آفتاب
نقش رهبران دینی در جلوگیری از خشونت

ایزدهی: ترویج اسلام‌هراسی مهمترین خطر خشونت و تکفیر است

ایزدهی: ترویج اسلام‌هراسی مهمترین خطر خشونت و تکفیر است

یک عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان این‌که «مکتب اسلام اساسا مخالف جنگ و خشونت بلکه مروج صلح و آرامش است» گفت: هر نوع افراط و خشونت سبب تضعیف قوای جهان اسلام، دین‌گریزی و اسلام هراسی در دنیا و بهره‌مندی دشمنان از این شرایط خواهد شد.

یک عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان این‌که «مکتب اسلام اساسا مخالف جنگ و خشونت بلکه مروج صلح و آرامش است» گفت: هر نوع افراط و خشونت سبب تضعیف قوای جهان اسلام، دین‌گریزی و اسلام هراسی در دنیا و بهره‌مندی دشمنان از این شرایط خواهد شد.

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدسجاد ایزدهی در گفت‌وگو با خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با اشاره به این‌که «در مکتب اسلام که مکتب متناسب با آموزه‌های نبوی و علوی است جنگ و خشونت جایگاهی ندارد» اظهار کرد: مکتب اسلام براساس صلح و آرامش است و منطقی برای ریختن خون و خشونت در این نظام الهی وجود ندارد، بر این اساس معمولا جنگ‌هایی که از سوی پیامبر(ص) و ائمه (ع) صورت گرفته جنبه دفاعی یا بازدارندگی داشته است وتا حد ممکن آنان بنا را بر صلح گذاشته‌اند.

وی تصریح کرد: بر این اساس هیچ توجیه و توصیه‌ای برای جنگ و خونریزی، خشونت و افراط در سیره و منطق نبوی و علوی وجود نداشته و ندارد و هیچ‌کس حق جسارت به خون و مال‌، جان و ناموس دیگران ندارد.

مدیر گروه علوم سیاسی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با اشاره به این‌که «یکی از لوازم حکومت سیاسی اسلامی حفظ همین ارزش‌ها است» گفت: در مطالعه تاریخ اسلام می‌بینیم پس از مدتی که از صدر اسلام فاصله گرفته شده برخی که خود را مستند به پیامبر (ص) کردند به صورت خاص امروز در قالب تکفیری از آن یاد می‌شود که به مجرد اعمالی، دیگران را کافر فرض کرده و ریختن خون آنها را مباح می‌دانند.

ایزدهی خاطرنشان کرد: اولین جلوه‌های این منطق در خوارج شکل گرفت که معتقد بودند کسانی که گناه کبیره‌ای مرتکب شوند کافر بوده و لذا می‌شود آنها را کشت، این منطق بسیار خطرناکی بود که مدت‌ها جامعه اسلامی را تهدید می‌کرد اگرچه سال‌های بعد کسانی مثل مرجعه پیدا شدند که نقطه مقابل این منطق بودند و آنها نیز به تفریط مبتلا شدند و گفتند هرکس هر نظری دارد مهم نیست، مهم این است که دل انسان پاک باشد و ایمان قلبی باشد اما اهل بیت(ع) این منطق را نفی کردند.

وی ادامه داد: متاسفانه این دو تفکر و منطق که خود را مستند به پیامبر(ص) می‌کردند در ادوار بعدی نیز همچنان حساسیت‌های دینی و مذهبی را تشدید کرد به طوری که هرکس منطق آنها را بر نمی‌تابید او را به کفر متهم کرده و خونش را مباح می‌دانستند.

این استاد حوزه و دانشگاه در ادامه با بیان این‌که «بسیاری از دیدگاه‌های افراد به موضع‌گیری و رفتار عالمان دینی‌شان مستند است» اظهار کرد: علمای اهل سنت و گاها برخی علمای شیعه در ادوار مختلف طرف مقابل را به مجرد عدم باور به مبانی‌شان متهم به کفر کرده و فرمان قتل او را صادر می‌کردند، بنابراین چنین دیدگاه و تفکری در میان هر دو طرف وجود داشته است.

ایزدهی با تحلیل درون دینی از این نوع نگاه و تفکر یادآور شد: اسلام دینی نیست که به سادگی کسی را متهم به تکفیر کند، منطق و سیره پیامبر(ص) و ائمه (ع) اینگونه بوده است، اما متاسفانه در سال‌های بعد از صدر اسلام عده‌ای از این منطق عدول کردند و تا حدودی از حیث مذهبی تندرویی‌های صورت گرفت.

وی همچنین به نگاه جامعه‌شناسانه و برون دینی به این مسئله پرداخت و گفت: ما مسلمانان منطق و باورهای مشترکی همچون توحید، اسلام،‌ قرآن،‌ رسالت پیامبر،‌ قبله و دیگر آموزه‌های مشترک داریم، اما دشمن ما این اتحاد و اتفاق را بر نمی‌تابد و سعی می‌کند ما را به دست خودمان متفرق کرده و قوای ما را به وسیله خودمان تضعیف کند.

این عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم و اندیشه سیاسی افزود: پس از اینکه جنگ‌های زیادی در داخل کشورهای مسیحی در اروپا به خاطر اختلافات در مبانی دینی اتفاق افتاد دشمن این حربه را در داخل کشورهای اسلامی به اجرا در آورد که عملا قوت و توان جهان اسلام را به واسطه اختلاف‌های درون قومی‌،‌ درون دینی و درون مذهبی از آنها بگیرد. بنابراین مشاهده می‌کنیم که در سایه این تفکر عمدتا در کشورهای اسلامی مسلمانان با همدیگر می‌جنگند و طرف مقابل آنها یعنی دشمنان در سایه این اختلاف بهره می‌برند.

ایزدهی با اشاره به شکل‌گیری حرکت‌های تقریبی در جهان اسلام در سایه تلاش بسیاری از علمای شیعه و سنی برای از بین بردن اختلافات گفت: در مقابل منطق افراط و تفریط ، بسیاری از علمای شیعه و سنی به بحث تقریب بین مذاهب اسلامی و اکتفا کردن به مشترکات دینی مبادرت کردند در حالی که بسیاری از علما و عقلای قوم در هر دو طرف به این منطق باور دارند که اسلام باید امکانات و قوای خود را علیه دشمن مشترک جمع کند.

وی خاطرنشان کرد: در مقابل این دیدگاه تقریبی بسیاری از گروه‌های تندرو سلفی و وهابی که جامع‌بینی،‌ دورنگری و ژرف‌نگری ندارند به مجرد کمترین اشکال و ایراد،‌ سایر فرقه‌ها را محکوم به کفر‌، ارتداد و اباحه مال،‌ جان،‌ خون و ناموس می‌کنند و از طرف دیگر برخی متناسب با این افراط ها حساسیت‌های دینی طرف مقابل را تحریک می‌کنند و در نهایت جهان اسلام به ورطه خطر می‌افتد و امکاناتش تعضیف می‌شود و دشمن از این شرایط سود می‌برد.

این محقق و پژوهشگر علوم و اندیشه سیاسی اسلام تاکید کرد: رواج دین‌گریزی و اسلام‌هراسی در جامعه به ویژه در جوامع غربی، شکل نگرفتن تمدن متناسب کشورهای اسلامی و تضعیف امکانات قوای جهان اسلام از مهم‌ترین خطراتی است که در سایه وجود تفکر افراط،‌ خشونت و تکفیر به وجود می‌آید.

ایزدهی اضافه کرد: امروزه با توجه به حساسیت‌ها و ضرورت‌های موجود و البته در نظر گرفتن مسائل دنیای اسلام باید راه و منطق علمای بزرگ که منطق تقریب بین مذاهب را در پیش گرفته‌اند،‌ ادامه دهیم و فرقه‌ها و مذاهب اسلامی را به خردورزی و اتکاء به مشترکات دینی و اسلامی دعوت کنیم و بدانیم دشمن با ایجاد مذاهب و مکاتب جعلی و مهم جلوه دادن مسائل بی‌اهمیت به دنبال مشغول کردن جهان اسلام به خود و در نهایت بهره‌برداری از این شرایط است.

انتهای پیام

کد N16371

وبگردی