ما احزاب ایدئولوژی بنیاد نداشتهایم. روشن فکران ما هم به صورت پاتوقی و محفلی به سیاست نگریستهاند در کافه نادری جمع میشدند راجع به یک کتاب صحبت میکردند بنابراین جمع شدن ما هیچگاه شکل حزب نداشته است.
اولین احزاب ما اجتماعیون و اجتماعیون -عامیون عمرشان به اندازه یک دوره مجلس بود. احزابی که حتی نامشان هم ترجمهای بود و از خارج از ایران بدون آنکه پایگاه اجتماعیشان در جامعه شکل گرفته باشد تنها نامی ترجمهای را یدک میکشیدند. در آن زمان حتی کتابی وجود نداشته است که تصویر درستی از دموکراسی و سوسیالیسم ارائه دهد. بنابراین بازی در ایران شروع نشده به افراط و رایکالیسم کشیده میشود.
نقطه صفر رادیکالیسم ما به نقطه صفر آغاز ما چسبیده است، خیلی فاصله ندارد. طبیعی است که یک حزب تبدیل به گروه خشن میشود. ما متاسفانه بازی کودکانه حزبی را داشتهایم نه حزب. ما متاسفانه نمیدانیم از حزب چه میخواهیم، حزب برای ما ابزار میل به قدرت است که فقط برای ما در سیاست معنی پیدا میکند . تنها زمانی که روحی در آن دمیده میشود و صدایی از آن شنیده میشود آستانه بازی قدرت یا انتخابات است. هیچگاه این واقعیت پذیرفته نشده است که احزاب عرصه بازیگریشان قاعده هرم جامعه است. برای همین وقتی جناحهای ما بر سر کار میآیند همه با یک نامی یا گفتمانی میآیند و آن گفتمان فقط یک کلمه است. فقط یک واژه است. همه با یک نام وارد انتخابات میشوند، گفتمان مهر، اعتدال، عدالت، اصلاحات و..... یک اقیانوس به عمق یک بند انگشت.
17302
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است