آفتاب

حراج ۳۴ میلیاردی تهران و گفتمان تاکسی‌وار

حراج ۳۴ میلیاردی تهران و گفتمان تاکسی‌وار

این روزها در فضای رسانه‌ای در مورد حراج تهران بحث‌های مختلفی مطرح می‌شود که بی‌شباهت به گفتمان‌های درونِ تاکسی‌ها نیست. دسته‌بندی این بحث‌ها نشان‌دهنده آن است که هنر در کشور ما باتوجه به کمبودهای مختلفی که دارد از نبود فضای رسانه‌ای که به این حوزه اشراف داشته باشد نیز رنج می‌برد.

محمود نورایی: همه مردم تجربه بحث‌های درون تاکسی را دارند، بحث‌هایی بدون کارشناسی و حتی از سر بغض که هیچ‌گاه تمامی ندارند و همیشه در طول یک مسیر بدون سرانجام پایان می‌یابند؛ البته این بحث‌ها در جایگاهی که دارند قابل توجه‌اند اما وقتی همین ادبیات از زبان جامعه خبری که باید بر اساس اشراف به مسائل مختلف بحث و اطلاع‌رسانی کنند، مطرح می‌شود بیشتر به فاجعه‌ای شبیه است.

این روزها در فضای رسانه‌ای در مورد حراج آثار هنری در «حراج تهران» بحث‌های مختلفی مطرح می‌شود که بی‌شباهت به گفتمان‌های درون تاکسی‌ها نیست، زیرا حتی نمی‌شود یک تحلیل قابل اغماض در این رابطه خواند. برخی عقیده دارند این رویداد در اوضاع اقتصادی کشور و مشکلات مردم نباید برگزار می‌شد؟ برخی این رویداد را با توجه به رقم ۳۴ میلیاردی فضایی برای پول‌شویی می‌دانند؟ و بسیاری این حراج را محفلی و حتی آثار را شبه‌دار می‌خوانند؟ دسته‌بندی این سوالات نشان‌دهنده آن است که هنر در کشور ما باتوجه به کمبودهای مختلفی که دارد از نبود فضای رسانه‌ای که به این حوزه اشراف داشته باشد نیز رنج می‌برد.

اگرچه خود را یک فرد رسانه‌ای می‌دانم و قصد توهین به همکاران خود را ندارم اما پاسخ دادن به سوالات اشتباهی که این روزها در برخی رسانه‌ها منتشر می‌شود را نیز بر اساس همین رسالت حرفه‌ای خبرنگاری بر خود محق می‌دانم. در این یادداشت قصد ندارم از حراج تهران دفاع کنم زیرا قطعا این حراج نیز مثل تمامی رویدادها دچار نقصان است اما ماهیت آن کار بزرگی است که اشکالات گرفته شده به آن درست نیست.

۱- اولین مبحث، باید به موضوع اقتصاد هنر اشاره کرد. سوال اول شاید این باشد آیا بدون بازار اساسا اقتصاد وجود دارد یا نه، مسلما پاسخ منفی است. برهمین اساس باید نتیجه گرفت که بدون یک حراج هنری قدرتمند در داخل کشور اساسا اقتصاد هنر معنا و وجود خارجی نخواهد شد. همانطور که اگر به یک دهه پیش بازگردیم، در خواهیم یافت تا اواخر دهه ۸۰ شمسی و برگزاری حراج‌های خاورمیانه، وضعیت اقتصادی هنر به چه شکل بود و تعداد گالری‌های شهر تهران حتی به تعداد انگشتان یک دست هم نمی‌رسید. از سویی دیگر به خوبی به یاد دارم در دهه ۸۰ شمسی که موضوع حراج‌های بین‌المللی خاورمیانه نیز به میان آمد هم بسیاری بر این حراج‌ها خرده می‌گرفتند و آثار هنر مدرن ایران را هم تراز گنجینه‌های ملی مطرح می‌کردند و برخی وا اسفا سر می‌دادند که هنر ایران به یغما رفته است. این نگرش که از اساس اشتباه بود با ظهور یک حراج داخلی ترمیم شد اما همچنان با نبود رویکردهای کارشناسی، هنوز بسیاری از افراد حراج تهران را زیر سوال می‌برند. حال باید به این موضوع اشاره کرد وقتی در یک حراج داخلی رقم ۳۴ میلیارد تومان خرید و فروش اثر هنری اتفاق می‌افتد به تبع آن جریان هنر در گالری‌ها نیز به گردش در خواهد آمد و هنرمندان جوان نیز می‌توانند با فروش آثار خود ارتزاق کنند. در پاسخ به منتقدانی که وضعیت اقتصادی مردم را در این روزها، بهانه‌ای برای زیر سوال بردن جریان حراج تهران مطرح می‌کنند، باید یادآور شد که قطعا هنرمندان نیز جزئی از این مردم هستند و اگر بازار برای آنها نباشد آنها نیز دچار نقصان در زندگی خواهند شد. همانگونه که امروز نمی‌توان به فحوای مشکلات معیشتی مردم از بازاریان خواست که بازار را تعطیل کنند در اساس از حراجی مثل حراج تهران نیز نباید خواست که روند خود را متوقف کند.

۲- اما برخی دیگر از منتقدان حراج تهران را فضایی برای پول‌شویی مطرح می‌کنند این در حالی است که این حراج در دو نوبت بهار و پاییز برگزار می‌شود و نزدیک به ۲۰۰ هنرمند دارای مارکت تثبیت شده در سطح بین‌المللی و داخلی در این دو حراج آثارشان را به فروش می‌رساند که در مجموع این دو حراج رقمی بین ۵۰ تا ۶۰ میلیارد به دست می‌آید که اگر بخواهیم این عدد را سرشکن بر تعداد این هنرمندان کنیم، درخواهیم یافت که حوزه هنر جایی برای پولشویی و حتی حضور مافیا ندارد. فقط کافی است این عدد را تنها با یک خانه در شمال شهر تهران مقایسه و یا حتی به تعداد کمتر از ۱۰ اتومبیل میلیاردی که به راحتی در بسیاری از نمایشگاه‌های اتومبیل خیابان بهشتی و سطح شهر تهران قابل رویت هستند مقایسه کرد تا دریافت عددی ۳۴ میلیارد تومانی حراج تهران در مقایسه با بسیاری دیگر از واقعیت‌های امروز جامعه یک عدد در حد شوخی است.

۳- اینکه یک حراج به عنوان ویترین بازار هنر، برای خود چه آثاری را گزینش می‌کند، سیاست‌های مختلفی دارد که بر اساس مطالعات اقتصادی هنر صورت می‌گیرد. اینکه اثر کدام هنرمند در بازار تقاضا دارد، مارکت‌های بین‌المللی و داخلی به کدام جریانات هنری توجه بیشتری دارند. کدام دوره کاری یک هنرمند بیش از بقیه دوره‌های کاری او خواهان دارد. وضعیت رشد مارکت یک هنرمند در طول یک بازده زمانی چگونه بوده است، نقش هنرمند بر جریانات هنری و گفتمان‌هایی که در عرصه هنر ایجاد کرده است و بسیاری دیگر از موارد، از جمله سیاست‌هایی است که یک حراج‌گذار به آن توجه می‌کند که در هیچ کدام از این موارد فردگرایی و ایجاد جریانی خاص برای یک هنرمند مطرح نیست، بلکه نیاز بازار هنر و آنچه که در سطح اقتصادی هنر وجود دارد یک هنرمند را برای حضور در حراج تعریف می‌کند و بر اساس همین جریانات اثری از آن هنرمند را که نمی‌توان در فضای گالری‌ها پیدا کرد برای عرضه در حراج انتخاب می‌کنند. حال با این تعریف باید بررسی کرد آیا در حراج تهران اثری خارج از این ماهیت‌ها عرضه شده است؟

اگر به تمامی ادوار برگزاری حراج تهران نگاه کنیم در می‌یابیم که این حراج با نگاه به موارد یادشده آثارش را انتخاب و عرضه کرده است. البته باید یادآور شد که این حراج حتی در اشل غیرحرفه‌ای‌تری از فضای جهانی حراج‌ها؛ تلاش کرده برای هنرمندان کلاسیک ایرانی و هنرمندان جوان‌تر که دارای مارکت نیستند، فضای اقتصادی برای عرضه در بازاری جهانی و داخلی ایجاد کند که در جای خود قابل تامل است. حال به این نگاه درست چه اشکالی می‌توان گرفت جز تحلیل‌هایی غیرکارشناسی و با حب و بغض که از مسائل بازار هنر آگاهی ندارند.

۴- در پایان باید به این مورد نیز اشاره کرد راه رشد یک رویداد هنری از میان نقدها و تحلیل‌ها هویدا می‌شود، یک نقد سازنده می‌تواند آینده یک رویداد هنری را تضمین کنند، اما نقدهای غیر کارشناسی می‌تواند زمینه رشد آن رویداد را از بین ببرد. اینکه در فضای رسانه‌ای آثار یک هنرمند را بدون جریان زمینه‌ای هنر و بدون شناخت از نقش و تاثیر آن هنرمند از سر ناآگاهی به نقد کشید تا به وسیله ایجاد شبه، یک حراج که در هر دوره برگزاری‌اش صدها هنرمند، مجموعه‌دار و اهالی رسانه روند برگزاری آن را از نزدیک مشاهده و بررسی می‌کند به چالش کشید، راه به جایی نخواهد برد؛ بلکه تنها نشان می‌دهد ناآگاهی رسانه‌ از شرایط عمومی هنر، حتی می‌تواند مخاطبان هنری را نیز از کم سوادی رسانه‌ها گریزان کند.

۵۷۵۷

کد N2059826

وبگردی