اگر نگاهى به تاريخ تغذيهٔ بشر اوليه بياندازيم متوجه مى‌شويم آنان نيز مانند ساير جانوران غذاى خود را به موجب غريزه از محيط اطراف گرفته و بدون دخالت و يا تغييرى به‌صورت طبيعى مى‌خوردند اما با پيدايش آتش آن را پخته و خورده‌اند و بدين ترتيب پخت و پز در زندگى انسان جاى مخصوصى را گرفته است. از اين به بعد هر گروه و قوم يا ملتى متناسب سليقه و ذائقهٔ خود فنى بر فنون آشپزى افزوده‌اند تا بدان‌جا که امروز آشپزى رکن اصلى و اساسى زندگى انسان را تشکيل مى‌دهد و تقريباً با غذاهاى طبيعى بيگانه شده و در نتيجه چيزى را مى‌خورد که هوس او اقتضاء نمايد نه آنچه که بدن او نياز دارد.


دکتر پاک‌نژاد مى‌نويسد:


سابقهٔ پخته‌خوارى شايد بيش از ده ‌هزار سال براى بشر نباشد و حال آنکه بيش از بيست ميليون سال بشر خام‌خوارى داشته است آيا قبل از پيدايش آتش انسان‌ها چه مى‌خورده‌اند آيا طبيعت هنگام خلقت انسان اشتباه کرده که غذاى خام در اختيار آنها گذاشته يا بايد خام‌خوارى کرد (اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، خلاصهٔ صفحهٔ ۱۰۹).


در نظام آفرينش هر موجودى در طبيعت همان چيزى را مى‌خورد که با ساختمان و نياز بدن او متناسب است. حيوانات گوشتخوار داراى دندان‌ها، اندام‌ها و دستگاه گوارشى مخصوصى هستند که مى‌توانند حيوانات ديگر را شکار کرده و گوشت، پوست، استخوان و رگ و پى شکار خود را يک‌جا بخورند و حيوانات علفخوار نيز آنچه را که طبيعت به آنها داده است تغذيه مى‌کنند و ميليون‌ها حيوانات زميني، هوائي، دريائى نيز همان غذائى را مى‌خورند که طبيعت در اختيار آنها قرار داده و مطابق غريزهٔ خود از آن مى‌خورند ولى تنها انسان است که پا از حدّ خود بالاتر نهاده و از غريزهٔ طبيعى سرپيچيده غذاى خود را با دخالت‌هاى گوناگون مانند پختن تغيير مى‌دهد و خاصيت طبيعى و زنده را از آن مى‌گيرد در نتيجه دچار کمبودها و بيمارى‌هائى مى‌شود در صورتى‌که در مواد خام که تعادل تريکب کليهٔ مواد برقرار است نه کمبودى و نه فضولات مضرى در بدن ايجاد مى‌کند در حقيقت براى بدن زنده غذاى زنده لازم است نه غذاى پخته و کم‌اثر.


خلقت و قوانين حاکم بر اين خلقت داراى تکامل و نظم خاصى است از رويش يک دانه و يا افتادن يک برگ درخت تا حرکت ستارگان و گردش کهکشان‌ها و تمام قوانين نباتات که ابتدا به‌صورت هسته سپس برگ، درخت، گل و ميوه ظهور مى‌کند و در انتهاء مجدداً به هسته برمى‌گردد همه براساس يک نظمى تحول مى‌يابد و پيشرفت مى‌کند و رشد مى‌يابد. ميليون‌ها سال است که شب به‌موقع شب و روز به‌موقع روز مى‌شود. هر حرکتى در اين عالم لايتناهى از يک نظام دقيق و قانونى حساب شده پيروى مى‌کند. بدن انسان نيز تابع يک نظم و هماهنگى مخصوص به خود هستند و هر يک کار مخصوصى دارند و بسيارى از آنها مانند دستگاه گوارش، غدد، قلب، ريه و عده‌اى ديگر با سيستم عصبى خودمختار کار مى‌کنند و تقريباً از کنترل ما خارج است. به همين ترتيب در غذاهاى خام و طبيعى هم همه‌گونه مواد با نظم و ترتيب خاص و به حدّ وفور و به نسبت لازم و مناسب در نهاد آنها به وديعت گذاشته شده است و در حقيقت غذاهاى طبيعى هم غذا است و هم دوا مى‌باشد. انسان نيازى به مواد مصنوعى و شيميائى که با دست بشر ساخته مى‌شود ندارد. اگر تمام لابراتورهاى جهان با آن همه تجهيزات و کارشناسان ورزيده جمع شوند قادر نخواهند بود حتى يک دانه خشخاش با آن همه نيروى نهفته به‌وجود آورند و آن وقت اين اشرف مخلوقات در دستگاه آفرينش دست‌ برده و اين غذاى خام را که در داروخانهٔ طبيعت با حساب‌هاى دقيق تهيه شده است به‌دست آتش مى‌سپرد و خواص زنده و حياتى آن را گرفته تبديل به مشتى خاکستر مى‌نمايد و به‌عنوان غذا به حلق خود فرو مى‌برد و در نتيجه بيمار گشته و از پزشکان درمان مى‌خواهد و حال آنکه خيلى آسانتر است که جلوى بيمارى را با تغذيهٔ صحيح بگيرد و علاج واقعه را قبل از وقوع بنمايد.

بى‌نيازى در تغذيهٔ طبيعى

اجراء روش تغذيهٔ طبيعى مردم را در غير از موارد اضطرارى از مراجعه پزشک و مصرف دارو بى‌نياز مى‌سازد زيرا تغذيه با مواد خام‌گياهى سلامت و تندرستى انسان را تأمين و تضمين مى‌کند و بيمارى‌ها را درمان مى‌نمايد در اين روش تغذيه نه به دکان نانوائى و نه به قصاب محل و نه عطار سرکوچه نياز و نه به گاز و آشپزخانه احتياج است و نه لازم است دائماً چشم شما دنبال سور و سات روزانه و يا ملزومات و وسايل آشپزخانه باشد و نه لازم است به دنبال دارو از اين داروخانه به آن داروخانه برويد و يا وقت ملاقات براى مراجعه به فلان پزشک بگيريد طبيب خود هستيد زيرا داروخانهٔ طبيعت با قدرت پروردگار توانا همه‌ چيز را به حدّ اعلاء مفيد و با تناسب کامل براى بدن انسان تدارک ديده و در دسترس ما قرار داده است. ميوه‌جات با تنوع زياد، سبزى‌ها با عطرها و رنگ‌هاى مختلف، غلات دانه‌ها، صيفى‌جات و بادام، پسته، گردو، فندق و غيره با ويژگى‌هاى خاص و نامحدود وجود دارد که تهيهٔ آنها چندان وقتى نمى‌گيرد و آماده کردن آنها براى مصرف نيز زحمتى ندارد.

زيبائى در تغذيهٔ طبيعى

اصولاً طبيعت طالب کمال است مى‌خواهد همه چيز سودمند و زيبا و مطبوع و دلنشين باشد و اين همان دست طبيعت است که از غذاهاى طبيعى انواع ميوه‌جات و سبزيجات با رنگ‌هاى متنوع و خوشمزه، خوش‌بو و خوش‌خوراک پرورش مى‌دهد که انسان از ديدن آنها و استشمام عطر دلپذير و رايحهٔ مطبوع آنها لذت مى‌برد به همين جهت براى کسب آرامش و زدودن غم‌هاى خود به طبيعت پناه مى‌برد. انارى را بشکافيد و در آن نگاه کنيد دانه‌ها مثل لعل مى‌درخشند و با نظم و زيبائى خاصى در ظرفى پيچيده شده و يک مجموعهٔ زيبا و قشنگى را ساخته است، به دانه‌هاى طلائى‌رنگ گندم و خوشهٔ قشنگ انگور بنگريد و منظرهٔ ترنج و نارنج، پسته و بادام، فندق و گردو، زيتون و انجير و درخت گلابى را که هر دانه ميوهٔ آنها به رنگ‌هاى گوناگون نقاشى کرده و در برابر آفتاب به شاخى آويخته است و انواع رنگ‌هاى زرد، سبز، قرمز، بنفش و سياه بدون اينکه ساقه و يا برگ آنها را رنگين کند به ميوه منتقل شده است. هندوانه را در نظر بگيريد پوست آن با چند رنگ مختلف و مغز آن به رنگى و دانهٔ آن به رنگ ديگر نقاشى و تزئين شده است حال نظرى هم به يک تيکه بيفتک يا کباب سوخته و يا دل و جگر خون‌آلود که احياناً چند مگس هم روى آن نشسته بيافکنيد آيا منظرهٔ بيفتک و بوى زنندهٔ دل و جگر را مى‌توان با منظرهٔ رنگارنگ يک ظرف سالاد و ظرف ميوه و بوى مفرح آنها قياس کرد. شما در عمر خود ده‌ها و صدها تابلو و کارت پستال از سبزى‌ها و ميوه‌ها ديده‌ايد که نقاشان زيردست آن را براى حظّ ديدگان ما به‌وجود آورده‌اند اما خيال نمى‌کنم يک تابلو از همبرگر يا سوسيس ديده باشيد که چشم‌نواز باشد.