پیام نو: مرحوم صادق طباطبایی خاطرهای از یک دیدار تاریخی بین یاسر عرفات رهبر وقت سازمان آزادیبخش فلسطین و امام موسی صدر رهبر شیعیان لبنان نقل میکند که نه تنها برای این روزهای ایرانی مفید به فایده است، بلکه برای تاریخ میتواند به عنوان مشی و شیوهای از مبارزه و جهاد مورد توجه قرار بگیرد.
در آن زمان بخش قابل توجهی از فلسطینیها در اردوگاههای لبنان زندگی میکردند. بعد از حملات چندین باره اسرائیل به خاک لبنان، فالانژهای لبنان به این نتیجه رسیدند که علت این حملات، فلسطینیها هستند؛ به همین دلیل جنگی علیه فلسطینیها به راه انداختند. هر بار که فالانژها حملاتی را علیه فلسطینیها ترتیب میدادند، امام موسی صدر از یاسر عرفات میخواست که تساهل و تسامح به خرج دهد و از پاسخگویی خونین پرهیز کند. تا اینکه یک شب ابومازن از امام موسی صدر میخواهد که به دیدار وی به شتابد.
آنطور که صادق طباطبایی میگوید؛ «ساعت یک بامداد دایی جان گفتند، همگی برخیزید تا برویم. یاسر عرفات درخواست کرده تا با او ملاقاتی داشته باشیم. اسم یاسر عرفات را که میشنوید، شخصیت امروز او در ذهنتان جلوه نکند. او آن روز یک آدم ضعیف و لرزان و ذلیل نبود، که تنها اداره چند پاسگاه به او سپرده شده باشد. یاسر عرفات آن سالها یک قهرمان و اسطوره مقاومت و شخصیت درخور اعتنایی بود که هرکس از هرگوشه دنیا سعی میکرد امضایی از او داشته باشد، یا به نوعی ملاقاتی با او داشته باشد، یا عکسی با او به یادگاری بگیرد. عرفات آن دوران یک چنین قهرمانی بود. به هر حال به دیدار او رفتیم. به اتاق که وارد شدیم، بسیار مضطرب و پریشان قدم میزد. به آقای صدر رو کرد و با حالت پرخاشگری گفت: «تو مدام میگویی سکوت کن! سکوت کن! تحمل کن! تحمل کن! ببین چی برای من کادو فرستادهاند؟» کارتنی بود که بسیار زیبا بستهبندی شده بود. درِ آن را باز کردیم. سر یک کودک شش ماهه فلسطینی را بریده بودند، توی چفیه بستهبندی کرده بودند و از طرف فالانژیستهای لبنان برای یاسر عرفات فرستاده بودند! لحظة ناراحت کنندهای بود. آقای صدر گفتند: تو شخصیتی انقلابی هستی؛ یک فرمانده و یک قهرمان هستی. اگر الاَّن بجنگی، یک فرمانده قهرمان هستی، اما اگر نجنگی، یک مجاهد قهرمان خواهی بود. گاهی نجنگیدن بزرگترین جهاد است. مواقعی هست که یک مجاهد قهرمان نباید دست به اسلحه ببرد. الاَّن یکی از آن مواقع است.»
یاسرعرفات متاثر از این سخنان امام موسی صدر آنروز انتقام نگرفت. با این حال جهاد ادامه یافت و مبارزان فلسطینی از آن زمان تاکنون همچنان به مبارزه خود ادامه میدهند. با اینکه بخشی از خاک فلسطین اشغالی را پس گرفتهاند، لکن برای به دست آوردن قدس شریف و سرزمین اصلی خود همچنان به مبارزه ادامه میدهند.
امروز ایران اسلامی نیز با موقعیتی بسی سخت و دشوار مواجه شده است. از یکسو دیوانگی رئیس جمهوی آمریکا و شاخ و شانه کشیدنهای آن و از سوی دیگر ضرورت انتقام خون ترور ناجوانمردانه محبوبترین چهره نظامی کشورمان، سپهبد قاسم سلیمانی . فردی که ترجیح میدهد از او با عنوان سرباز وطن نام برده شود و در مظلومیت مطلق با دستور رئیسجمهوری آمریکا به شهادت رسید.
نحوه شهادت قاسم سلیمانی و همراهان وی و در عین حال شخصیت ساده زیست و پاک دست آن شهید و همچنین مجاهدتهای چندین ساله وی در مبارزه با داعش و افراطیگری، موجی از تنفر عمومی را از ترور وی شکل داد. به گونهای که ایرانیان از هر نژاد و قومی و با هر گرایش سیاسی با کنار گذاشتن انتقادات و اعتراضات خود به حاکمیت در این مورد خاص متحد و همدل شدند و ضمن ابراز انزجار از ترور حاج قاسم سلیمانی خواستار انتقام شدند. انتقام در شرایطی به کلیدواژه اصلی ماجرای ترور حاج قاسم سلیمانی تبدیل شده است که بنظر میرسد، ترامپ و مشاوران وی با توئیتها و اقدامات تحریک آمیز دیگر تعمدا به دنبال قراردادن ایران در مسیر مناقشه نظامی هستند.
آنطور که شواهد و قرائن پیداست، جنگ آمریکا با ایران و حتی حملات محدود نظامی به ایران میتواند استیضاح ترامپ را تحت الشعاع قرار دهد و حتی شاید به پیروزی مجدد وی در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری منتهی شود. این در حالی است که چه بسا یک اقدام حساب شدهتر در موقعیتی غیرقابل پیش بینی، نه تنها انتقام خون شهیدان مقاومت باشد بلکه با ضربهای کاری موجب انتخاب نشدن مجدد ترامپ شود. در هر صورت همانطور که هوشمندانه در بیانیه شورایعالی امنیت ملی نیز آمده بود؛ «جنایتکاران با انتقام سخت منتقمین خون سردار سلیمانی در زمان و مکان مناسب روبرو خواهند شد.»
بدین ترتیب شایسته است؛ همچون مشی امام موسی صدر، صبر پیشه کرد و هرگونه اقدام متقابل را به زمان و مکانی مناسب موکول کرد، هر چند که این به معنای تعطیلی جهاد و مبارزه نیست.
علیرضا شاکر - روزنامه نگار
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است