عدهاى از مورخان و نويسندگان ريشه واژه مازندران را از کلمه ماز به معنى دژ مىدانند. در تاريخ آمده که مردم به فرمان مازياربن قارن سردار معروف طبرستان، براى جلوگيرى از نفوذ اعراب در نقاط حساس اين منطقه به احداث دژ پرداختند و مازندران ره صورت (ماز+اندرآن) به معنى دژ در آن مىشناختند.
به گزارش ابن اسفنديار، مازندران در اصل موزاندرون يعنى ولايت درون کوه موز بوده است. حجازى کنارى مىنويسد: بعيد نيست که مازندران، محل سکونت آريايىهاى مهاجر، نام خود را از خداى خود ايندر گرفته باشد. در اين صورت مازندران از دو جزء ماز و ايندر تشکيل مىشود. ماز، به صورتهاى مز، مها، مهي، مزي، به معنى بزرگ و ايندر نيز به صورت (اندر=Indra)، نام خداى آنان بود. مجموع دو جزء خداى بزرگ و در تلفظ مازندران يا مازندران سرزمين خدايان يا سرزمين خدا را افاده مىکند.