آفتاب

صحرای مولوی؛ جایی که ایران و آمریکا سریکدیگر فریاد نمی زنند، بلکه گفتگو می کنند

صحرای مولوی؛ جایی که ایران و آمریکا سریکدیگر فریاد نمی زنند، بلکه گفتگو می کنند

انتخاب نوشت:

جان لیمبرت دیپلمات امریکایی و معاون وزیر خارجه در امور ایران در سال های 2009 و 2010 در المانیتور نوشت:

مولانا می گوید: از کفر و ز اسلام برون صحرائی است
ما را به میان آن فضا سودائی است
عارف چو بدان رسید سر را بنهد
نه کفر و نه اسلام و نه آنجا جائی است

 در تهران و واشنگتن، سیاسیون و تحلیلگران همچنان به بحث و جدل بر سر توافق موقت هسته ای ژنو ادامه می دهند. موضوع مورد بحث آینده برنامه هسته ای ایران و تحریم های اعمال شده بر این کشور است. البته مسائل دیگری از جمله روابط ایران با جهان و اینده دشمنی طولانی ایران و امریکا نیز مطرح است. در زیر به سئوالاتی که در مورد توافق مطرح می شود اشاره می کنیم:

آیا "ما" می توانیم به "آنها"‌اعتماد کنیم؟ آیا آنها همچنان با قدرت به چانه زنی می پردازند؟ آیا تاریخ ثابت نکرده است که طرف دیگر تنها علاقمند به فریب است؟

آیا این توافق "توافقی خوب"‌برای ما است؟ آیا طرف مقابل امتیاز قابل توجهی در مقابل امتیازاتی که دادیم، ارائه داد؟

آیا توافق می تواند در مقابل مخالفت تندروها مقاومت کند؟ ایا اقدامات کنگره آمریکا یا تندروهای ایران می تواند باعث از بین رفتن توافق شود؟

آیا امریکا می تواند دوستان خود در خاورمیانه از جمله اسرائیل و عربستان را متقاعد به عدم آسیب به توافق کند؟

برای واشنگتن: آیا ایران برنامه ای مخفیانه در جهت ساخت سلاح هسته ای دارد؟ آیا با وجود توافق جدید به برنامه خود ادامه می دهد؟ تاثیرات تحریم های اقتصادی ملی و بین المللی بر ایران چه بود؟ آیا تحریم ها باید کاهش یابد (همانطور که در توافق بدان اشاره شده) یا باید تشدید یابد تا ایران امتیازات بیشتری دهد؟

این توافق هر خوبی یا بدی داشته باشد، یک مسئله مسلم در رابطه با آن وجود دارد: آمریکا و ایران به همان فضا و صحرای مولانا رسیده اند که نسبت به 34 سال گذشته متفاوت است. طی چندین دهه گذشته، طرفین به ندرت گفتگو کردند و بیشتر سر یکدیگر فریاد زدند و توهین و تهدید بار یکدیگر کردند. آمریکا شیطان بزرگ و استکبار جهانی بود و ایران عضو محور شرارت و کشوری سرکش.

در ایران، تنها موضوع مورد مذاکره لیستی از شکایات علیه امریکا بود. اکتبر 1979 در نیویورک،‌ابراهیم یزدی وزیر خارجه ایران الگوسازی کرد و با چنین سخنانی سایرس ونس وزیر خارجه امریکا را برافروخت.

اخیرا در فوریه سال 2013، محمد خزایی سفیر ایران در سازمان ملل اقدام یزدی را در مقابل توماس پیکرینگ سفیر سابق امریکا در سازمان ملل در نیویورک تکرار کرد.

این مسئله به این موضوع اشاره می کند که تکرار تاریخ گذشته فرمول موفقیت نیست. این واقعیت تلخ برای سه دههه وجود داشته و خیلی کم تغییر کرده است. دیپلماسی ایران هنوز چیزی جز شکایت در بر ندارد. این رویکرد موجب شد تا طرف امریکایی خود را پشت دیواری از عقاید منفی محبوس کند و هرگونه نشانه ی امیدوار کننده از تهران را نادیده بگیرد.

چندین ماه از پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ایران می گذرد و اکنون دید و بازدیدهای بی سابقه ای بین امریکا و ایران رخ داده است.

تهران مسلما گام در مسیری سازنده گذاشته است. اعضای تیم هسته ای امریکا اشکار ساختند که آنها به شدت از تغییر رفتار ایران شگفت زده شدند.

چرا تغیییر؟ این سئوال جالبی است مخصوصا برای امریکایی هایی که قصد تحلیل انگیزه ایرانیان را دارند که البته نسبت به ان اگاهی بسیار کمی دارند و همین مسئله می تواند منتهی به محاسبات غلط و خطرناکی شود.

آنچه در مذاکره اهمیت بیشتری دارد، آنچه طرف دیگر انجام می دهد یا می گوید است. همیشه می توان از این "آنچه" آگاه شد. اما در مورد "چرا"‌ همیشه گمانه زنی می شود.

باتوجه به تغییر مثبت رویکرد ایران، تحلیلگران امریکایی می گویند که تحریم های شدید علیه سیستم بانکی و صنفعت نفت ایران،‌تهران را به مذاکره جدی بر سر برنامه هسته ای وامی دارد. درحالیکه ممکن است آنها حقیقت را بگویند اما شواهد و مدارک بسیار کمی در مورد تاثیرات آن وجود دارد.

شاید اصلا اتفاقی نباشد که اینگونه سخنان از سوی کسانی بیان شود که از حامیان شدید فشار اقتصادی علیه ایران هستند تا در نتیجه بتوانند در مسئله هسته ای امتیاز بگیرند.

خلاصه بگویم، اقتصاد ایران به دلیل کاهش صادرات نفت، بیکاری، تورم و سقوط ارزش ریال با مشکل مواجه است اما در این میان مشخص نیست که چه مقدار از این مشکلات ناشی از تحریم ها و چه مقدار در نتیجه سوء مدیری و فساد دوران احمدی نژاد است. البته مشخص است که مشکلات اقتصادی ایران نقشی مهم در پیروزی روحانی داشتند.

از زمان امضا توافق موقت، بحث و جدل ها در واشنگتن اختلاف عقیده در مورد هدف تحریم های اقتصادی را آشکار ساخته است. دولت اوباما همواره اعلام کرده که هدف نهایی تغییر رویکرد ایران در مذاکرات هسته ای بوده است. به بیان دیگر، هدف، متقاعد کردن ایرانیان به مذاکره جدی است(از نگاه امریکا)‌ که می تواند منافع اقتصادی در بر داشته باشد.

طرفین به صبر و شکیبایی زیادی نیاز دارند. ایران می گوید که هرگونه توافق حق غنی سازی به این کشور را می دهد. امریکا ادعا می کند که توافق چنین چیزی را نمی گوید.

چه کسی راست می گوید؟ فعلا هر دو . تهران و واشنگتن نباید وارد مناقشه ای شوند که هر طرف در آن اصرار می ورزند که دیگری بر سر مسئله ی اصلی تسلیم شود.

چنین ابهاماتی در دیپلماسی طبیعی است. اکنون طرفین باید ارزش چنین دیپلماسی را درک کنند و از لذت "حق بودن" خودداری کند.

به صحرای مولوی بازگردیم: جایی که خبری از سانتریفیوژ و بازرسی و تحریم نیست. جایی که آغاز جدیدی را برای ایران و امریکا نوید می دهد.

شروع این آغاز نو ممکن است دوستانه نباشد. اما در این مکان دو کشور سرانجام دست از تهدید و فریاد بر سر یکدیگر دست برداشتند. آنها می توانند درحالیکه اختلافاتی دارند گفتگو کنند و می توانند همه شعارها را کنار بگارند.

آنها می توانند یاد بگیرند که در صحرا مولوی، درست زمانیکه دست از تهدید و شکایت بردارند می توانند به زمینه های مشترکی دست پیدا کنند و رابطه ای را بساند که به نفع مردم و و دولت های دو کشور است.

27220

 

کد N51960

وبگردی