، هزینه سنگینی را متوجه اروپا کرده، ناخوشی عمومی اش را عمق بخشیده و قدرت تحرک اش را کم کرده است. اروپا، با تمام توانش به مبارزه ای قدرتمندانه دست زد تا با تنش های واگیر ناشی از تلاش برای حفظ توان رقابت جهانی و همزمان حفظ شرایط سخاوتمندانه رفاه اجتماعی رو به رو شود. تاثیر بحران اقتصادی، احساس عزم و غرور اروپا را به عنوان یک مجموعه فرامدرن و فراملیتی ویران کرد و اکنون، بحران اوکراین هم احساس امنیت این قاره را ویران کرده است، همان طور که تلاش بیست ساله برای درهم تنیدن روسیه و کشورهای پسا شوروی با اروپا، در آستانه شکست قرار دارد. ماهیت روانشناختی این 2 ضربه بر علت وجودی اروپا را نمی توان دست کم گرفت.

بحران عمیق اعتماد به نفس اروپا، سنگربندی های تازه آمریکا (در جهان)، و یک دگرگونی (تحول) نسلی در رهبری اروپا که دیگر زیر تاثیر احساساتی چون «آزادسازی اروپا به وسیله ی آمریکا» نیست، همگی، نشانگر آن است که شکل گیری وحدت دو سوی آتلانتیک در آینده بسیار دشوارتر خواهد شد.

نکته ی طعنه آمیز این است که چه بسا، تصمیم ولادیمیر پوتین به نقض یکپارچگی سرزمینی (تمامیت ارضی) اوکراین، ریشه در همین ضعف پیوندهای دو سوی آتلانتیک داشته باشد و به طور بنیادین به تجدید هدفگذاری مناسبات، بویژه بر سر ناتو منجر شود. هر دو سوی آتلانتیک (آمریکا و اروپا)، اکنون با فرصتی رو به رو شده اند تا فهرست رو به افزایش مسایل ستیزآفرین میان خود را به کناری نهند. متحدان دو سوی آتلانتیک باید بر یک تلاش پایدار برای بازگرداندن یکپارچگی سرزمینی اوکراین و تنبیه روسیه به خاطر این تعرض باشد. این طرح (پروژه ی) تازه و البته ناخوشایند، حضور فکری و فیزیکی پایدار آمریکا در آینده درازمدت اروپا را تضمین می کند. برای بهبود افکار عمومی اروپا، آمریکا باید راهی را برای تغییر رویکرد، شناسایی و جمع آوری اطلاعات در اروپا پیدا کند تا نمای دوباره ای باشد برای اعتماد میان دو سوی آتلانتیک.

وجهه ی آمریکا در اروپا، با تماس های تلفنی یا دیدارهای بیشتر رییس جمهوری آمریکا از اروپا بهبود نمی یابد (البته باراک اوباما، این هر دو کار را به طور مرتب انجام می دهد). مناسبات دو سوی آتلانتیک و وجهه آمریکا در اروپا، تنها با حضور فعال آمریکا در اروپا و بازگشت به اعتماد و احترام دو جانبه بهبود می یابد.

** کوچینز: در رابطه با روسیه و منطقه یورو آسیا، نخست این که دولت اوباما باید بزرگی خطرهایی را که بحران جاری اوکراین برای قدرت و اعتبار آمریکا به همراه دارد، به خوبی درک کند. تداوم ناکامی در همراه ساختن شعار و عمل، می تواند پوتین را به سوی اقدام های خطرناک تری سوق دهد که پیامدهای فاجعه باری نه فقط برای اوکراینی ها و روس ها، بلکه برای امنیت اروپا، اعتبار آمریکا و در نهایت تصویر تاریخی دولت اوباما به همراه داشته باشد.

گفت وگو با روس ها بر سر آینده اوکراین باید به سرعت متوقف شود. اگر روس ها می خواهند از گفت وگو با دولت موقت کی یف، به این بهانه که یک دولت مشروع نیست، خودداری کنند، به خودشان مربوط است. اما این که ما گفت وگو با مسکو را - چه بسا به نمایندگی از کی یف - بپذیریم، یک گام مهم در سرازیری محروم ساختن اوکراین از حق حاکمیت ملی خود خواهد بود. به همین شکل، هرگونه راه حل دیپلماتیک که نوعی «بیطرفی» را بر اوکراین تحمیل کند، باید قاطعانه مردود شناخته شود مگر آنکه این بیطرفی، انتخابی باشد که یک دولت منتخب در اوکراین صورت دهد.

دوم این که ضرورت دارد آمریکا تدبیرهایی را برای بهبود توانایی نیروهای مسلح اوکراین اتخاذ کند تا در برابر تهاجم احتمالی روسیه، بایستد. ما باید عزم جزم تری داشته باشیم چرا که نشانه ها (علائم) کرختی و تسلیم که دولت اوباما به منطقه منتقل می کند، چه بسا پیامدهای فاجعه بار کوتاه مدت و تاثیرهای بسیار منفی درازمدتی بر نقش و اعتبار قدرت آمریکا در منطقه و در جهان داشته باشد.

پژوهش**ح.ج.س**1459

منابع:

http://csis.org/publication/state-us-power-perceptions-across-globe

The State of U.S. Power: Perceptions across the Globe

By Kathleen H. Hicks, Ernest Z. Bower, Heather A. Conley, Jennifer G. Cooke, Andrew C. Kuchins, Carl Meacham, and Richard M. Rossow, CSIS

April 11, 2014

© 2014 by the Center for Strategic and International Studies. All rights reserved.
کد N231457

وبگردی