به گزارش روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، فیلم «بوف کور» به کارگردانی «کیومرث درمبخش» عصر روز دوشنبه ۷ بهمن در سینماتک خانه هنرمندان ایران به نمایش در آمد و سپس نشست نقد و بررسی با حضور «هوشنگ مرادی کرمانی»، «پرویز شهبازی»، «احمد طالبینژاد» و «کیومرث درمبخش» برگزار شد.
در ابتدای این نشست «کیومرث درمبخش» گفت: «من معمولاً فیلمهای خود را فقط یک بار میبینم، و بعد از ساختن و دیدن آن، به سراغ فیلم بعدی خود میروم، این فیلم پس از به نمایش درآمدن، با استقبال بسیار خوبی مواجه شد، به طوری که در خیلی از کشورهای اروپایی اکران و مورد توجه قرار گرفت، چرا که این فیلم اقتباسی از یک داستان ادبی بسیار مهم ایرانی بود».
وی در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به داستان «بوف کور» گفت: «داستان «بوف کور» مرا به شدت تحت تاثیر قرار داد، این کتاب داستان انسانی است که در زندگی خود مشکلات بسیار زیادی را به دوش میکشد، انسانی که کسی به داد او نمیرسد، او تنها است و باید از پس تمام مشکلات که گویی تمام شدنی نیستند، رها شود».
«کیومرث درمبخش» در ادامه صحبتهای خود به فضاهای موجود در این فیلم پرداخت و گفت: «داستان «بوف کور» قابلیت بسیار زیادی در به تصویر درآمدن دارد، چرا که سرشار از فضاهای متنوع است، این فضاها نیز در فیلم به تصویر کشیده شدهاند، البته ما نتوانستیم همه فضاهایی را که در داستان بود، در فیلم بیاوریم. درباره لوکیشنهای فیلم نیز باید بگویم، بخشی از این لوکیشنها در فرانسه و بخش زیادی از آن نیز در نزدیکی استان زنجان بود».
کارگردان فیلم «بوف کور» با اشاره به «پرویز فنیزاده» راوی این داستان گفت: «درباره «فنیزاده» صحبت کردن کار بسیار دشواری است. «فنیزاده» چه در «بوف کور» و چه در «سفر بهاری» توانست نقش پررنگی داشته باشد. ما چه طور توانستیم هنرمندانی هم چون او را به راحتی فراموش کنیم، کسی به داد «فنیزادهها» نرسید و آنها یکی پس از دیگری فراموش شدن! «فنیزاده» بیشک نماد روشنفکر زخمی و فراموش شده در ایران است».
در ادامه این نشست «هوشنگ مرادی کرمانی» با اشاره به دلایل تبدیل نشدن برخی از رمانهای ایرانی به فیلم گفت: «تعداد زیادی از رمانهای خوب ایرانی، هیچگاه تبدیل به فیلم نشدند، یکی از دلایل عمده بیشک مسائل اقتصادی است. برای مثال به تصویر کشیدن آثار افرادی هم چون «دولت آبادی» و «احمد محمود» بسیار سخت و نیاز به یک حمایت مالی قوی دارد. یکی دیگر از این دلایل نیز، ایدئولوژیک بودن بسیاری از آثار ادبی و آرزوهای سیاسی پنهان شده در آنها است. وقتی از این آرزوها قرار باشد در قالب تصویر بیان شوند، وضوح پررنگ تری پیدا میکنند، به همین دلیل امکان ندارد همه محتوای نهفته در آثار ادبی را در قالب فیلم بیان کنیم».
در ادامه این نشست «احمد طالبینژاد» به موضوع رابطه ادبیات و سینما پرداخت و گفت: «همه داستانها یا ظرافت تبدیل شدن به یک فیلم را دارند و یا اینکه ظرافت و ویژگیهای مناسبی برای تبدیل شدن به یک اثر تصویری و نمایشی را ندارند، برای مثال رمانی هم چون رمان «در جستوجوی زمان از دست رفته» اثر مارسل پروست، قابلیت به تصویر کشیده شدن ندارد، برخی از آثار ادبی بزرگ با تمام عظمت خود نمیتوانند به یک فیلم تبدیل شوند، و یا حتی اگر تبدیل به یک اثر نمایشی میشوند، اثر خوبی نیستند، در کل آنچه حائز اهمیت است، توجه به تفاوت زبانی در این قالبها است».
«پرویز شهبازی» نیز با اشاره به اهمیت «صادق هدایت» و داستان «بوف کور» گفت: «همان طور غرب نویسندگان خود را مورد نقد قرار میدهد، ما نیز باید این کار را انجام دهیم، با تمام احترامی که برای نویسندگان خود قائل هستیم، باید آنها را نقد کنیم، چرا که امکان نقد باید همواره وجود داشته باشد. «صادق هدایت» بزرگترین نویسنده معاصر ایران است و «بوف کور» قطعاً در تاریخ ادبیات ما از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. اما داستان «بوف کور» به دلیل وجود سطوح انتزاعی و ذهنی برای تبدیل شدن به یک اثر نمایشی، بسیار کار دشوار و سختی است، خیلی از رمانها به دلیل پیچیدگی بسیار، نمیتوانند در قالب فیلم به تصویر کشیده شوند».
57۲۴۴
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است