انسان براى مشخص ساختن پيرامون فعاليت خود، آنگونه که با گستره فعاليت همسايه تداخل پيدا نکند، ناچار به تعيين خطوطى قراردادى در بخش پايانى و پيرامونى محيط زيست يا قلمرو خود است. گونهٔ گسترش يافته اين مفهوم خط پيرامونى است که بخش پايانى گستره فعاليت يک ملت را مشخص مى‌سازد و جنبه‌اى سياسى پيدا مى‌کند که ”مرز۱وانده مى‌شود.


(۱جتهدزاده، پيروز - ۱۳۵۲؛ - مرز چيست و مرز سياسى کدام؟ -، هفته‌نامه اراده آذربايجان؛ ش ۳۵۰ - دوره جديد -، ص ۷“.


برخى از جغرافيدانان باختر زمين بر اين باور هستند در حالى‌که انسان روزگاران باستان براى تعيين قلمرو فعاليت خود با مفهوم ”سرحد - frontier“ سر و کار داشت، انسان مدرن، در مورد پيرامون قلمرو آن، به تشخيص و تعيين ”مرز“ توجه دارد. اين گروه از جغرافيدانان گمان دارند ک مرز، به مفهوم کنونى آن، تا همين اواخر وجود نداشت. انسان کهن، پايان فتوحات خود را ”سرحد“ مى‌شناخت. بدين ترتيب، سرحد مفهومى کهن است و مرز مفهومى نوين.

مزرهاى فرهنگى

اين‌گونه مرزها معمولاً مرزهاى جداکننده فرهنگ‌هاى متفاوت است بى‌آنکه لزوماً به‌صورت سياسى درآيد و روى صفحه جغرافيائى ترسيم شود. اما اگر محدوده فرهنگ‌هاى متفاوت با محدوده ملت‌ها جدا از هم تطبيق پيدا کند، آشکار است که مرزهاى سياسى - جغرافيائى جداکننده آن ملت‌ها مرزهاى فرهنگى ميان آن‌ها نيز شمرده مى‌شود.

مرزهاى سياسى

اينگونه مرزها جداکننده فلسفه‌هاى سياسى يا ايدئولوژى‌ها از هم است و گاه با جدائى‌هاى معمول سياسى - جغرافيائى موجوديت‌هاى جدا از هم سياسى يا ”کشور“ تطبيق پيدا مى‌کند. ولى گاه پيش مى‌آيد که اين مرزها، مانند مرزهاى فرهنگي، چند ملت را در کنار هم از ملت‌هاى ديگر جدا مى‌کند.

مرزهاى قومى

اين‌گونه مرزها جداکننده اقوام جدا از هم است. پيرامون‌هاى انتهائى گسترده جغرافيائى يک قوم در هر سرزميني، مرزهاى جداکننده آن قوم از اقوام ديگر است. چنين مرزى ممکن است با مرزهاى فرهنگى تطبيق يابد و يا از حد ذهنيت خارج نشود؛ ولى آنگاه که يک قوم يک ملت باشد يا چند قوم هم ريشه يک ملت را به‌وجود آوردند، مرزهاى جداکننده آن ملت از ديگر ملت‌ها ”مرز قومي“ نيز شمرده مى‌شود.

مرزهاى تحميلى

اين‌گونه مرزها، مرزهائى است که مورد پسند قدرتى برتر است و بدون رضايت موجوديت ضعيف‌‌تر اعمال مى‌شود. در گذشته‌هاى دورتر قدرت‌هاى جهانى يا منطقه‌اى مى‌توانستند مرزهاى موردپسند خود را ميان مستعمرات خود يا ميان خود و کشورهاى ضعيف‌تر تحميل کنند. در دنياى کنوني، گاه پيش مى‌آيد که قدرت‌هاى برتر، در شرايطى ويژه، به خود اجازه مى‌دهند براى پايان بخشيدن به جنگ و ناامنى ميان دو يا چند کشور متخاصم، مرزهاى مطالعه‌شده‌اى را، از راه سازمان‌هاى بين‌المللي، به کشورهاى درگير در منازعات مرزى و سرزمينى تحميل کنند. بهترين نمونه اين مرز در دنياى کنونى مرز خشکى تحميل‌شده ميان عراق و کويت در سال ۱۹۹۳ است. اگرچه کويت نسبت به اين مرزها رضايت دارد، عراق نارضايتى خود را نسبت به آن اعلام کرده و اين مرزها را ”تحميلي“ خوانده است.


از ميان ديگر انواع مرز، کسانى به مرز در خط مستقيم (بى‌اعتناء به عوارض طبيعى و ملاحظات انساني) معتقد هستند. در حالى‌که اين‌گونه مرز در صحراهاى مسطح و خالى از سکنه، بسيار منطقى است؛ مانند مرزهاى ميان مصر و ليبي، در سرزمين‌هاى برخوردار از عوارض طبيعي، به‌ويژه در مناطق مسکون، ترسيم چنين مرزهائى غيرمنطقى است و سبب ايجاد مسائل و دشوارى‌هاى گوناگون در روابط بين‌المللى مى‌شود؛ مانند مرز مستقيمى که ژنرال فخرالدين آلتاى ”Fakhreddin Altay“ ترک در سال ۱۹۳۵ در بخش جنوبى خراسان ميان ايران و افغانستان ترسيم کرده و سبب دشوارى‌هاى فراوانى در روابط اين دو کشور شد۱.


(۱گاه کنيد به مرز تعيين‌شده از سوى آلتاي، ميان ايران و افغانستان در اثر زير:

Mojtahed - Zadeh, 1996, pp. 331 - 341.

مرزهاى طبيعى

اينگونه مرزها در امتداد عوارض طبيعى يا جغرافيائي، مانند کوه، دره، رودخانه و در درازاى کرانه‌ها يا ميانه درياها پديد مى‌آيد؛ بدين‌ ترتيب، مرزهاى طبيعى يا مرزهاى خشکى در امتداد کوه‌ها و دره‌ها و در ميان صحراها و در امتداد زمين‌هاى کشاورزى و غيره ترسيم مى‌شود و مرزهاى آبى در امتداد رودها و درياها تعيين مى‌گردد. مرزهاى رودخانه‌اى بر دو گونه‌اى است:


- در رودخانه‌هاى قابل کشتيرانى مرز بر اساس مقررات پذيرفته شده بين‌الملل در امتداد خط تالوگ ”thalweg - قعرالمياه“ رودخانه قرار گيرد؛ مانند مرز رودخانه‌اى ايران و عراق در شط‌العرب بر اساس قرارداد سال ۱۹۷۵ الجزاير (نقشه ۱).


نمونه ای از مرز رودخانه ای بر اساس خط کاتالوگ
نمونه ای از مرز رودخانه ای بر اساس خط کاتالوگ

- در رودخانه‌هاى غيرقابل کشتيراني، مرز بر اساس توافق کشورهاى کرانه‌اي، در امتداد خط کرانه‌اى رودخانه يا در امتداد خط ميانى رودخانه (وسط‌المياه) تعيين مى‌شود.


مرزهاى دريائى نيز تابع تعاريف گسترده است که به‌گونه‌ مقررات پذيرفته شده بين‌المللي، عمل مى‌کند. کشورها در درياها در درجه نخست داراى آب‌هاى کرانه‌اى يا درياى سرزمينى ”territorial sea“ هستند که تعيين آن در فاصله دوازده مايلى از ساحل دريا هم‌اکنون به‌صورت اصلى بين‌المللى درآمده است. کشورها اين منطقه دريائى را رسماً ”آب‌هاى کرانه‌اي“ خود اعلام مى‌کنند. تعيين آب‌هاى کرانه‌اى يا ”درياى سرزميني“ جنبه‌اى فنى دارد و بر اساس خط ساحل محاسبه مى‌شود. با توجه به اشکال مختلف جغرافيائى کرانه‌ها، هفت شکل متفاوت از خط کرانه‌اى را مى‌توان پايه اصلى محاسبه خط مبناى کرانه‌اى درنظر گرفت .


همچنين، کشورها بسته به ساحل خود حق دارند که سکوى قاره (فلات قاره) در دريا را مورد بهره‌بردارى ويژه قرار دهند. به ادامه خشکى‌ها در زير دريا که تا دويست متر ژرفا داشته باشد ”سکوى قاره“ مى‌گويند. اين بخش معمولاً شيبى ملايم به‌سوى کف دريا دارد و حالت سکوى را براى خشکى به خود مى‌گيرد.. ادامه اين سکو در دريا را ”دامنه قاره“ گويند که تا کف دريا يا اقيانوس کشيده مى‌شود.


گذشته از اين موارد، مقررات پذيرفته شده بين‌المللى به کشورها اجازه مى‌دهد تا دويست مايل از خط مبدأ در کرانه‌هاى خود در درياها را منطقه اقتصادى انحصارى ”exclusive economic zone“ اعلام کنند و مورد بهره‌‌بردارى ويژه قرار دهند.


 تعيين خط مبدأ کرانه‌اى در هفت‌گونه ممکن از اشکال جغرافيائى خط کرانه‌اى
تعيين خط مبدأ کرانه‌اى در هفت‌گونه ممکن از اشکال جغرافيائى خط کرانه‌اى

۱. فرورفتگى کرانه‌‌اى بزرگ‌تر از نيم‌دايره‌اى است که شعاع داخلى آن بيش از آن باشد که نيم دايره همه آن را بپوشاند، و بدين ترتيب، يک شبه خليج ”bay“ شمرده مى‌شود (که جمعاً کمتر از ۲۴ مايل است) و خط محور آن خط مبدأ است.


۲. خط مبدأ مستقيم در امتداد کرانه‌اى دندانه‌دار با حضور چند جزيره در فواصل دندانه‌اى خط کرانه‌اى.


۳. دندانه‌هاى خط کرانه‌اى کوچک‌تر از خط نيم‌دايره است که ميان دو نقطه آغاز و پايان آن ترسيم شود. چنين شکلى يک شبه خليج ”bay“ نيست.


۴. جزيره‌اى که در داخل آب‌هاى کرانه‌اى قرار گرفته و درياى سرزمينى خود آن را داشته باشد يا آب‌هاى سرزمينى آن با آب‌هاى کرانه‌اى ساحل اصل تداخل يابد. ساحل چنين جزيره‌اى خط مبدأ است.


۵. خط مبدأ در عرض دهانه رودخانه‌اى قرار داده مى‌شود که مستقيماً وارد دريا مى‌گردد.


۶. تأسيسات بندرى که امتداد آن بخشى از خط کرانه‌‌اى شمرده شود.


۷. پاياب‌هاى واقع در دوازده مايلى ساحل، بخشى از خط مبدأ است. پاياب‌هاى واقع در خارج از محدوده دوازده مايلى چنين نقشى ندارد.


خط مبدأ بر اساس خط جزر کرانه‌ها محاسبه مى‌شود.