آفتاب
سفیر سابق آمریکا در عراق:

آمریکا بدون روسیه از توان اقدامات یکجانبه در خاورمیانه برخوردار است

آمریکا بدون روسیه از توان اقدامات یکجانبه در خاورمیانه برخوردار است

تهران-ایرنا-ˈجیمز جفریˈ سفیر سابق آمریکا در عراق گفت، تحولات اوکراین بر اولویت های خاورمیانه ای واشنگتن تاثیر می گذارد اما، نه به حدی که مانع واکنش آمریکا در برابر روسیه شود زیرا آمریکا این توان را دارد که در صورت ضرورت، بدون مسکو وارد عمل شود و اوکراین می تواند موجد این ضرورت باشد.

جفری که زمانی مشاور عالی ˈکاندولیزا رایسˈ وزیر خارجه آمریکا و مسوول تیم سیاست گذاری ایران در دولت آمریکا بود، در مقاله منتشر شده در اندیشکده آمریکایی موسسه واشنگتن نوشت، با توجه به اهمیت اوکراین، تضاد منافع و بی ثباتی ذاتی این کشور، بدون تردید، تحولات اخیر تبعاتی برای خاورمیانه به دنبال خواهد داشت.

گرچه بخشی از ماهیت و گستره این تبعات به مسیر این بحران بستگی دارد اما، پیش بینی برخی مسایل غیرممکن نیست. در حال حاضر، منافع منطقه ای آمریکا و روسیه بیشتر متاثر از سوریه، ایران و خروج آمریکا از افغانستان است. در بلند مدت و با تاثیر بیشتر این مساله بر روابط آمریکا و روسیه، بررسی رویکرد کلی واشنگتن در خاورمیانه ضرورت بیشتری می یابد.

نویسنده در ادامه این مقاله با بیان این مطلب که نیات روسیه در رابطه با اوکراین هنوز نامشخص است و این امر می تواند بر مسیر تصمیمات غرب تاثیرگذار باشد، نوشت: اشغال غیررسمی کریمه همانند مداخلات سال 2008 مسکو در گرجستان موجب زیرسوال رفتن تعهد روسیه به نظم جاری بین المللی می شود و بعید است دولت ˈباراک اوباماˈ در برابر تحولات شگفت انگیز اوکراین واکنشی بیش از واکنش ˈجرج بوشˈ در قبال تحولات گرجستان نشان دهد.

از نظر ˈولادیمیر پوتینˈ رئیس جمهوری روسیه و بسیاری از روس ها، روسیه همچنان در جهان قرن نوزدهم مبتنی بر سیاست ضرورت زندگی می کند، جهانی که در آن حفظ نفوذ بر کشورهای همجوار و جلوگیری از نفوذ دیگران، یک وظیفه است. صرفنظر از اقدامات دولت اوباما، با توجه به این طرز تفکر، تمایل پوتین به ریسک پذیری و بهبود موقعیت مالی کشورش در پی افزایش قیمت نفت و گاز، خیز برداشتن روسیه برای سلطه بر اوکراین در برنامه های مسکو قرار داشت.

جفری که معتقد است، بحران اوکراین تاثیری گسترده بر روابط جهانی و اول از همه بر خاورمیانه دارد، در توضیح این مبحث نوشت: رسانه ها به نقل از دولت آمریکا از احتیاط در هرگونه واکنش شدید واشنگتن در قبال مداخله سوریه و ضرورت همکاری با پوتین در رابطه با سوریه و افغانستان خبر دادند اما، باید گفت که دستکم در زمینه پیشرفت رسمی در زمینه همکاری آمریکا و روسیه در رابطه با سوریه جای سوگواری وجود دارد. جدای از توافقنامه تسلیحات شیمیایی که آن هم جای تردید دارد، هیچ همکاری جدی و واقعی در رابطه با سوریه وجود ندارد. شکست مذاکرات ژنو یک بار دیگر نشان داد که روسیه و آمریکا در سوریه در مقابل یکدیگر قرار دارند و طرف روسی برنده ماجرا است. بحران اوکراین این مساله را مشخص تر کرد. این بحران موجب نخ نما تر شدن استدلال دولت آمریکا در زمینه انفعال در قبال حکومت ˈبشار اسدˈ می شود.

نویسنده در رابطه با تاثیر بحران اوکراین بر افغانستان نیز نوشت: اتکای واشنگتن به مسکو در زمینه مسیرهای حمل و نقل، شرایط افغانستان را متفاوت کرده است. با توجه به خروج برنامه ریزی شده بخش قابل توجهی از تجهیزات آمریکا و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در سال جاری میلادی از افغانستان و مشکلات و دشواری های مربوط به برخورد با پاکستان، شرایط افغانستان اهمیتی خاص دارد. با این حال، این کشور در حکم برگ برنده ای برای روسیه نیست زیرا چه با ماندن یا خروج نیروهای باقی مانده، واشنگتن نفوذ مالی و دیپلماتیک گسترده ای برای متقاعد کردن یا تحت فشار گذاشتن کشورهای آسیای میانه و پاکستان برای تسهیل روند خروج تجهیزات از افغانستان دارد.

در رابطه با ایران باید گفت که با توجه به مذاکرات جاری هسته ای تهران با گروه 1+5، ایران مهم ترین مبحث است. در رابطه با این کشور سه مساله مطرح است. نخست آنکه، با وجود نگرانی های بین المللی درباره فروش تسلیحات روسی به تهران و کمک به ساخت نیروگاه هسته ای بوشهر، از دیرباز این تصور وجود دارد که مسکو در زمینه جلوگیری از فعالیت ایران در زمینه تسلیحات هسته ای وحدت نظر و اشتراک منافع دارد.

با توجه به نگرانی های کلی مسکو در زمینه اشاعه تسلیحات هسته ای و اشتیاقش برای همکاری در زمینه مسایل خاص امنیت بین المللی در چارچوب شورای امنیت سازمان ملل به جای اقدام یکجانبه آمریکا، این اشتراک منافع ممکن است پا برجا بماند.

دوم آنکه، گرچه شورای امنیت سازمان ملل برای کنترل ایران مفید است اما، آنچه ایران را به میز مذاکره نشاند، نیش تحریم های مالی آمریکا بر صادرات نفت ایران بود. با یا بدون همکاری روسیه، این ابزار همچنان موجود است.

سوم آنکه، گرچه این ابزار با همراهی ساختار قانونی چندجانبه شامل روسیه و شورای امنیت سازمان ملل تقویت می شوند اما، اگر تهاجم روسیه به اوکراین با تغییر ناگهانی رویکردش در قبال ایران همراه شود، محاسبات واشنگتن در زمینه ارزش ساختار یاد شده می تواند تغییر کند.

با وجود حمایت منطقه ای از اقدام علیه آمال هسته ای ایران، آمریکا به دو دلیل گزینه مداخله سازمان ملل را انتخاب کرد. در پی مداخله نه چندان موفق و نامحبوب سیاسی در عراق، واشنگتن دیگر تمایلی به مداخلات جدید بدون حمایت جدی بین المللی – بخوانید سازمان ملل- ندارد. همچنین از آنجا که آمریکا از اوایل دهه 1990 تلاش می کند تا در راستای هدف بلند مدت خود در زمینه ایجاد سیستم سیاسی مشارکتی جهانی، هدایت سیستم بین المللی را برای جلب حمایت از رویکردهای جمعی در قبال مسایل بین المللی را به عهده بگیرد، دیگر تمایلی به مداخلات یکجانبه ندارد.

چنانچه اشتباهات روسیه در اوکراین با همکاری نکردن در زمینه مساله ایران همراه شود، دولت آمریکا راهی جز کنار گذاشتن مسکو در زمینه مقابله با تهران ندارد. گرچه این راه بهترین گزینه نیست اما، همانگونه که گفته شد، واشنگتن توانمندی های یکجانبه قابل توجهی، از جمله اقدام نظامی و تحریم نفت ایران، برای اعمال فشار بر این کشور دارد. این توانمندی ها در سطح بین المللی خریدار دارد و منوط به روسیه و سازمان ملل نیست. چنانچه روسیه به تاکتیک های قلدرانه خود ادامه دهد، انبوه منتقدان در سطح جامعه بین المللی به این نتیجه می رسد که نمی تواند با پوتین تعامل داشته باشد و آنگاه باب تشکیل ˈائتلاف دوستانˈ مشابه کوزوو در سال 1999 و نه عراق سال 2003 گشوده می شود.

راس در بخش پایانی این مقاله در توضیح مسایل بلند مدت تر ناشی از تحولات اوکراین می نویسد: جدای از مسایل بلافاصل، وضعیت اوکراین می تواند تاثیری بلند مدت بر دیپلماسی خاورمیانه ای آمریکا داشته باشد. همانگونه که گفته شد، سیاست آمریکا در رابطه با ایران پس از جنگ نفتکش ها در اواخر دهه 1980 مبتنی بر همگرایی با دشمنانش یعنی روسیه و چین و بقیه جامعه بین المللی در قالب یک ساز وکار امنیت جمعی است. فرض بر این بود که این سازوکار چندان برای آمریکا خوب نیست اما، برای دیگران مطلوب است و اگر روسیه، چین و ایران و نیز سایر نقش آفرینان خاورمیانه ای به این ساز وکار توجه نکنند، این وظیفه دیپلماسی است که آنها را متقاعد کند. به نظر می رسد دولت اوباما با جان و دل از این دیدگاه استقبال کرده است. از این رو، اگر ما در رابطه با اوکراین و روسیه با روسیه برخورد کنیم، وارد وضعیتی جدید می شویم که می تواند زنگ مرگ نظم پس از 1990 را به صدا درآورد.

خاورمیانه، اوکراین یا گرجستان نیست. همانگونه که اوباما در سخنرانی اش در مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کرد، منافع آمریکا در این منطقه و نیز توانش برای تامین آنها حتی در صورت قطع همکاری آمریکا و روسیه در زمینه مسایل خاص، همچنان ارزشمند و پابرجاست. با توجه به تاثیر کاهشی روند بازار جهانی انرژی بر نقدینگی مسکو و توانایی اش برای استفاده از خطوط انتقال گاز به عنوان باج، پوتین نفوذ اقتصادی، اهرم دیپلماتیک یا توانمندی های نمایش قدرت برای ممانعت از حضور جدی واشنگتن در خاورمیانه در اختیار ندارد.

گرچه چین همچنان یک علامت سوال است اما، برخلاف روسیه، پکن منابعی برای وارد کردن هیدروکربن در اختیار دارد. به همین دلیل و دیگر دلایل، منافع پکن لزوما با منافع پوتین چه در خاورمیانه و یا حمله به همسایگان تقارن و سازگاری ندارد.

http://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/view/the-ukraine-crisis-and-the-middle-east

مترجمام** 1088/1275
کد N161588

وبگردی