تحولات خاورمیانه هنوز به مرحلهای نرسیده است که بتوان به درستی قضاوت کرد که این منطقه به کدامین سو در حال حرکت است. با این وجود میتوان گفت آمریکا همچنان بازیگر اصلی تشدید بحرانهای خاورمیانه است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در بیروت، تناقضات حاکم در این منطقه خود باعث طرح سوالات بسیاری برای پی بردن به عمق برنامههای آمریکاست. برخی از این تناقضات عبارتند از:
1- آمریکا از مبارزه دولت عراق علیه گروههای تروریستی القاعده و داعش حمایت میکند اما تاکنون هیچگونه برخوردی با حامی ملی و تسلیحاتی این گروهها از جمله سعودی انجام نداده است و چشمان خود را به روی این مسئله بسته است.
2- آمریکا در حالی از مبارزه با گروههای تروریستی شناسنامه دار در عراق حمایت میکند که از همین مجموعهها در سوریه حمایت میکند و حتی حاضر نشده برخی از چهرههای وابسته به این نیروهای تروریستی را در لیست حامیان تروریسم قرار دهد.
3- با توافق هستهای ایران با 5+1 و گشایش گفتوگوهای مستقیم ایران با آمریکا انتظار میرفت ایران حضوری فعال در گفتوگوهای سیاسی مخالفان و دولت سوریه در ژنو 2 ایفاء کند و به عنوان یکی از طرفهای موثر در حل بحران سوریه در جمع نمایندگان کشورهای مختلف در مونترو سوییس حاضر باشد اما ساعاتی پیش از آغاز کنفرانس ژنو 2 بان کی مون دعوت از ایران را پس گرفت و آمریکا از این اقدام وی حمایت کرد.
4- آمریکا در حالی از برگزاری کنفرانس ژنو 2 سوریه به منظور دستیابی به راه حل سیاسی حمایت میکند که هم زمان ارسال سلاح و امکانات به گروههای مسلح موسوم به "میانهرو" را در راس برنامههای خود قرر داده است. اطلاعات موجود نشان میدهد آموزش و مسلح کردن گروههای مسلح در خاک اردن و امکان اعزام آنها از طریق مرزهای مشترک اردن و سوریه با قصد هدف قرار دادن و محاصره احتمالی دمشق از طریق منطقه درعا بسیار جدی است.
5- آمریکا، حزبالله لبنان را مجموعهای تروریستی میداند و به مدت 10 ماه تحت عنوان عدم حضور نمایندگان حزبالله در دولت "تمام سلام"، مانع تشکیل دولت لبنان به ریاست وی شد اما در لحظاتی استثنایی و سوال برانگیز از حضور حزبالله در دولت لبنان حمایت کرد.
6- گروههای اقماری نزدیک به آمریکا در لبنان تحت عنوان دخالت حزبالله در جنگ سوریه هرگونه نشست با حزب الله در قالب دولتی مشترک را ماهها رد میکردند و حتی به زعم خود "تولد مقاومت مسالمت آمیز علیه سلاح غیر قانونی حزبالله" در لبنان را اعلام کردند اما کمتر از یک هفته و به دنبال مواضع متناقض آمریکا، از موضع خود عقب نشستند و از آمادگی حضور در دولتی با وجود نمایندگان حزبالله سخن گفتند و در نهایت دولتی فراگیر از نمایندگان 14 و 8 مارس تشکیل شد که حزبالله یکی از اجزای مهم آن بود.
7- با حمایت گسترده آمریکا و فرانسه و هم زمان با بحران نظامی سوریه و بحران سیاسی در لبنان، دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری در لاهه هلند آغاز به کار میکند، دادگاهی که موضوع اصلی آن محاکمه پنج تن از اعضای حزبالله به اتهام مشارکت در ترور حریری است. هم زمان با این دادگاه احزاب، شخصیتها و جریانات همسو با آمریکا و فرانسه در لبنان به ریاست سعد حریری جنگ روانی گستردهای علیه حزبالله به راه میاندازند و در اولین روز کار دادگاه، حزبالله را به دخالت در ترور حریری متهم و محکوم میکنند. این روند در حالی شدت گرفت که هم زمان با آن احزاب جناح 14 مارس به ریاست سعد حریری به شدت هرگونه مشارکت حزبالله را در دولت تمام سلام رد میکردند با این وجود پس از تغییر موضع آمریکا به ناگاه و مثل این که اصلا اتفاقی نیفتاده است همه اتهامات به حزبالله را به فراموشی سپرده و با او دولتی مشترک به نخست وزیری تمام سلام تشکیل میدهند.
8- دیوید هیل، سفیر آمریکا در لبنان در اقدامی نادر و تجربه نشده پیش از تشکیل دولت تمام سلام در ژانویه گذشته به ریاض سفر میکند تا مقدمات تشکیل دولت تمام سلام را فراهم کند و شروط عدم حضور نمایندگان جریان 14 مارس و به خصوص حزب المستقبل در دولت جدید لبنان به دلیل حضور حزبالله در جنگ سوریه و ارتباط آن با دادگاه بینالمللی رفیق حریری را از بین ببرد. دیوید هیل مسئول پرونده لبنان در سیاست خارجی آمریکا به شمار میرود در حالی که آمریکاییها حزبالله لبنان را در ضمن گروههای تروریستی قرار دادهاند.
9- فراخوانی سه سفیر سعودی، اماراتی و بحرینی از دوحه اعلام رویارویی دو جبهه سیاسی و شکاف در شورای همکاری خلیج فارس است که منشا آن تحولات سوریه و مصر و موضوع اخوان المسلمین در منطقه است. آمریکا تاکنون موضع صریحی در قبال این تحول اتخاذ نکرده است اما این به آن معنا نیست که آمریکا چشم خود را به این رویداد مهم بسته است. اگر بپذیریم که شورای همکاری خلیح فارس به دلیل هم پیمانیهای نظامی و اقتصادی یکی از ارکان مهم موازنه سیاسی آمریکا در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه است آنگاه به این نتیجه میرسیم که بروز چنین شکافی در شورای همکاری خیلج فارس نمیتواند به مصلحت آمریکا باشد زیرا چنین موضوعی میتواند تاثیرات منفی بر رویکرد آمریکا در قبال تحولات سوریه و مصر ایجاد کند اما چرا آمریکا در این خصوص پادرمیانی نکرده است؟ آیا امریکا برخلاف پادرمیانی تلاش کرده است تا این آتش را شعله ور تر کند؟
10- ارتش رژیم صهیونیستی از آغاز بحران سوریه چندین بار مواضع ارتش سوریه و مواضع حزب الله را در لبنان هدف قرار داده است در حالی که بر کسی پوشیده نیست که برنده اصلی جنگ در سوریه، اسرائیل است زیرا با این بحران، پرونده فلسطین به شکل اعلام نشدهای کاملا به حاشیه رفته است و رژیم صهیونیستی در قبال فلسطینیها یکه تازی میکند و فلسطینیها یکی از بازندههای مهم بحران نظامی در سوریه بودهاند. با این وجود ارتش اشغالگر صهیونیستی هر از چند یکبار در داخل سوریه و لبنان قدرت نمایی میکند. اگر استمرار بحران سوریه تا سالهای سال میتواند برای اسرائیل مفید باشد پس چرا به شکل آشکار هر چند وقت یکبار وارد داستان میشود؟ تحولات اخیر نواره غزه و پاسخ موشکی جهاد اسلامی به تجاوزات اسرائیلی و بسته شدن سریع این بحران نشان میدهد اسرائیل حتی حاضر نیست با گشایش جبهه نظامی به نوار غزه خود را در سیبل تحولات منطقه قرار دهد؛ با این وجود چگونه هر از چند گاهی با پرونده سوریه و لبنان بازی مستقیم میکند؟
دست برتر از نظر نظامی، تکنولوژیک و اقتصادی در منطقه خاورمیانه اکنون از آن آمریکا است با این حال این هرگز به آن معنا نیست که آمریکا میتواند هر سیاستی را به کرسی بنشاند اما آن چه از تناقضات موجود نمایان است آن است که طرحهای تکمیلی خاورمیانه هنوز کامل نشده است. هنوز ابهاماتی در منطقه وجود دارد که پاسخ به سوالهای پیرامونیاش را سخت کرده است.
بحران اوکراین بر پیچیدگی اوضاع خاورمیانه افزوده است چه آن که همه میدانند تعمیق سوء روابط آمریکا و روسیه میتواند آثار روشنی بر روند تحولات خارومیانه و به خصوص تحولات سوریه داشته باشد. همه میپرسند آیا پس از تحولات اوکراین روسیه بر مواضع خود در سوریه پافشاری خواهد کرد؟ انعکاسهای اخیر نشان میدهد روسیه موضع سرسختانه تری در سوریه اتخاذ خواهد کرد، شاید سقوط "یبرود" در شمال دمشق توسط ارتش سوریه یکی از همین نشانهها باشد.
اما از آن سو آمریکا با همه تناقضات رفتاری در خاورمیانه چه برنامهای در دست اجرا دارد؟ آیا واشنگتن در نظر دارد نقشه سیاسی خاورمیانه را بر هم ریزد؟ آیا آن چنان که برخی از کارشناسان سیاسی خاورمیانه میگویند ممکن است از میان این تناقضات مثلا روابط ناگهانی و پنهانی ریاض و تل آویو خارج شود؟
مصر و لیبی در شمال آفریقا استقرار سیاسی و امنیتی خود را از دست دادهاند و این به نفع اسرائیل تمام خواهد شد. الجزایر در جنوبش دستخوش رویدادهای امنیتی شده است. یمن نیز وضعیتی بهتر از لیبی و مصر ندارد و احتمال بروز درگیریهای نظامی در این کشور بالا است. لبنان در سایه تحولات سوریه همچنان کاندیدای درگیریهای نظامی داخلی است، روندی که در شمال این کشور در طرابلس مدتی است کلید خورده است.هر جایی از خاورمیانه را که نگاه میکنیم بحران و تناقض در آن موج میزند.
افزایش مناقشه سیاسی بین دولت نوری مالکی و اقلیم کردستان یکی از مصادیق بارز آن است. جمله تهدید آمیز مسعود بارزانی که میگوید کردستان از نظر نظامی و اقتصادی پرقدرت تر از بغداد است، میتواند گمانههای خطرناکی در این منطقه ایجاد کند. حداقل تاثیرات آن این است که دولت عراق مانور خود در قبال جریانهای تروریستی در منطقه الانبار را از دست میدهد؛ این در حالی است که آمریکا در موضعی رسمی از مبارزه دولت عراق علیه تروریسم در غرب عراق و مرزهای مشترک این کشور با سوریه حمایت کرده است!
ایران پس از توافقنامه اخیر هستهای با 5+1 به سوی برطرف کردن تنش با کشورهای غربی حرکت کرده است و حتی در این بین گفتوگوهای مستقیم آمریکا با ایران کلید خورده است، با این وجود آمریکا بی پروا هر چند یکبار فضای سیاسی ناشی از این توافقنامه را غبار آلود میکند. اگر آمریکا خواستار رفع تنش با تهران است پس چگونه سیاستهای متناقض را در برابر ایران اتخاذ میکند؟
ترکیه نیز به عنوان یکی از بازیگران خاورمیانه در این روزها شاهد تحولاتی غیر قابل پیش بینی است. هم پیمانان داخلی سابق دولت کنونی ترکیه در حال فاصله گرفتن از او هستند و تقابل دولت با ارتش افزایش یافته است. آیا آمریکا در تحولات اخیر ترکیه بی نقش است؟ بر هم خوردن استقرار سیاسی در ترکیه آیا با سیاستهای استقرار آرامش در منطقه هم خوانی دارد یا آن که اینجا نیز یکی از مصادیق سیاستهای متناقض آمریکا را مشاهده میکنیم؟ با توجه به فاصله گرفتن آنکارا از ریاض بر سر تحولات مصر و نقش اخوانالمسلمین سوریه آیا در تحولات این کشور ممکن است سناریویی شبیه و یا نزدیک به سناریوی مصر در ترکیه رقم بخورد؟
خاورمیانه همچنان دستخوش تحولات است، تحولاتی که هنوز روشن نیست به کدامین سو پیش میرود. مهمترین گام در این بین آن است که قرائت درست و دقیقی از برنامههای آمریکا داشته باشیم. نباید فراموش کنیم که دو عنوان اساسی امنیت اسرائیل و حفظ منافع اقتصادی همیشه جایگاهی ثابت در برنامههای آمریکا در خاورمیانه داشته است.
انتهای پیام
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است