مسیو بیزو
وزیر مالیه با مسیو بیزو خلوت داشت. میگویند این مسیو بیزو قبل از آمدن به طهران چند ماهی در لندن و چند ماهی در پطرزبورق تشریف برده آنچه باید و شاید دستورالعملهای نهانی گرفته است. از طرف دولت فرانسه هم مامور به پذیرفتن فرمایشات حضرات است.
كتابچه مستمری- حرف تقیزاده
كتابچهها را مجلس بردهاند. در كمیسیون مالیه مجلس هم رای دادهاند كه جرح و تعدیل نشده و زودتر به ولایات برود. اما در مجلس آقای تقیزاده و یكی دو نفر دیگر راپرت كمیسیون را رد نموده [اند] كه باید تمام را زد و به احدی از این مفتخورها چیزی نداد. صحبت بسیار میشود. وكلا همراهی نمیكنند كه اولا برای چه حقوق مردم را كه پارسال هرچه بود قطع و كسر كردیم امسال هم قطع كنیم. ثانیا بعد از آن قطع كردیم تمامش سیصد و پنجاه هزار تومان میشود و این مبلغ قابل اعتنا نیست و به درد كاری نمیخورد. باز او جد میكند كه از چپ و راست همه را قطع كنید و بسیار هم میشود و اگر ما بخواهیم از سری هشت هزار كه وزیر مالیه گفتند ده شاهی علاوه بگیریم مردم از مشروطه برمیگردند. (تعجب است این وكیل عالم ما چرا در سری هشت هزار اشتباه میكند.) بعد از مرافعه بسیار وزیر مالیه این نطق را میكند.
نطق وزیر مالیه
اینكه گفته شد سری هشت هزار نه این است كه هر نفری هشت هزار میدهند، بلكه به حساب اینطور درمیآید. و الا مالیات بیشتر به متمولین تعلق میگیرد و این فرمایشات را بنده عقیده ندارم. ما اگر بخواهیم امورات را اصلاح كنیم اینها راه اصلاح نیست و با این چیزها مملكت اصلاح نمیشود. چنانچه بعد از این صورت مخارج به مجلس میآید و خواهید دید كه ما كرورها پول لازم داریم و لابد باید ملت برای دادن آن حاضر باشد. و الا با این جزئیات نمیشود كاری كرد و اگر بخواهیم همینطور باشد و به همینقدرها اكتفا كنیم هیچ فایده حاصل نخواهد شد و اگر بخواهیم این شانزده كرور حالیه را به قشون تنها بدهیم باز كم است و نمیتوانیم با این پول فقط قشون خودمان را منظم نماییم. بر فرض اینكه تمام حقوق را بزنیم باز چیزی نیست. پس اگر بخواهیم مملكت را اصلاح كنیم پول خیلی زیاد لازم داریم و باید محل جدید برای آن پیدا كنیم و شبهه ندارد چاره جز این نیست و اگر نظر ما به همین مبلغ باشد ابدا هیچ نمیتوانیم امورات مملكت را اصلاح كنیم. عقیده بنده این است و تغییرپذیر هم نیست.
مالیات
باز گفتوگو بسیار میشود و آخر الامر رای گرفته میشود و به اكثریت آرا جرح و تعدیل امسال را موقوف میكنند. مجلس چه كند، اگر بخواهد با آن شانزده كرور كارها اصلاح شود همان است كه وزیر مالیه میگوید. بخواهد مالیات جدید بگیرد از غیرمستقیم كه روس و انگلیس نمیگذارند. مستقیم بگیرد مردم نمیدهند، سهل است تمام این بساط را برهم خواهند زد. بخواهد قرض كند كسی نمیدهد. تمام مواجب پارساله مردم مانده. امسال هم امیدی نیست. از آنطرف بودجه وزارتخانهها خودش هشت كرور شده و نمیدانند چه بكنند، از كجا بدهند. جنس ولایات هم خریدار ندارد در انبارها خواهد پوسید. مجلس تمام جنس را در خرواری ده تومان تخمین زده بود، امسال طهران را چهار تومان دادند. سایر ولایات بیست و پنج هزار و بیشتر در محل باقی [ماند] و خریدار نیست. اگر مجلس در اول میدانست وضع مالیه از نقد و جنس و برگشت تیول اینطور میشود آن اصل قانون اساسی [را] كه جمع و خرج مملكت از مختصات مجلس شورای ملی است هرگز نمینوشت و الان انجمنها پوست دولت و دولتیان را برای مالیات در آورده بودند. از دفتر درب خانه رفتیم. مدتی مدید نشستیم صحبت كردیم. باز دفتر آمدیم. باز وزیر دیده نشد. منزل آمده خسته، مانده و گرسنه.
مفتخورها و پوتین شش تومانی
این صحبتها كه در مجلس میشود مثل این است كه تمام حقوق مفتخورها رسیده و مال امسال را هم مساعده گرفتهاند. نمیدانند روزی چند مرتبه دفتر میرویم و خبری نیست و این مفتخورها را زحمت وصول این جزئی مقرری از نفس انداخته و جانشان را به لب رسانیده. اگر یك مرتبه قطع كرده بودند حالا یك سال بود راحت و آسوده شده یا كاسبی و نوكری در طهران برای خود پیدا كرده بودند یا در دهات و شهرهای دیگر كه ارزانی و فراوانی است رفته و راحت شده بودند. پوتینهای شش تومانی و شلوارهای چند تومانی را از اینهمه دوندگی ضایع نمیكردند. مردهشور این مواجب را ببرد كه از دو سال قبل نرسیده و تمام را قرض كرده و برای وصول آن خرج كردهایم. من از شعاع الدین میرزا پرسیدم میگویی پانزده ماه است به نوكرها مواجب ندادهای چطور ماندهاند. اشاره بهسمت باغبان و سرایدارهای باغ گلستان كرد. گفت مثل اینها كه برای وصول مواجب خودشان سه سال است خدمت میكنند. حالا ما هم برای وصول مواجب نمیدانیم چند سال باید دوندگی كنیم و از كارهای دیگر بمانیم. سهشنبه 25- پریروز را تا غروب دنبال وزیرمالیه بودیم فایده نكرد. كار زیادی هم نداریم، فقط مقرری ملایر و همدان را چون فاضل نقدی دارند و نپرداختهاند میخواهیم از بابت قیمت جنس حواله كند. این ده دقیقه وقت تا امروز پیدا نشده است. اگرچه امید نیست فروش برود و برسد زیرا تمام جنس املاك حضرت والا مانده و خریدار نیست.
«خرنامه» خندهدار
وزیر مالیه را امروز دربخانه دیدم، گفت بعد از ناهار دفتر بیایید. شاهزاده مؤید السلطنه را اصرار دارند، وزیر عدلیه كنند قبول نمیكند. وزیر داخله هم تعیین نشده. «خرنامه» خیلی خندهداری سپهبد داشت خواندیم. الحق تمام را صحیح نوشته بود. معتمدالدوله و شعاعالدین میرزا هم دفتر كار داشتند، به آنها هم وعده بعدازظهر شده بود. خانه من از التفات وزیر مالیه «رستوران» ارباب رجوع ایشان شده... همه آمدیم منزل.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است