آفتاب

روسها، پوتین را برای عملگرابودنش دوست دارند/ پوتین، بهار عربی را توطئۀ آمریکایی می‌داند

روسها، پوتین را برای عملگرابودنش دوست دارند/ پوتین، بهار عربی را توطئۀ آمریکایی می‌داند

یک کارشناس روسیه در تحلیل نقش آفرینی روسها در خاورمیانه می گوید: پوتین بر این باور است که سیاستش موفق بوده و در حال حاضر به چیدن میوه های همان مخالفت هایش با تحولات منطقه و بهار عربی چشم دوخته است.

زهرا خدایی:   ژنرال سیسی از زمان شبه کودتای مصر عصبانی است؛ چون آمریکاییها آنگونه که نظامیان مصری منتظر آن بودند، پشت شان در نیامدند. اما کسی تصور نمی کرد که ژنرال برای تلافی رو به سوی رقیب آمریکا یعنی روسیه کند. رقیبی که اتفاقاً از کاندیداتوری سیسی در انتخابات ریاست جمهوری مصر حمایت کرده و وعده هایی نیز به دولت موقت داده است. سفر روز چهارشنبۀ ژنرال سیسی به مسکو و اعلام حمایت پوتین از نامزدی وی در حالی صورت گرفت که شاید کمتر کسی منتظر آن بود. برخی ناظران بر این اعتقادند که خاورمیانه آبستن صف آرایی‌ها و تحولات تازه ای است که در آن روسها نقشی بیش از گذشته ایفا خواهند کرد. خبرگزاری خبرآنلاین در گفتگویی با جهانگیر کرمی، دانشیار دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و کارشناس روسیه، دلایل حمایت غیرمنتظرۀ پوتین از سیسی را مورد بررسی قرار داده است که در ادامه می خوانید:

تفاسیر مختلفی پیرامون حمایت پوتین از کاندیداتوری ژنرال الیسسی شنیده شد. تحلیل شما در این باره چیست؟
حمایت پوتین از سیسی قبل از هر چیز به معنای حمایت از:
*ثبات، امنیت، حاکمیت و دولت رسمی مصر
* حمایت از ثبات داخلی مصر در مقابل جریان رادیکالیسم مذهبی
* حمایت از منافع روسیه در ورود به قلمرو راهبردی آمریکا هم از حیث بازار فنی- نظامی مصر و هم از جهت نفوذ در عمق راهبردی خاورمیانه و جهان اسلام
* تأکید بر بازی ژئوپولیتیک و بازی بزرگ قدرت در مقابل جهان گرایی لیبرالیستی و هژمونی آمریکاست.
به بیان روشن تر، من مفهوم حمایت از سیسی را بیشتر در قالب حاکمیت دولتی و ثبات منطقه ای و نفوذ راهبردی روسیه در خاورمیانه می دانم.

این به معنای نادیده گرفتن انقلاب و تحولاتی نیست که سه سال پیش براساس مطالبات مردمی در مصر بروز و ظهور یافت؟
روسیه از ابتدای تحولات بهارعربی همیشه نسبت به این تحولات بدبین و بدگمان بود. پوتین هم این تحولات را بازی آمریکایی تلقی می کرد و هم معتقد بود که این تحولات منجر به مداخله بیشتر غرب در امور داخلی کشورها می شود. از سویی رئیس جمهور روسیه بر این باور بود که این تحولات منجر به دوره ای از بی ثباتی و قدرت یابی نیروهای گریز از مرکز و به طور مشخص رادیکالیسم و تروریسم در منطقه می شود.
همۀ اینها از نگاه پوتین برای منافع ملی روسیه خطرناک بوده و هست. امروز هم چیزی عوض نشده است. پوتین همان سیاستی را که از ابتدا نسبت به تحولات منطقه داشته است، حفظ کرده و بر این باور است که سیاستش اتفاقاً موفق هم بوده و به نوعی به چیدن میوه های همان مخالفت با تحولات منطقه و بهار عربی چشم دوخته است.

فارغ از همۀ اشتباهاتی که اخوانی ها در زمان زمامداری شان کردند، این اقدام پوتین آیا به معنای تأئید کودتای نظامی در مصر نیست؟ گفتید روسها به دنبال ثبات هستند، آیا حمایت از کودتا یعنی حمایت از ثبات؟
روسها به دنبال ثبات و به دنبال بازی قدرت بزرگ هستند. این نکته را مدنظر داشته باشید که پوتین اصولاً میانه ای با بیداری اسلامی، بهار عربی، دموکراسی و مفاهیمی از این دست ندارد و اینها را بیشتر بازی غرب برای نفوذ و تداوم مداخله و بازسازی منافع غرب در شرایط جدید منطقه ای می بیند. لذا از نگاه پوتین حمایت از سیسی یعنی حمایت از دولت حاکم در برابر جریانهای گریز از مرکز، رادیکالیستی و تروریستی و اساساً دغدغۀ پوتین هرگز دموکراسی نبوده و نیست. دغدغۀ پوتین، ثبات، امنیت، سامان یابی اقتصادی، سیاسی و امنیتی بوده است؛ کما اینکه در کشور خودش نیز کسی پوتین را یک دموکرات و یا لیبرال نمی بیند. ویژگی اصلی پوتین عملگرایی، اراده گرایی و نظم گرایی اوست. آنهم در یک سرزمین گسترده که میراث یک امپراتوری جهانی فروپاشیده است.

پوتین اصولاً میانه ای با بیداری اسلامی، بهار عربی، دموکراسی و مفاهیمی از این دست ندارد و اینها را بیشتر بازی غرب برای نفوذ و تداوم مداخله و بازسازی منافع غرب در شرایط جدید منطقه ای می بیند.

در روسیه نیز اگر به پوتین رأی می دهند و بخش مهمی از مردم همچنان پوتین را محبوب می دانند به خاطر به سامان رساندن و نظم دادن و امنیت بخشیدن به کشور در دهۀ فروپاشی و گسیختگی پسا امپراتوری شوروی است. روسها زمانی که دورۀ یلتسین را با دورۀ آقای پوتین مقایسه می کنند، پوتین را ترجیح می دهند. از این رو اساساً نباید انتظاراتی همچون حمایت از دمکراسی از فردی که ویژگیهای شخصیتی او متفاوت است را داشت؛ پوتین در کاگ‌ب حضور داشته، ورزشکار، اراده گرا و عملگرا است و برنامه هایی در چهارچوب نظم و سازماندهی دارد، لذا نمی شود انتظار داشتن تفکرات روشنفکری و لیبرالیستی را از وی داشت.

پس نقش مخالفان این رویکرد چه می شود؟
این به معنای این نیست که رقبای وی طرفدار مردم سالاری هستند بلکه به نظر من حمایت روسیه از دولت سوریه و دولت مصر در مقابل نیروهای رادیکال و تروریستی کار مهمی است که پوتین می کند و اتفاقا رقبای وی هستند که حامی تروریسم و مداخله در امور داخلی سایر کشورها هستند. اساساً مشکل از اینجاست که مسئلۀ خاورمیانه مسئلۀ مردمسالاری و انتخاب مردم نیست. در واقع پوتین بین دمکراسی و قدرت نظامی یکی را انتخاب نکرده است، بلکه میان قدرت نظامی و دولت حاکم در مقابل هرج و مرج و گروههای غیر دولتی انتخاب کرده است و این را بیشتر به منافع روسیه نزدیک دیده است؛ کاری که امریکا و اروپا در قبال بحرین کرده اند و دولت حاکم را ترجیح می دهند.

واکنش وزارت خارجۀ آمریکا به سفر سیسی به مسکو را چگونه ارزیابی می کنید؟
آمریکایی ها یادشان رفته است که نزدیک به 4 دهه متحد راهبردی آنها دو نظامی مصری بودند که هیچ یک با انتخاب مردم روی کار نیامده بودند. اولی با کودتا و دومی در میراث کودتا و با انتخابات تک گزینه ای به سبک کشورهای اروپای شرقی 40 سال بر مصر حکومت کردند. اینها متحدین راهبردی آمریکا بودند، حال اینکه آنها امروز از دمکراسی حمایت کنند؛ خیلی ادعای جالبی است.

رقابت بین دو قدرت کلاسیک در عرصۀ مصر را چگونه پیش بینی می کنید؟
به نظر من همۀ برنامه های موجود میان مصر و روسیه از جمله بازدید مقامات بلندپایۀ دوطرف از دو کشور و بازدیدهای متقابل و توافقات صورت گرفته در حوزۀ همکاریهای فنی و نظامی را نباید رقابت دو قدرت کلاسیک دید. به اعتقاد من می توان چند ملاحظه پیچیده و معارض را در صحنۀ بین المللی نگاه کرد و بعد این رقابت را در آن فضاها گنجاند.
دنیای امروز دنیایی است که کشورهای غربی به اسم مردمسالاری در مقابل دولتهایی که از استقلال و حاکمیت ملی شان حمایت می کنند و به نظم وستفالیایی اعتقاد دارند، قرار گرفته اند. برای کشورهای غربی به عنوان کشورهای مدافع نظم پساوستفالیایی و یا نظم پسامدرن که در آن حاکمیت ملی معنای گذشته را ندارد، اصل عدم مداخله مهم نیست و آنها نظم حقوقی بین المللی را پایان یافته تلقی می کنند. آنها در مقابل دولتهایی قرار گرفتند که براساس و با توجه به شرایط بین المللی سده های 18، 19 و 20 به نوعی حاکمیت ملی و اصول نظم بین المللی وستفالیایی همچنان برایشان ارزش دارد؛ از جمله این کشورها چین، روسیه و بسیاری دیگر از کشورها از جمله جمهوری اسلامی ایران هستند که این نظم برایشان مهم است.

اساساً نباید انتظاراتی همچون حمایت از دمکراسی از فردی که ویژگیهای شخصیتی او متفاوت است را داشت؛ پوتین در کاگ‌ب حضور داشته، ورزشکار، اراده گرا و عملگرا است و برنامه هایی در چهارچوب نظم و سازماندهی دارد، لذا نمی شود انتظار داشتن تفکرات روشنفکری و لیبرالیستی را از وی داشت.

جنبۀ دوم این مسئله به رقابتی باز می گردد که در شرف تکمیل است و ما در خاورمیانه آن را مشاهده می کنیم. مثلاً یک حلقه بین المللی محاصره ای دور چین از طرف آمریکا در کنار متحدانش اعم از هند، تایوان، کره جنوبی، اندونزی، فیلیپین و استرالیا مشاهده می کنیم. در این بازی به نوعی روسیه فعلاً در کنار چین قرار گرفته است.
سطح سوم این رقابت به شرایط جدیدی بازمی گردد که در دنیا به وجود آمده و آن نقش بازیگران غیردولتی است که جایگاه آن در خاورمیانه جدید پررنگ است. آمریکایی ها هنوز واقعاً وزن خود را مشخص نکرده اند. از یک سو این بازیگران زمانی که مرتکب فعالیتهای تروریستی و رادیکالیستی می شود، دشمن خود می دانند؛ اما در عمل در جاهایی مثل سوریه از آن حمایت می کنند.
لذا بازی آمریکا و روسیه را باید در این 3 سطح دید.

بازی روسیه در مقابل این سیاست آمریکا چیست؟
روسیه دنبال گسستن حلقۀ محاصره ای است که غرب به دور آن کشیده است و این مسئله را امروز در اوکراین شاهدیم که این حلقه در حال تنگ تر شدن است. روسیه می خواهد در حلقۀ دستگاههای حریف نفوذ کند تا این فشارها را کاهش دهد.
دوم اینکه روسیه در کنار چین و سایر دولتها دارد از اصول حاکمیت ملی و نظم وستفالیایی دفاع می کند.
در سطح سوم نیز باید این مسئله را در نظر داشت که اصولاً روسیه میانه ای با بازیگران غیردولتی ندارد و در مصر متأسفانه اخوان المسلمین نتوانست از فضای بازیگر غیردولتی وارد تشکیلات دولت شود و در واقع دولت سازی کند. در واقع اخوان المسلمین در زمانی که مرسی سر کار بود، بیشتر نقش یک بازیگر غیردولتی نظم گریز را بازی می کردند و این نهایتاً موجب شد که این اتفاقات در مصر بیفتد. لذا روسیه در این میان در کنار دولتهای حاکم قرار گرفته است.
مجموع این 3 سطح را اگر در کنار هم قرار دهیم می بینیم که شرایط جدیدی در دنیا حاکم شده است و به نوعی نظم بین المللی سرمایه داری لیبرال از سوی نظم ژئوپولیتیک حاکمیت گرا به چالش طلبیده است.

5252

کد N125593

وبگردی