آفتاب

ادبیات غبار گرفته زنجان و متولیانی که در خواب‌اند

ادبیات غبار گرفته زنجان و متولیانی که در خواب‌اند

روزی که برای اولین‌بار پای به خانه دوم گذاشتم، معلم دستم را گرفت و خط راستی کشید، خطی که بعدها واژه‌ها را بر روی آن سوار کردم و آموختم که ادبیات کودکی، تنها خاطره‌ای است که در ذهنم باقی‌مانده و امروز که بر روی این ادبیات، غبار فراموشی نشسته است، باید به فکر چاره بود.

روزی که برای اولین‌بار پای به خانه دوم گذاشتم، معلم دستم را گرفت و خط راستی کشید، خطی که بعدها واژه‌ها را بر روی آن سوار کردم و آموختم که ادبیات کودکی، تنها خاطره‌ای است که در ذهنم باقی‌مانده و امروز که بر روی این ادبیات، غبار فراموشی نشسته است، باید به فکر چاره بود.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه زنجان، اولین ایستگاه دانش‌اندوزی فرا گرفتن خواندن و نوشتن است که این خود در نزد کارشناسان، همان ادبیات پایه به‌شمار می‌رود، ادبیاتی که اگر در مسیر درست هدایت شود، به سرانجامی خوش منتهی خواهد شد، هر چند این روزها با وجود افزایش علاقه‌مندان به حضور در فضای مجازی، چیزی به نام ادبیات را فقط باید در تاریخ جست‌وجو کرد، حال فرقی نمی‌کند که از ادبیات فقط خواندن و نوشتن را آموخته باشی یا به صورت تخصصی در این حوزه به اندوختن دانش همت گمارده‌ای.

وقتی نیم‌نگاهی به کلماتی که در فضای مجازی حک شده است بیاندازیم، خواهیم دید که اگر قرار باشد استاد ادبیات به این نوشته‌ها امتیاز بدهد، هیچ‌کس نمره قبولی نخواهد گرفت. متأسفانه در بسیاری از مواقع شاهد خلق واژه‌هایی می‌شویم که هیچ جایگاهی در فرهنگستان ما ندارد و گاهی به کلمات ساده‌ای برمی‌خوریم که زمانی نوشتنش برای هرکس سهل و آسان بود، اما همین واژه‌ها در فضای مجازی به واژه‌های غلطی تبدیل شده است که هر شخص کم‌سوادی به این موضوع پی می‌برد که چه بر سر ما آمده است که قادر نیستیم الفبای زندگی خود را بدون غلط بنگاریم.

اوضاع اسفبار شعر و داستان در زنجان

بی‌گمان اگر بخواهیم واژه ادبیات را به بخش‌های مختلف تقسیم کنیم، دو شاخه اصلی این درخت تنومند را داستان و شهر دربرمی‌گیرد. دو واژه‌ای که این روزها در زنجان به غریبی از آن یاد می‌شود و این یعنی زنجانی‌ها وضعیت چندان مطلوبی در حوزه ادبیات ندارند، اما اخلاق حرفه‌ای اجازه نمی‌دهد که در مورد وضعیت ادبیات زنجان، خودمان قاضی شده و قضاوت این اوضاع نابه‌سامان را بر عهده بگیریم، به همین خاطر به سراغ یک کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی رفتیم تا اوضاع و احوال ادبیات زنجان را بیشتر برای ما که تشنه شنیدن حقیقت بودیم، تشریح کند.

«وحید رحمانی» با بیان اینکه شعر و داستان در استان زنجان روزهای اسفباری را پشت سر می‌گذارد، می‌گوید: شهری که خاکش «حسین منزوی» را پرورش داده است و هر جا سخن از شعر می‌شود، همه به هم‌استانی بودن با منزوی افتخار می‌کنند، مسئولانش این روزها تنها به همین افتخار بسنده کرده‌اند. طی چند سال اخیر شاعران جوان و اهالی داستان نشان دادند که توانایی آن را دارند که در سطح کشور با سینه‌ای فراخ کارهای خود را ارائه دهند و آبروی هنری برای شهر زنجان باشند، اما آنچه در دو سال اخیر می‌بینیم تنها غمی بر روی غم‌های دیگر بود.

وی ادامه می‌دهد: استعدادهای جوانی که با اندکی مدیریت درست می‌توانند در سطح کشور معروف شوند، به حال خود وا گذاشته شده‌اند. این در حالی است که حوزه هنری و اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان باید متولیان اصلی این دو شاخه هنری باشند که گویا اصلاً فراموش کرده‌اند که چنین استعدادهایی در شهری که زندگی می‌کنند و در خیابان‌هایش قدم برمی‌دارند وجود دارد. حوزه هنری و اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان این روزها برای شعر و داستان فقط نامی هستند بی‌عمل و این اداره‌کل ساده‌ترین برنامه‌های فرهنگی مرتبط با شعر را هم نمی‌تواند برگزار کند.

این کارشناس با یادآوری اینکه آنچه در این حوزه برگزار می‌شود، بیشتر شبیه رزومه‌سازی است تا اعتلای فرهنگ، می‌افزاید: در طی چند سال گذشته برنامه‌هایی با موضوعات فرمایشی در استان زنجان برگزار شد که برای آنان که می‌بینند و می‌دانند جز آه و حسرت نتیجه‌ای نداشته و اگر به این برنامه‌های فرمایشی بگوییم فرسایشی، راه را به خطا نرفته‌ایم. در مورد داستان هم آن‌طور هر چند اطلاعات چندانی ندارم، اما با صراحت می‌گویم که غزل زنجان با اندکی مدیریت درست و سالم می‌توانست و می‌تواند قطب غزل کشور قرار گیرد. برای تایید این کم‌توجهی‌ها و ناکارآمدی مسئولان، کافی است بنگرید به جشنواره شعر و قصه استان. آنگاه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

شاعران را در زمان حیات‌شان دریابیم

بی‌گمان، شاعران و نویسندگان زنجانی از برترین‌ها در سطح کشورند و اگر در این استان نیز مثل سایر استان‌ها حمایت‌های شایسته‌ای از آنان به‌عمل می‌آمد، بیشتر از این‌ها می‌درخشیدند و بیشتر و بیشتر به چشم می‌آمدند. شعر زنجان در همه زمینه‌ها جزو درخشان‌ترین‌ها است و شکوه‌مندی آن در این است که همه صدای خود را دارند و هیچ‌کدام شبیه هم نیستند و این امتیاز بزرگی است که در شعر سایر استان‌ها کم‌تر با چنین مشخصه‌ای مواجه‌ایم.

یکی از شاعران زنجانی معتقد است که شعر زنجان در همه زمینه‌ها حرفی برای گفتن دارد، هم‌چنان که داستانش، البته تا جایی که از داستانش شناخت دارم، می‌گویم. گاهی تنها شاعران جوان‌تر، هم‌گام با موج‌های سطحی می‌شوند که چندان خوب نیست و می‌تواند استعدادشان را در سطحی نازل نگه دارد و این مسئله از عواقب افتادن در جشنواره‌ها و سوگواره‌های روزمره است. همه ما به این موضوع واقفیم که انجمن‌های ادبی متعددی زیر نظر اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت می‌کنند که از چندین سال پیش چالش اصلی در فعالیت‌های‌شان، عدم تأمین اعتبار لازم و حمایت‌های مالی برای فعالیت‌های ادبی است و این مشکل هنوز وجود دارد که امیدواریم با وضعیت مطلوب اقتصادی در آینده تا حدود زیادی این مشکل مرتفع شود.

«هادی وحیدی»، توجه به شاعران و نویسندگان به ویژه بزرگانی که عمرشان را وقف شعر کرده‌اند را از ضروریاتی دانست که نباید مسئولان اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی از آن غافل شوند و تصریح می‌کند: این توجه باید در زمان حیات شاعران انجام پذیرد. شاعران پیشکسوتی در زنجان هستند که هنوز مجموعه‌شان چاپ نشده است و اگر متولیان فرهنگی به این امر مهم بپردازند، کار مانایی خواهد بود. فارغ از وظایفی که در خصوص اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گفته شد، چند انجمن ادبی نیز در این زمینه فعالیت دارند که پرداختن به عملکرد آن‌ها خالی از لطف نیست.

انجمن‌های ادبی و فعالیت‌های کج‌دار و مریز

انجمن ادبی اشراق به‌عنوان نخستین انجمن ادبی ثبت شده است که این شاعر زنجانی به تشریح عملکرد آن پرداخته و اظهار می‌کند: این انجمن در دوره‌های آغازین، فعالیت قابل قبول و خوبی داشته و بارها با موفقیت چشم‌گیر جشنواره شعر و قصه استانی را برگزار کرده است. این جشنواره مهم استانی با اهتمام جانانه شاعر «سر در نمی‌آورم» بنیان گذاشته شده بود که در 10 سال گذشته برگزار نشد، اظهار می‌کند: در کل انجمن در آن سال‌ها حرکت کج‌دار و مریز و در سال‌هایی حتی حرکت خواب‌آلود و مریضی داشت، هم به خاطر فضای موجود و هم به لحاظ گردانندگان، اگر چه در اواخر دوره قبل تلاش خوبی از سوی یکی از اعضای هیئت‌مدیره انجام شد و کتاب‌های خوبی برای کتابخانه انجمن خریداری شد. در حال حاضر با انتخاب اعضای جدید به احیای خود نشسته است، اما کار بسیار دارد و توان‌فرسا است و هیئت‌مدیره جدید با انجمنی محتضر روبه‌رو است و نتیجه نامعلوم است.

انجمن ادبی فریاد به‌عنوان دومین انجمنی است که این شاعر از آن نام برده و می‌گوید: این انجمن بیشتر به شاعران سنتی اختصاص دارد و بدون فراز و نشیب کار خود را سال‌ها است که انجام می‌دهد و قراین نشان می‌دهد اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان هم تا حدودی به این انجمن توجه داشته و دارد. نشست‌های هفتگی و برنامه دیدار از شاعران پیشکسوت و برگزاری شب شعرهای گاه به گاه، از اهم فعالیت‌های انجمن ادبی فریاد است، اما باید گردانندگان و هیئت‌مدیره این انجمن توجه ویژه به آموزش داشته باشند و با نگاهی نو به این امر همت ورزند که وظیفه‌ای قانونی و مهم‌تر از آن وجدانی بر دوش دارند تا به شکوفایی استعدادها جامه عمل بپوشانند.

«وظیفه انجمن، شاعر ساختن نیست، اما شاعرپروری که هست»، وحیدی با بیان این عبارت ادامه می‌دهد: از شاعران جوان هم به انجمن ادبی فریاد می‌آیند که می‌توانند تأثیرگذار باشند، باید انجمن همتی کند و به نشست‌هایش سر و سامانی اساسی بدهد و برای شاعران آیینی جلسه‌ای دیگر برگزار کند و کیفیت را فدای کمیت نسازد. کتاب به سرانجام نرسیده ارشاد از شعر شاعران زنجان که سالیانی در دست‌شان بود، به همت یکی از اعضای تلاشگر این انجمن منتشر شد.

انجمن ادبی آیینی صراط نیز یکی دیگر از انجمن‌هایی است که به گفته این شاعر زنجانی، کمر همت به پرورش استعداهای جوان‌تر بسته است و آرام و گام به گام پیش می‌رود، با این وجود وحیدی اظهار می‌کند که نمی‌دانم با این گام‌ها چه‌قدر می‌تواند در راهی که پیش گرفته است موفق شود و به مقصد برسد. این انجمن، شعبه انجمن شهرستان ادب در زنجان هم هست و ارتباطش با مرکز از این راه بیشتر میسر شده است، تعدادی از اعضایش در جشنواره‌ها برگزیده شده‌اند. نشست‌های هفتگی از اهم کارهای این انجمن است و در برگزاری جشنواره‌های اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی مثل دیگر انجمن‌ها بازوی توانایی است.

آموزش و حمایت؛ نیاز اصلی نویسندگان تازه‌کار

از مبحث شعر کمی فاصله گرفته و وارد دنیای جذاب دیگری از حوزه ادبیات می‌رویم که اتفاقاً علاقه‌مندان زیادی هم دارد. آری، منظورم ادبیات داستانی است، داستان‌هایی که کودکی ما را در اذهان تداعی می‌کنند، اما امروز غبار فراموشی بر پیکره آن‌ها نقش بسته تا همین بهانه‌ای برای پرداختن به رنج‌های این بخش باشد. بهتر دیدیم به سراغ یکی از کسانی که در حوزه ادبیات داستانی دستی از نزدیک بر آتش دارد رفته و از حال و هوای این بخش از ادبیات زنجان جویا شویم تا شاید با خوب توصیف کردن اوضاع و احوال، مرهمی بر زخم‌هایی باشد که تا به اینجای گزارش بر ما وارد شده است.

مریم بیات‌تبار یکی از نویسندگان زنجانی در حوزه داستان‌های کوتاه است که از ادبیات داستانی به‌عنوان یکی از شاخه‌های گسترده ادبیات است یاد کرده و می‌گوید: بیش از یک دهه است که دنیای دوست‌داشتنی شعر را رها کرده و وارد وادی داستان شده‌ام. شاید مهم‌ترین دلیل این تصمیم، وجود دوستان داستان‌نویس با ذوقی بود که در اطرافم داشتم. یعنی حالا که دقت می‌کنم، می‌بینم جو ادبیات داستانی آن سال‌ها نیز بسیار فراگیر و پربار بود. تعداد افرادی که سر کلاس‌های داستان آقای مهران مرتضایی یا مجید قیصری حاضر می‌شدند؛ به قدری زیاد بودند که در یک کلاس جا نمی‌شدند و مجبور به تقسیم افراد بر اساس سطح آموزش بودند.

وی با یادآوری اینکه شور و شوقی که در کارگاه‌های آن زمان بود، حالا مثل یک رویای دست‌نیافتنی شده است، اظهار می‌کند: متأسفانه وضعیت داستان استان زنجان روز به روز در حال نزول است و در مقایسه با شهرهای موفقی چون قم و همدان بسیار قابل تامل است! نویسنده‌های تکنیکی و موفقی هم داریم که تعدادشان انگشت‌شمار است و با قاطعیت می‌توانم بگویم این‌ها نیز بیشتر حاصل سال‌های گذشته هستند، نه امروز. البته همین تعداد محدود نیز آثار تولیدی شاخصی ندارند و روز به روز کم‌کارتر می‌شوند. من فکر می‌کنم ریشه این بی‌علاقگی به هر دو گروه نویسنده‌ها و متولیان برمی‌گردد که باید یک فکر اساسی برای آن شود؛ چرا که اگر به همین منوال پیش برویم، در سال‌های آینده، وضعیت داستان استان اسفبار خواهد بود.

این نویسنده زنجانی با تأکید بر اینکه نویسنده‌های تازه‌کار نیاز به حمایت و آموزش‌های حرفه‌ای دارند، تصریح می‌کند: اما متأسفانه مسئولان این مورد را جدی نمی‌گیرند و در حال حاضر کارگاه تخصصی مداوم و مستمری در استان نداریم که پاسخ‌گوی نیاز نویسنده‌ها باشد. البته نویسنده‌های استان نیز باید یک تکانی به خود بدهند. به جای اینکه آن‌قدر ادعای نوشتن داشته باشند و خودشان را دست‌بالا بگیرند، دست به قلم ببرند و واقعا بنویسند! تا شاهد آثار تولیدی خوبی در سطح کشور باشیم. جشنواره‌ها فرصت خوبی برای دیده شدن هستند، با اینکه نباید صرفاً برای جشنواره‌ها نوشت، اما نباید آن‌ها را دست‌کم هم گرفت. متاسفانه استان زنجان در این حوزه نیز کم‌کار است. اگر به لیست برگزیده‌های جشنواره‌های مختلف دقت کنید، کمتر به اسامی داستان‌نویسان استان زنجان برمی‌خورید.

آشنایی با ادبیات نوین؛ راهکاری برای برون‌رفت از مشکلات

آنچه مسلم است اینکه در سال‌های اخیر شاعران و نویسندگان جوان زنجانی مجموعه‌های خوبی منتشر کرده‌اند و از همه مهم‌تر اینکه این مجموعه‌ها هر کدام با صدای خود و متفاوت از هم‌دیگر بوده است و بی‌درنگ با کمی نگاه مهربانانه و توجه به بخشی از خواسته‌ها و تامین اعتبار فعالان این بخش می‌توان کارهای بزرگی در این زمینه رقم زد، البته تحقق این مهم همت مسئولان را نیز می‌طلبد. این سئوالی بود که از معاون فرهنگی و هنری اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان پرسیدیم و «جعفر محمدی» در پاسخ به این سئوال اظهار می‌کند: با توجه به اینکه چهار انجمن ادبی در زنجان به صورت تخصصی کار می‌کنند، به نسبت سایر حوزه‌ها از وضعیت خوبی برخورداریم.

وی با بیان اینکه تنها مشکلی که اخیراً با آن مواجه شده‌ایم و در تلاش هستیم تا آن را برطرف کنیم، بحث اقتصادی حوزه ادبیات زنجان است، ادامه می‌دهد: در بخش داستان‌نویسی مشکل عمده‌ای که داریم این است که کفه ترازو در استان بیشتر به سمت شعر سنگینی می‌کند و معمولاً داستان و داستان‌نویسی به اندازه شعر از قدرت برخوردار نیست، لذا تلاش می‌کنیم از طریق انجمن‌ها و با برگزاری کلاس، دوره و یا جشنواره‌های داستان‌نویسی، این بخش را نیز همانند شعر فعال کنیم. منتهی فقر آموزشی و عدم آشنایی با ادبیات نوین داخلی و خارجی در این حوزه بسیار مشهود است.

این مسئول با یادآوری اینکه اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان زنجان در این زمینه نقش حمایتی داشته و هیچ‌گاه نمی‌تواند به شخصه و به طور مستقیم به این حوزه ورود پیدا کند، خاطرنشان می‌کند: به همین خاطر باید در این حوزه فعالانی حضور داشته و به همراه خود، طرح ارایه دهند و ما نیز از آن‌ها حمایت‌های لازم را انجام دهیم، اما متأسفانه تا به امروز کسی در این زمینه پیش‌قدم نشده است. هر چند وضعیت‌مان در حوزه شعر مطلوب است، اما در بخش داستان عقب‌ماندگی محسوسی وجود دارد.

ادبیات غبارگرفته زنجان و متولیانی که در خواب‌اند

این روزها که همه چیز رنگ و بوی تکنولوژی به خود گرفته است، تازه می‌فهمی چقدر دلتنگ روزهایی هستی که مجبور بودی «باز باران با ترانه» را در حضور هم‌کلاسی‌های خود نجوا کنی و یا «صد دانه یاقوت» را برای امتحان شفاهی ادبیات در ذهنت محفوظ بداری. دلتنگی‌های امروز بیشتر به خاطر خودما نیست، به آن جهت است که فرزندان آینده این سرزمین به یاد نخواهد سپرد که اکثر پدران و مادران ما کلاس تعلیم و تربیت را با گلستان سعدی پشت سر گذاشتند و بیشتر آن‌ها خط خوبی داشتند، اما امروز نه از آن خط خوش خبری هست و نه از پندهایی که سلطان سخن‌روی ایران در شاهکارهایش به یادگار گذاشته است.

امروز اگر بخواهی به سراغ ادبیات بروی، باید در کتابخانه‌هایی که خالی از کتاب‌خوان است آن را جست‌وجو کنی؛ چرا که تراکم حضور در فضای مجازی، مجالی برای وقت گذاشتن در بارگاه خاک خورده «یار مهربان» را به کسی نمی‌دهد، همان یار مهربانی که زمانی «دانای خوش‌بیان» نیز بود، اما امروز چنان گرد و غبار فراموشی بر روی آن نشسته است که با هیچ ابزار قدرتمندی نمی‌توان آن را از چهره یار مهرمان زدود. امروز ادبیات ما در پشت ابزاری است که حتی کودکان نیز حاضر نیستند آن را بر زمین گذاشته و با دوستان خود هم‌کلام شوند تا شاید در بین این هم‌کلامی، یادی هم از فن بیان ادبیات کرده باشند.

ادبیات زنجان نیز امروزه همانند سایر استان‌ها تحت تأثیر مسائل مختلف از جمله سیستم آموزشی و از همه مهم‌تر ورود ابزاری که هنوز فرهنگ استفاده از آن به درستی در بین خانواده‌ها تبیین نشده، قرار گرفته است. امروزه شاعران و نویسندگان زنجانی در تلاش هستند تا بار سنگین ادبیات خاموش زنجان را به تنهایی بر دوش بکشند. کافی است فارغ از کسانی که در این حوزه، تخصصی کسب کرده‌اند، به سراغ سایر افراد جامعه برویم. بی‌گمان این روزها نه کسی یک بیت شعر در خاطر دارد و نه داستانی که به تازگی آن‌را مطالعه کرده باشد و این است حکایت «ادبیات غبار گرفته زنجان و متولیانی که در خواب‌اند».

انتهای پیام

کد N979576

وبگردی