آفتاب

رابطه نهضت امام خمینی با مسئله مهدویت از زبان متفکر غربی

رابطه نهضت امام خمینی با مسئله مهدویت از زبان متفکر غربی

همشهری آنلاین: دکتر شفیعی سروستانی با تبیین رابطه انقلاب اسلامی با مسئله مهدویت، به مقاله یکی از متفکران غربی در کنفرانسی در دانشگاه تل‌آویو اشاره کرد و گفت: مارتین کرامر در مقدمه مجموعه مقالات این کنفرانس می‌نویسد: «طرفداران پرشور خمینی او را نایب امام، یعنی نماینده امام غایب می‌دانند. چنین عنوانی، به این معناست که پیروان خمینی قدرت او را الهی و مشروع می‌دانند. جاذبه خمینی و علما، بازتابی از ستایش ائمه است، بدون داشتن چنین ستایشی انسان نمی‌تواند بر نظریه خمینی درباره حکومت، صحه بگذارد».

اندیشه > دین- همشهری آنلاین:
دکتر شفیعی سروستانی با تبیین رابطه انقلاب اسلامی با مسئله مهدویت، به مقاله یکی از متفکران غربی در کنفرانسی در دانشگاه تل‌آویو اشاره کرد و گفت: مارتین کرامر در مقدمه مجموعه مقالات این کنفرانس می‌نویسد: «طرفداران پرشور خمینی او را نایب امام، یعنی نماینده امام غایب می‌دانند. چنین عنوانی، به این معناست که پیروان خمینی قدرت او را الهی و مشروع می‌دانند. جاذبه خمینی و علما، بازتابی از ستایش ائمه است، بدون داشتن چنین ستایشی انسان نمی‌تواند بر نظریه خمینی درباره حکومت، صحه بگذارد».

به گزارش خبرنگار مهر، دکتر ابراهیم شفیعی‌سروستانی دانش‌آموخته حوزه و دانشگاه و از پژوهشگران و کارشناسان برجسته حوزه مهدویت و انتظار است و تاکنون آثار متعددی به صورت کتاب و مقاله در این زمینه از ایشان منتشر شده که عناوین برخی از آنها به این شرح است: شناخت زندگی بخش؛ گفتارهایی در شناخت امام زمان(ع)، انتظار؛ بایدها و نبایدها، معرفت امام زمان (ع) و تکلیف منتظران، رسانه ملی و ترویج فرهنگ مهدویت.با وی در رابطه انقلاب اسلامی و فرهنگ مهدویت به گفت و گو نشسته‌ایم که در پی می آید:

برای نمونه آقای مارتین کرامر در مقدمه مجموعه مقالات این کنفرانس می نویسد: «طرفداران پرشور [امام] خمینی او را نایب امام، یعنی نماینده امام غایب می‌دانند. چنین عنوانی، به این معناست که پیروان [امام] خمینی قدرت او را الهی و مشروع می‌دانند. جاذبه [امام] خمینی و علما، بازتابی از ستایش ائمه است. بدون داشتن چنین ستایشی انسان نمی تواند بر نظریه [امام] خمینی درباره حکومت، صحه بگذارد».(تشیع، مقاومت و انقلاب: مجموعه مقالات کنفرانس بین المللی دانشگاه تل آویو 1984، ص 17)

در هر حال، ارتباط دوسویه و پیوند جدایی‌ناپذیر انقلاب اسلامی ایران و فرهنگ مهدویت و انتظار را از دو دیدگاه می‌توان بررسی کرد: نخست، از دیدگاه تأثیر فرهنگ مهدویت و انتظار بر انقلاب اسلامی و نقش این فرهنگ در شکل‌گیری، پیروزی و استمرار انقلاب شکوهمند مردم مسلمان ایران و دوم، از دیدگاه اثرات انقلاب اسلامی بر فرهنگ مهدویت و انتظار و نقش این انقلاب در گسترش، پویایی و نهادینه شدن فرهنگ مهدویت و انتظار در جامعه اسلامی ایران.

برای تبیین بهتر دیدگاه امام خمینی(ره) در این‌باره، به گزیده‌ای از رهنمودهای ایشان در سه بخش اشاره می‌کنیم. در بخش اوّل، دیدگاه امام راحل(ره) را در زمینه وظایف منتظران در عصر غیبت و تکلیف آنها در زمینه فراهم کردن شرایط ظهور، در بخش دوم، دیدگاه ایشان را درباره نقش انقلاب اسلامی در زمینه‌سازی ظهور امام مهدی(ع) و در بخش سوم دیدگاه آن رهبر فرزانه را در زمینه ضرورت تشکیل حکومت جهانی اسلام به عنوان یکی از مهم‌ترین اهداف انقلاب اسلامی تحلیل و بررسی می‌کنیم.

درباره دیدگاه امام خمینی در زمینه وظایف منتظران در عصر غیبت باید گفت: حضرت امام(ره) با ژرف‌اندیشی تمام، انتظار فرج را «انتظار قدرت اسلام» معنا کرده و فراهم آوردن مقدمات ظهور را یکی از وظایف منتظران می‌دانست و می فرمود: «همه ما انتظار فرج داریم و باید در این انتظار، خدمت کنیم. انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور ان‌شاء الله تهیه بشود».( صحیفه نور، ج 7، ص 255)

ایشان در یکی دیگر از سخنان خود با نقد دیدگاه‌های موجود درباره انتظار، دیدگاه خود در این زمینه را این‌گونه بیان می‌کند: «البته این پر کردن دنیا را از عدالت، این را ما نمی‌توانیم بکنیم. اگر می‌توانستیم، می‌کردیم، امّا چون نمی‌توانیم بکنیم، ایشان باید بیایند. الآن عالم پر از ظلم است. شما یک نقطه هستید در عالم، عالم پر از ظلم است. ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، باید بگیریم؛ تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن تکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم، امّا نمی‌توانیم بکنیم. چون نمی‌توانیم، باید او بیاید تا بکند، ولی باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت». (همان، ج 20، ص 198)

از این سخنان، دیدگاه امام راحل(ع) درباره زمینه‌سازی ظهور به خوبی روشن می‌شود. دیدگاه امام راحل درباره نقش انقلاب اسلامی در زمینه ‏سازی برای ظهور امام مهدی(ع) را نیز می توان از ورای سخنان ایشان در مقاطع گوناگون انقلاب اسلامی به دست آورد. از سخنانی که حضرت امام(ره) در دوره‏ های مختلف انقلاب اسلامی ایراد فرمودند، به خوبی استفاده می‏ شود که ایشان برپایی انقلاب اسلامی و استقرار نظام جمهوری اسلامی در ایران را دو منزلگاه در طریق رسیدن به سر منزل مقصود و تشکیل حکومت عدل مهدوی می‏ دانست و بر این باور بود که باید با اجرای کامل احکام اسلامی در عصر غیبت، زمینه را برای ظهور امام مهدی(ع) فراهم آورد.

در اینجا برخی از این سخنان را مرور می‏ کنیم: «امیدوارم که این انقلاب یک انقلاب جهانی بشود و مقدمه برای ظهور حضرت بقیه ‏الله‏ ‏ ـ ارواحنا له الفداء ـ باشد». (همان، ج، 16، ص 88) «امید است که این انقلاب جرقه و بارقه‏ای الهی باشد که انفجاری عظیم در توده‏‌های زیر ستم ایجاد نماید و به طلوع فجر انقلاب مبارک حضرت بقیه‏الله‏ ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ منتهی شود». (همان، ج 15، ص 75). «من امیدوارم که ما به مطلوب حقیقی برسیم و متصل بشود این نهضت به نهضت بزرگ اسلامی و آن نهضت ولی عصر(ع) هست». (همان، ج 12، ص 175) «ان شاءالله اسلام را آن طور که هست در این مملکت پیاده کنیم و مسلمین جهان نیز اسلام را در ممالک خودشان پیاده کنند... و زور و ظلم و جور از دنیا برطرف بشود و مقدمه باشد برای ظهور ولی عصر ـ ارواحنا له الفداء ـ ». (همان، ج 15، ص 170). «خداوندا بر ما منت بنه و انقلاب اسلامی ما را مقدمه فروریختن کاخ‌های ستم جباران و افول ستاره عمر متجاوزان در سراسر جهان گردان و همه ملت‌ها را از ثمرات و برکات وراثت و امامت مستضعفان برخوردار فرما». (همان، ج 20، ص 118) «خداوند همه ما را از قیدهای شیطانی رها فرماید تا بتوانیم این امانت الهی را به سر منزل مقصود برسانیم و به صاحب امانت، حضرت مهدی موعود ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ رد کنیم». (همان، ج 19، ص 11)

دیدگاه بنیان گذار انقلاب اسلامی درباره ضرورت تشکیل حکومت جهانی اسلام به عنوان یکی از مهم‌ترین اهداف انقلاب اسلامی را نیز می توان این گونه تبیین کرد: حضرت امام خمینی(ره) در سراسر دوران مبارزه هرگز هدف خود را در از بین بردن استبداد داخلی و مبارزه با استعمار خارجی در کشور ایران محدود نکرده بود. ایشان در پی گسترش حاکمیت اسلام در سراسر جهان و کوتاه کردن دست ابرقدرت‏ها از همه کشورهای اسلامی بود. ایشان، حرکت خود را در راستای قیام جهانی موعود(ع) می‏ دید و انقلاب اسلامی ایران را مقدمه‏ ای برای انقلاب عظیم مهدوی ارزیابی می‏ کرد. از همین رو، تشکیل حکومت اسلامی در ایران هیچ گاه سبب نمی‏ شد ایشان از حرکت بازایستد و حکومت جهانی مهدی موعود را به فراموشی سپارد.

بر همین اساس بود که ایشان می فرمود:«جنبشی که از طرف مستضعفان و مظلومان جهان علیه مستکبران و زورمندان شروع شده و در حال گسترش است، امید بخش آتیه‏ ای روشن است و وعده خداوند تعالی را نزدیک و نزدیک‏تر می‏ نماید. گویی جهان مهیّا می‏ شود برای طلوع آفتاب ولایت از افق مکّه معظّمه و کعبه آمال محرومان و حکومت مستضعفان. از پانزدهم خرداد 42 که حکومت مستکبران جبار در این سرزمین به اوج خود رسیده بود و می‏ رفت تا عربده شوم «أنا ربّکم الأعلی» از حلقوم فرعون زمان طنین افکند، تا 22 بهمن 57 که پایه حکم‏رانی جبّاران عصر در این مرز و بوم فرو ریخت و تخت و تاج دو هزار و پانصد ساله فرعون‏گونه ستم‏شاهی به دست توانای زاغه‏نشینان و ستمدیدگان تاریخ بر باد رفت و طومار تاراج‏گری‌‏ها و حکم‏فرمایی‏‌های شیطان بزرگ و شیطانک‏های وابسته و پیوسته به آن درهم پیچیده شد، ایامی معدود بیش نبود، [... ] ولی تحوّلی که کمتر از صد سال بعید به نظر می‌ رسید با تقدیر خدای بزرگ در این ایّام معدود و ساعات محدود تحقّق یافت و جلوه‏ای از وعده قرآن کریم نورافشانی کرد و چه بسا که این تحول و دگرگونی، در مشرق زمین و سپس در مغرب و اقطار عالم تحقق یابد: «ولیس من الله‏ بمستنکر» که دهر را در ساعتی بگنجاند و جهان را به مستضعفان، این وارثان ارض بسپارد و آفاق را به جلوه الهی ولی الله‏ الأعظم، صاحب العصر ـ أرواحنا له الفداء ـ روشن فرماید و پرچم توحید و عدالتی الهی را در عالم بر فراز کاخ‏های سپید و سرخ مراکز ظلم و الحاد و شرک به اهتزاز درآورد. «و ما ذلک علی الله‏ بعزیز». (همان، ج 18، صص 11 و 12)

امام راحل با ژرف ‏اندیشی تمام و با پشتوانه عظیم اعتقاد به انقلاب جهانی حضرت حجت(ع)، مسئولان نظام را از اینکه تنها به ایران بیندیشند، برحذر می داشت و می فرمود: «مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران، نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچم‏داری حضرت حجّت ـ ارواحنا له الفداء ـ است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد، مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظه ‏ای مسئولین را از وظیفه‏ ای که بر عهده دارند، منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنماید و این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است، منصرف کند». (همان، ج 21، ص 108)

از این رهنمود به خوبی استفاده می‏ شود که امام خمینی(ره)، تشکیل حکومت جهانی اسلام را یکی از مهم‌ترین اهداف انقلاب اسلامی می‏ دانست. از همین رو، معتقد بود که مسئولان نظام جمهوری اسلامی باید همه تلاش خود را برای ایجاد این حکومت به کار برند و متوجه باشند پرداختن به برنامه‏ های توسعه، حتی یک لحظه، آنها را از این هدف بزرگ بازندارد؛ چون غفلت از آن، «خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد».

در روایت دیگری، شیخ کلینی از امام ابوالحسن موسی کاظم(ع) نقل می‌کند: «... هر کس اسبی را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن، دشمنان ما را خشمگین سازد، در حالی که او منسوب به ماست، خداوند روزی‏ اش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا کند، او را به آرزویش برساند و در رسیدن به خواسته‏ هایش یاری کند». (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 6 ، ص 535 ، ح 1)

همچنین شیخ کلینی از ابوعبدالله جعفی، روایتی را نقل می‏‌کند که توجه به مفاد آن سودمند است: «حضرت ابوجعفر محمد بن علی (امام ‏باقر)(ع) به من فرمود: منتهای زمان مرابطه (مرزداری) نزد شما چند روز است؟ عرضه داشتم: چهل روز. فرمود: ولی مرابطه ما مرابطه‏ ای است که همیشه هست...». (همان، ج8 ، ص381، ح576)

علامه مجلسی در شرح این فرمایش امام می‏ فرماید: «بر شیعیان واجب است که خود را بر اطاعت امام برحق و انتظار فرج او ملتزم سازند و برای یاری‏اش آماده باشند».43 (محمد باقر مجلسی، مرآة العقول فی شرح أخبار آل‏الرسول، ج 26، ص 582 ). شیخ محمدحسن نجفی نیز در کتاب «جواهرالکلام» در شرح این روایت می‏ فرماید: «مرابطه در این روایت به معنای اراده انتظار فرج در تمام ساعات شبانه‏ روز است، همچنان‏که در بعضی از روایات نیز به این معنا اشاره شده است، نه مرابطه مصطلح در فقه». (جواهر الکلام، ج 21، ص 43). شاید بتوان گفت کلام صاحب جواهر نیز در نهایت به همان کلام مجلسی برمی‏ گردد که فرمود: مرابطه در این روایت به معنای آمادگی برای یاری امام منتظر است.

رمز اینکه شیعه باید هر لحظه آماده یاری امام خود باشد، این است که زمان ظهور مشخص نیست و هر آن‏که اراده خداوند تعلق گیرد، ممکن است ظهور رخ دهد. بنابراین، شیعیان باید همواره در حال آماده‏ باش به سر برند تا در زمان ضرورت، به فرمان امام خود برای مقابله با مستکبران و ستم‏کاران جهان به پا خیزند. با نگاهی به تاریخ شیعه می‏ توانیم به عمق باور مردم به موضوع ظهور و آمادگی همیشگی آنها برای این موضوع پی ببریم. ابن بطوطه در سفرنامه خود می‏ نویسد: «ندبه شیعیان حِلّه برای امام زمان: ... در نزدیکی بازار بزرگ شهر، مسجدی قرار دارد که بر در آن، پرده حریری آویزان است و آنجا را «مسجد صاحب‏الزمان» می‏ خوانند. شب‏ها پیش از نماز عصر، صد مرد مسلح با شمشیرهای آخته ... اسبی یا استری زین کرده می‏ گیرند و به سوی مسجد صاحب‏الزمان روانه می‏ شوند. پیشاپیش این چارپا، طبل و شیپور و بوق زده می‏ شود. سایر مردم در طرفین این دسته حرکت می‏ کنند و چون به مسجد صاحب ‏الزمان می‏ رسند، در برابر در ایستاده و آواز می‏ دهند که: «بسم‏ الله‏، ای صاحب‏ الزمان، بسم‏ الله‏ بیرون آی که تباهی روی زمین را فراگرفته و ستم فراوان گشته. وقت آن است که برآیی تا خدا به وسیله تو، حق را از باطل جدا گرداند...». و به همین ترتیب، به نواختن بوق و شیپور و طبل ادامه می‏ دهند تا نماز مغرب فرا رسد... ». (ابن بطوطه، سفرنامه، ج 1، ص 272). بنابراین، با توجه به روایات، سخنان فقها و سیره پیروان اهل بیت(ع) در زمان های مختلف، به روشنی می توان دریافت که زمینه سازی برای ظهور و آماده باش همیشگی برای این رویداد بزرگ از وظایف شیعیان است.

در این مجال، فرصت بررسی تفصیلی نقش انقلاب اسلامی در تحول و پویایی فرهنگ مهدویت و انتظار نیست و تنها به مقایسه اجمالی شاخصه‌های رویکرد مهدوی در پیش و پس از انقلاب اسلامی بسنده می‌کنیم:
شاخصه‌های رویکرد مهدوی در دوران پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران کاملاً با یکدیگر متفاوت است. تا پیش از اوج‌گیری نهضت امام خمینی(ره) شاخصه‌های رویکرد مهدوی غالب عبارت بودند از:
۱. توجه به امام مهدی(ع) تنها به عنوان «منجی موعود» و نجات‌بخشی که در آینده‌ای نامشخص می‌آید و به همه دردها، رنج‌ها و نابرابری‌ها پایان می‌دهد؛
2. تمرکز نگاه بر «عصر ظهور» بدون داشتن هیچ چشم‌انداز روشنی برای اصلاح امور و بهبود وضع جامعه در «عصر غیبت»؛
3. خلاصه شدن «وظایف منتظران» در دعا برای تعجیل فرج و نزدیک‌تر شدن ظهور منجی موعود؛
4. تأکید صرف بر «ولایت‌ورزی» (تولّی) و بی‌توجهی به «برائت‌جویی» (تبرّی) از همه مظاهر کفر، شرک و نفاق در عصر حاضر.

حضرت امام خمینی با طرح دیدگاه‌ها و نظرات بدیع خود، باب جدیدی را در حوزه مهدویت و انتظار گشود و شاخصه‌های رویکرد مهدوی را دستخوش دگرگونی و تغییر اساسی ساخت. مطالعه آثار و سخنان امام راحل(ره) نشان می‌دهد که در دیدگاه ایشان مهم‌ترین شاخصه‌های رویکرد مهدوی عبارتند از:
1. توجه به امام مهدی (ع) به عنوان آخرین «حجت خدا» و امام حی و حاضری که نسبت به وضعیت حال مسلمانان نیز بی‌تفاوت نیست؛
2. از نظر دور نداشتن «عصر غیبت» و تلاش برای اصلاح وضع موجود با هدف زمینه‌سازی برای ظهور؛
3. توسعه وظایف و تکالیف منتظران و منحصر نشدن این وظایف به دعا برای تعجیل فرج و درخواست ملاقات با آن حضرت؛
4. توجه به «برائت‌جویی» به عنوان مقدمه و شرط «ولایت‌ورزی» واقعی.

با مقایسه این شاخصه ها به خوبی می توان به عمق و گستره تحولی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی در باور مهدوی و فرهنگ انتظار ایجاد شد، پی برد.
توجه به سخنان و رهنمودهای امام خمینی(ره) در سال های قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی درباره مفهوم انتظار، وظایف منتظران و نسبت جامعه اسلامی عصر غیبت با جامعه عصر ظهور، که در پاسخ پرسش قبلی به برخی از آنها اشاره کردم، به خوبی ما را با شاخصه های مهدویت و انتظار در قرائت آن رهبر فرزانه آشنا می کند.

کد N112405

وبگردی