به گزارش خبرنگار ایلنا، غلامعلی فرهت پس از سالها تحصیل، فعالیت و کار با پشتپا زدن به زندگی عادی و روزمره و رجعتی به درون خود و نگاهی به طبیعت و زیربنای هستی موفق به کسب تجربیات بینظیر و ارزشمندی در حوزه «نقاشی» در میانسالی شده است.
این هنرمند که براثر یک اتفاق مسیر زندگیاش دگرگون شده و به دنیای هنر وارد میشود؛ پس از گذرندان یک دوره یکماهه تا امروز به عنوان یک هنرمند خودآموخته به کارش ادامه داده است. اگرچه آثار متفاوت از سبکهای مختلف را کارکرده است اما بیشتر تفکراتش را به سبک سورئال نمایش داده و البته اغلب آثارش را پرترهها تشکیل میدهند.
کارشناس برنامه تلوزیونی "هنر و اندیشه" در دهه ۷۰ با بیان اینکه برای آشنایی با آثار هنرمندان بزرگی چون رامبرات به اروپا سفر کرده، اظهار کرد: در زمینه هنر بسیار مطالعه میکردم و ساعتهای زیادی صرف تمرین میشد البته با هنرمندان نقاش بسیار همنشین بودم و معتقدم آنها در این راه بسیار الهامبخش برای من بودهاند.
فرهت تمام اطلاعاتی که آدمی در زندگی کسب میکند را گنجینهای برای زندگی میداند. او گفت: در سفرهایم به خارج از کشور بیشتر وارد زندگی مردم میشدم و درحقیقت یک نوع مطالعه جامعهشناسی و مردمشناسی داشتم و این مطالعات در پسزمینه ذهنم وجود داشت و در هنگام نقاشی در آثارم متبلور میشد. در حقیقت تمام آنچه از گذشته آموخته بودم را در آثارم به کار میگیرم و آنها را به شکل فرم، رنگ و نقش بارز میکنم همچنان که شاعر در قالب واژه میگوید و مجسمهساز در قالب سنگ.
نقاشی برایش نوعی الهام است؛ در اینباره توضیح داد: هر وقت شروع میکنم به نقاشی خودش میآید و به قول معروف کاملا حسی کار میکنم. معتقدم نقاشی نور است و تا زمانی که من حجاب آن باشم نمیتواند بارز شود. نور از یک منبع فیاض میآید و ما نباید مانع آن باشیم. خواستهها و احساسات ما مانع عبور این نور میشوند در حقیقت وجودمان را باید خالی کنیم تا نور عبور کند.
این هنرمند پیشکسوت ادامه داد: به عقیده من هنر سیال است و هنرمند باید مجرای آن را باز کند. زمانی که کاری را انجام میدهم اگر ناخالصی در وجودم باشد؛ کار خراب میشود به همین دلیل بارها آثارم را پاک کردهام و دوباره شروع کردهام و خودم را رها کردهام تا آنچه که باید باشد خودش بیاید.
او درباره حضور واضح «چشم» درآثارش توضیح داد: به دلیل اینکه ارتباط از چشم آغاز میشود انسانها با چشمهایشان با هم بده بستان دارند. من هیچ وقت از روی عکس پرتره نمیکشم چراکه هیچگاه با کاغذ نمیتوانم ارتباط برقرار کنم.
اروپاییان برای هنر ارزش قائلند
این پژوهشگر تاریخ هنر درباره تاریخچه نقاشی گفت: در گذشته نقاشی به صورتی که امروزه مطرح است؛ نداشتیم و آنچه را که امروز داریم از غرب وامگرفتهایم اما از آنجا که هنر اهتزاز روح است؛ غربی و شرقی ندارد، تنها تفاوت ما با غرب این است که اروپائیان برای هنر احترام قائل بوده و برای آن هزینه کردهاند. استعدادهایشان را شناختند و از همه پیشی گرفتند. حسین بهزاد آثار بینظیری دارد و اروپائیان او را اشراقی میدانند اما چقدر او را میشناسیم؟
فرهت با بیان اینکه در سفرهای متعددش به اروپا متوجه شده که همه غرب آنچه که نشان میدهند، نسیت؛ تصریح کرد: البته غرب در همه موارد همیشه ما را پس زده است اما باید بدانیم همه غرب این نیست بلکه این هنرمندانی که ما از غرب میشناسیم افراد شاخصی هستند که به آنها پرداختهاند. آنچه که میبینیم برآیندی از سیستم دولتها است، این سیاست دولتهای آنهاست و براساس مدیا در جهان پیشرفت میکنند، آنها سیاست را در فرهنگ نیز اشاعه میدهند و به دیگر جوامع القا میکنند که همه چیز برای آنهاست.
او خاطرنشان کرد: این صحیح است که ما در نقاشی حرفی برای گفتن نداریم و آثاری که در آنجاست قابل قیاس با آثار ما نیست پس باید توجه کرد که هنرمند ما دنبالهرو غرب است و اصلا حرفی برای گفتن ندارد مثل این میماند از همان لیوان آبی که یک نفر آب خورده، دیگری نیز بخورد، آب هیچ تغییری نکرده؛ بسیاری از هنرمندان ما فقط از اروپائیان تقلید میکنند. متاسفانه هنرمندان اروپایی برای هنرمندان ما بت شدهاند. در حالی که آنچه که آنها انجام میدهند در طبیعت وجود دارد البته بسیاری از کارهای اروپاییان بسیار فوقالعاده است مانند آثار ونگوک.
هنر کالا نیست که ارزآور باشد
این هنرمند پیشکسوت درباره حراجهایی که چند سالیست در زمینه هنرهای تجسمی آغاز شده نیز گفت: سالها پیش وزارت بازرگانی حراجهایی برای فروش آثار هنری برگزار میکرد و من از اولین دوره آن در آن شرکت داشتم. نظر آنها این بود که هنر را مانند یک کالا در نظربگیریم چراکه میتواند برای کشور ارزآوری داشته باشد در حالی که من معتقدم هنر کالا نیست و از وجود و حقیقت اصلی هنرمند انسان سرچشمه میگیرد. کالا را میتوان تولید کرد اما هنر تولیدی نیست بلکه از وجود آدمی منشا میشود.
فرهت با تاکید براینکه این حراجها و بازارهای هنری فقط به دلالان کمک میکند، اضافه کرد: دلالانی را میشناسم که از هنرمندان جوان استفاده میکنند تا بتوانند به اهداف خود برسند. حدود بیست و پنج شش سال پیش در منزل کاتوزیان درباره فروش آثار سپهری صحبت میکردیم، آن زمان آثار سپهری 70 هزار تومان فروش میرفت، درحالیکه امسال همان اثر سهراب سه میلیارد تومان فروخته شد. چطور 70هزارتومان درعرض چند سال به میلیارد میرسد مسلما با دلالبازی این قیمتها بوجود میآید. همیشه سعیام بر این بوده که از این بازیها فاصله بگیرم.
فضای هنری ایران مسموم است
او درباره اوضاع امروز هنر در ایران خاطرنشان کرد: روزی یکی از دوستانم میگفت در ایران باند هنری وجود دارد که هنر ایران را به تاراج میبرد و البته به من پیشنهاد دادند وارد آن شوم اما از آن روز به بعد سعی کردم خودم را از این فضا دورکنم چراکه یا باید عمله ظلم میشدم یا یکی از این دلالان هنری و آن چه را که نیست؛ میپذیرفتم و آنچه که هست را نادیده میگرفتم، من زندگی، تحصیلات، شغل و خانوادهام را داشتم و برای اینکه چیزی عایدم شود وارد دنیای هنر نشدم بنابراین سعی کردم خودم را از این فضا دور کنم.
او در پاسخ به این سوال که با وجود تنوع سبکهای هنری و افزایش هنرمندان سطح هنری ایران را در چه اندازهای میبینید؟ تصریح کرد: چندسالی است خیلی کم به گالری میروم چراکه حق دارم به عنوان یک هنرمند وقتی اثری را میبینم آن اثر را مرا محو تماشای خود کند و این مدتهاست که درگالریهای ما دیده نمیشود. اثری آدمی را مجذوب خود میکند که از سر دل کار شده باشد. هنرمندان ما بیشتر تحت تاثیر غرب هستند وبه نوعی فرنگیکارند البته من هم گاهگاهی تحت تاثیر غرب هستم اما زمانهایی هم است که آنچه میکشم از دورن خودم نشات گرفته.
فرهت در پایان نیز در پاسخ به این سوال که آیا اقبال مردم نسبت به هنر در وضعیت اقتصادی هنرمندان تاثیرگذار بوده است، گفت: به این مسئله باید از دو جنبه پرداخت یکی جنبه اقتصادی آن است که باید گفت بله وضعیت بهتر شده است و مبالغی که برای آثار هنری پرداخت میشود نیز بالا رفته اما مسئله دیگر کیفیت آثار است. آیا کیفیت آثار نیز بهتر از قبل شده است درباره نقاشی معتقدم ماجراهایی که در پی باند بازیها اتفاق میافتد بد است چراکه روح هنر را نابود میکند البته برخی هنرمندان کارهای عالی آنهم بدون این باندبازیها خلق میکنند.
حجم ویدئو: 20.90M| زمان ویدئو: 00:02:35
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است