آفتاب
گزارش آفتاب آنلاین از تحرکات جدید در فضای سیاسی

اصلاح‌طلبان به دنبال نقشه راه جدید، اصولگرایان به دنبال خانه‌تکانی

اصلاح‌طلبان به دنبال نقشه راه جدید، اصولگرایان به دنبال خانه‌تکانی

پهنه سیاسی ایران شاهد فضای آشفته و درهم و برهمی است و طبعا تحلیل اوضاع نیازمند داشتن اطلاعات دقیق و پنهانی از برخی جریان های سیاسی است این در حالی است که در چند ماه آینده انتخابات مجلس شورای اسلامی برگزار خواهد شد.

به گزارش پایگاه خبری آفتاب آنلاین، از نوع سخنانی که در میان اصلاح طلبان و اصولگرایان شنیده می‌شود معلوم است که هیچ کدام از این دو جریان راهبرد مشخص و منسجمی برای انتخابات آتی ندارند.


طیف هایی از جریان اصول گرا مثل موتلفه تقریبا سکوت کرده و منتظر است تا ببیند تشکیلات مرکزی اصولگرایان که هم اکنون تحت سیطره طیف های تندروست به کدام سو می رود تا درپی آنها فعال شود.


اما در میان اصلاح طلبان شرایط متفاوت است. به نظر می رسد سرخوردگی در جریان اصلاح طلب فعلا حرف اول را می زند اما طیف‌هایی از اصلاح طلبان مثل اعضای سازمان مجاهدین انقلاب که هم اکنون به محاق رفته می‌کوشند با استدلال های خود جریان اصلاح طلب را مجاب به فعال شدن در انتخابات کنند البته با شیوه ها و شرایط جدید.


بهزاد نبوی می‌گوید باید شرکت کرد و عرصه را خالی نکرد تاج زاده که فعال ترین عضو این تشکیلات است شرکت را مشروط می کند اما در عین حال به هیچ وجه در دسته تحریمی ها نیست.


اما اخیرا محسن آرمین از چهره های سرشناس اصلاح طلب و عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی ایران در گفت و گویی که با ایرنا داشت به نکات مهمی درباره شرایط فعلی اصلاح طلبی پرداخته است از آنجا که ایشان را یکی از ایدئولوگ های جریان اصلاح طلبی می شناسند نکات مطرح شده توسط ایشان را باید سرفصلی از برخی برنامه های بخشی از جریان اصلاح طلبی در ماه‌های آتی دانست.


از جمله این که او سطح منازعه میان دو جریان اصلاح طلبی و اصولگرا را فراتر از این دو جریان دیده و از افراطیونی جوان اصولگرایی نام می‌برد که خواهان کسب قدرت کامل هستند و حتی در این راه به همقطاران قبلی خود هم نمی خواهند اجازه شراکت دهند شعار جوانگرایی و کنار زدن بازنشسته ها که اتفاقا مورد استقبال جریان اصلاح طلب هم قرار گرفت را دستپخت افراطیون اصولگرا برای کنار زدن رقبایشان عنوان می کند : « افراطیون پس از دو دهه فعالیت زیر پرچم محافظه کاران سنتی، با روی کار آمدن دولت احمدی نژاد حضور مستقل در عرصه سیاسی را تجربه کردند. آنان که این بار از حمایت کانون‌های قدرت برخوردار بودند پس از کسب این تجربه اکنون خواهان تصاحب همه قدرت بودند. بنابراین خیلی علنی و محترمانه از چهره‌های اصول‌گرای سنتی می خواستند اعلام بازنشستگی کنند و کنار بروند. »

در نگاه آرمین مهمترین اتفاق عرصه سیاسی را فعال شدن این جریان دانسته می افزاید: «امروز بخش افراطی اصول گرایان به صورت جریان جدیدی تحت عنوان جریان پاک‌دست و عدالت‌خواه و فسادستیز در حال سازماندهی است و برای این منظور از تعدادی جوان دانشجو با شعار افشاگری کانون‌های فساد استفاده می‌کند. چهره‌های این بخش که در حال حاضر ستاره‌های همیشه حاضر در برنامه‌های شبکه‌های مختلف صدا و سیما هستند آن قدر آزادی عمل دارند که در متهم کردن هر مسؤول و امام جمعه و فقیه و مرجعی ظاهراً خط قرمزی ندارند. این تحرکات همگی از طرحی گسترده برای روی کار آمدن یک دولت جوان از جنس اصول گرایی رادیکال خبر می‌دهد.»

با این حساب در جریان اصول گرا یک خانه تکانی قریب الوقوع در جریان است البته اگر این فرض را بپذیریم که طیف افراطی برخوردار از مواهب قدرت طبق برنامه کارهایش را پیش ببرد.


اما در جریان اصلاح طلب چه خبر است؟ آرمین با پذیرش ریزش در بدنه رای اصلاح طلبان رمز موفقیت اصلاح طلبان در دهه های قبل را این طور توصیف می کند «اصلاح طلبان در دهه هفتاد و هشتاد خود در چارچوب‌های متعارفی که از نظر آنان ناکارآمد، فساد آلود و نیازمند تحول بود، بازی نمی‌کردند. در پی روش‌هایی نظیر لابی‌های پشت پرده با باندهای قدرت نبودند. به نیروی اجتماعی حامی خود متکی بودند و به همین سبب توانستند حتی در ساخت قدرت تأثیر جدی بگذارند. رقبای اصلاح طلبان به تدریج ناگزیر شدند مانند آن‌ها حرف بزنند، مانند آن‌ها شعار بدهند و مانند آن‌ها رفتار کنند.»

اما در عین حال در نقد جریان اصلاح طلب می‌گوید:«باید اعتراف کرد که به سبب دشوار بودن اصلاحات در ایران و در نتیجه طولانی بودن مسیر آن، که با ناکامی‌هایی نیز همراه بوده، بخش‌های از اصلاح طلبان به حضور در قدرت عادت کرده‌اند. این گونه تصور می‌کنند که نفس حضور در مجلس و داشتن مسؤلیت اجرایی هدف است. لذا برخی از آن‌ها برای بقا به زد و بندهای پنهان با باندها و لابی‌های‌ قدرت روی آورده‌اند. برخی به مسائل مالی آلوده شده‌اند.»

او توصیه می کند که «اصلاح طلبان سالم و واقعی باید حساب خود را از این بخش‌ها و افراد جدا کنند. البته که این جراحی هزینه زاست. قطعاً کانون‌های قدرت از این حرکت سوءاستفاده خواهند کرد و به جذب رانده شدگان روی آورده و از آنان برای حضور در مجلس در قالب یک فراکسیون بی اثر به عنوان اصلاح طلب استفاده کرده، خواهند کوشید با انتصاب آن‌ها به پست‌های اجرایی و مدیریتی درجه سه، ظاهر متکثر و دموکراتیکی را به نمایش بگذارند. به نظرم اینها مهم نیست. برای اصلاح طلبان باید اعتماد نیروهای اجتماعی، حفظ اصالت و پرنسیپ اصلاح طلبانه و سلامت از آلودگی‌های مالی و سیاسی و اخلاقی مهم باشد.»


او به جریانی که قالیباف تلاش می کند راه اندازی کند انتقاد کرده و می گوید:« قرار نیست مردم را فریب دهیم و به سبب عملکرد انتقادآمیز قبلی با نام و چهره جدیدی به میدان بیاییم. این شیوه‌ها برازنده جریانی نیست که شعار و مسیر حرکتش تحزب و دموکراسی است. شما در جوامع توسعه‌یافته اصلاً نمی‌بینید حزب و جریانی سیاسی به علت ناکامی در یک دوره نام و تابلوی خود را عوض کند و در ویترین خود چهره‌هایی ناشناخته و فاقد هرگونه سابقه‌ای را به مردم ارائه دهد. آن‌ها اگر در مقطعی با عدم اقبال عمومی مواجه شوند می‌کوشند با تجدیدنظر در مواضع و عملکرد گذشته و رفع ضعف‌ها، پایگاه اجتماعی خود را بازسازی کنند. از قضا این شیوهٔ جریان رقیبب اصلاح طلب بوده که به جای تجدیدنظر در روش‌های گذشته و پذیرفتن و نقد صادقانه خطاهای، هربار در آستانه انتخابات با نام و تابلوی جدید وارد می‌شود. یک بار با تابلوی آبادگران، یک بار با تابلوی جمنا، یک بار با تابلوی نو اصول گرایان و... وارد صحنه می‌شوند و به رغم عملکرد و سابقه مالی غیرقابل دفاع با شعارهای عوام‌فریبانه در دفاع از ۹۶ درصد محروم و مبارزه با ۴ درصد مرفه به میدان می‌آیند. این روش‌ها عوام‌فریبی و ریاکاری است. نتیجه آن را هم دیده‌ایم.»

نظر این عضو ارشد سازمان مجاهدین انقلاب درباره شرکت در انتخابات هم این است که «برای اصلاح طلبان اصل، شرکت در انتخابات است مگر آن که انتخابات به گونه‌ای مهندسی و سازماندهی شده باشد که اساساً انتخابات بلاموضوع و بدل به یک نمایش شود. نیروهای سیاسی خواهان مبارزه پارلمانی قانونی حتی نمی‌توانند نسبت به انتخابات موضعی منفعلانه داشته باشند بدین معنا که منتظر بنشینند اگر انتخابات واجد حداقل‌ استانداردهای رقابتی بود در آن شرکت کنند و اگر نه از آن چشم بپوشند بلکه باید تمام مساعی خود را به کار بندند تا انتخابات واجد چنین شرایطی بشود.»


به اعتقاد او راهبرد اصلاح طلبان در انتخابات آتی باید تفاوت کند «اصلاح طلبان دیگر نمی‌توانند با راهبرد انتخاباتی گذشته وارد انتخابات شوند. راهبرد شرکت در انتخابات با هدف جلوگیری از ورود نیروهای افراطی به مجلس یعنی راهبرد انتخاب میان بد و بدتر اگر در چهار سال پیش راهبرد به‌هنگام و کارآمدی بود، با توجه به تحولات سال‌های اخیر به نظر می‌رسد کارآمدی گذشته را نداشته باشد و نتواند جامعه را به حضور در پای صندوق‌های رأی ترغیب کند. اصلاح طلبان در این انتخابات باید با کاندیداهای اختصاصی خود شرکت کنند. کاندیداهایی که اگر هم جزو شخصیت‌های برجسته و شناخته شده اصلاحات نیستند صلاحیت نمایندگی خواسته‌ها و مطالبات اصلاح طلبانه را داشته باشند.»


او می‌گوید:«اصلاح طلبان در فرصت باقیمانده تا انتخابات باید تمام مساعی خود را برای قانع کردن حاکمیت به برگزاری انتخاباتی به کار ببندند که برگزاری چنین انتخاباتی تضمین کننده حضور گسترده مردم در پای صندوق‌های رأی ‌شود. این انتخابات با توجه به شرایط داخلی و خارجی جمهوری اسلامی ایران برای نظام هم یک ضرورت است. در صورت برگزاری چنین انتخاباتی اصلاح طلبان صرفنظر از این که چه ارزیابی نسبت به نتیجه رقابت دارند باید در آن شرکت کنند. به نظر من لازم نیست اصلاح طلبان شعار شرکت مشروط در انتخابات بدهند، کافی است با توجه به این که انتخابات مجلس یک انتخابات متکثر است و در هر حوزه انتخاباتی تعداد کاندیدای مشخصی به رقابت می‌پردازند، اصلاح طلبان بتوانند نسبت به هر حوزه انتخابیه متناسب با شرایط همان حوزه تصمیم بگیرند. مثلاً در حوزه‌هایی که امکان رقابت واقعی، قانونی و عادلانه برای آن ها فراهم باشد شرکت کنند و از ارائه فهرست انتخاباتی در حوزه‌هایی که کاندیدای اختصاصی و اصلاح طلب ندارند، پرهیز کنند. به این ترتیب اصلاح طلبان هم فرصت انتخابات را برای پیگری اهداف اصلاح طلبانه خود از دست نداده‌اند و هم تن به شرکت در انتخابات با هر شرایطی نخواهند داد.»
کد N2261007

وبگردی