دیگر مفاهیم مهرپرستی

میترا به‌معنای رفیق و همدم یک‌دل و یاری‌کننده است. آدیت‌ها فرزندان آدیت (Adit) بوده و جزءِ هفت خدایانی هستند که در آسمان زندگی کرده‌اند و مافوق آنها وارونا است.(Varunan) که برشش خدا سروری …

میترا به‌معنای رفیق و همدم یک‌دل و یاری‌کننده است. آدیت‌ها فرزندان آدیت (Adit) بوده و جزءِ هفت خدایانی هستند که در آسمان زندگی کرده‌اند و مافوق آنها وارونا است.(Varunan) که برشش خدا سروری دارد و آدیت خوانده می‌شود، و میترا بلافاصله پس از او قرار دارد. در کتب هندوئی، میترا در شکل و هیئت خداوند خورشید کمتر ظاهر می‌شود، که مشهورترین آنها سوری (Surya) یا سویتری (Savitri) است که خود هفتمین آدیت‌یَ نیز هست. وارونا، خدای آسمان و رب‌النوع شب نیز هست. میترا خدای روشنائی و نور و خدای موکل روز است. برای این دو خدای شب و روز، مراسم مشترکی برپا می‌کنند. میترا و وارونا از خدایان کهن هندوها هستند و گاهی آنها را بزرگ‌ترین خدایان خوانده با اورانوس (Uranos) یونانیان برابر می‌دانند. میترا، خداوند آب‌ها و دریاها نیز هست و یکی از صفات او اود - دام (Ud-dama) یعنی محاصره‌کننده است و همسر او وارونی (Varuni) الهه شراب است و در اساطیر گاهی با نام‌های چون سورا (Sura) یا ماد (Mada) نیز خوانده می‌شود. در تأویلات اساطیری، به‌ویژه با وجود مشابهاتی در اوستا و منابع پهلوی و آئین مهر بین میترا و گاوکشی رابطه‌ای می‌توان دید. خدایان در صدد برآمدند گاو مقدس را که وهجرگا آفریده بود از بین ببرند و سرانجام همین کار را کردند. کشته شدن گاو مقدس و جاری شدن خون او بر روی زمین موجب رستاخیز طبیعت و به‌وجود آمدن انواع جانوران و گیاهان شد. بعدها در پرده‌های نقاشی در مهراب(مهرآب - دریا پنجره‌ای که به طرف آفتاب باز می‌شد و مؤمنان به طرف خورشید اهورامزدا را پرستش می‌کردند (به‌معنای مکانی به‌طرف خورشید)) همه مهرابه‌ها با تغییراتی جزئی، قربانی کردن گاو را ترسیم کردند. غار با سقف نیلگون و تزئین ستاره‌ای، کنایه از آسمان و کل جهان بود و به‌همین جهت محل ورود و حواشی غار را با گل و گیاه تزئین می‌کردند و جریان آبی را به داخل مهرابه جهت شستشو برمی‌گرداندند. همین امر باعث شد که در فصل بهار قربانی گاو انجام شود و چنین تفسیر گردید که اگر خون گاو بر روی مزارع و دشت‌ها و بیشه‌زارها بریزد، طراوت و فراوانی در طبیعت از سر گرفته می‌شود. دم گام دارای نقش موثری است، زیرا خوشه‌های گندم از آن تولید می‌شود. پس از رستاخیز بهار و گذر تابستان و پائیز، ناگهان زمستان همه چیز را تباه می‌کرد، سبزی و طراوت و شادابی و زندگی طبیعت خاموش و راکد می‌ماند، اما با طلیعه بهار، قتل گاو منجر به آفرینش دوباره زندگی بر روی زمین می‌شد. در بابل، سومر، چین، ژاپن، سوریه، روم، یونان، مصر، هند و جاهائی دیگر این روایت و همانند آن موجود بود. و به‌تدریج کشتن گوسفند و بز و خروس باب شد. به‌موجب بند هش و برخی دیگر از منابع پهلوی چون زمینه خرد، جاماسپ‌نامه و دینکرد، اهریمن به نخستین آفریده اهورامزدا در نبرد میان خیر و شر دست یافت و گاو کشته شد، آنگاه از خون و پیکر آن انواع گیاهان و جانوران در پهنه زمین به‌وجود آمد و آنگاه که اهریمن در صدد برآمد که نطفه گاو را از بین ببرد، نطفه به کره ماه انتقال یافت، به‌همین سبب رویش گیاه و ازدیاد نسل جانوران با ماه پیوند یافت(رجوع شود به کتاب آئین مهر، میترائیسم ص ۸۰) این روایات از ایران به اروپا رفت و رازها و ابهامات تازه‌ای بر آن افزوده گشته گاوکشی و گوسفندکشی در آنجا رونق گرفت. میثر یا مهرنیز در اوایل بهار زندگی جدیدی به خود می‌گیرد. کشته شدن گاو به‌دست او منجر به تجدید حیات در طبیعت می‌شود و سپس در آغاز زمستان ناگهان ناپدید شده سوار بر ارابه‌ خود به آسمان بالا می‌رود. موردی که جای بسی شگفتی است، زایش میترا است، چون وی از پاره سنگی زاده می‌شود. لیکن لوحی یافت شده که میترا را در حال زایش از یک درخت نشان می‌دهد. او ابتدا در شکم درخت جای دارد اما بعد شاخه‌ای شکفته میترا مانند گلی از آن تولد می‌شود. افسانه‌های آت‌تیس (Attis) و آدونیس (Adonis) و ازیریس (Osiris) شباهت تامی با اسطوره میترا دارند. غسل تعمید مسیحیان، ظرف آب متبرک در کلیسا، سقاخانه‌ها و حوضچه‌هائی که در مدخل مساجد و تکیه‌ها برپا می‌کردند همه از یادگارهای کیش میترا است، زیرا که در مهریشت به‌روشنی از غسل و شستشو در آئین میترا یاد شده است. آئین مسیحیت از کیش میترا متولد شد. همان‌طوری که در مهرابه‌ها چشمه‌ آب جاری بود، مسیحیان نیز روی بدنه تابوت‌های آنها صحنه جاری شدن آب از چشمه به‌وسیله موسی کلیم را حک می‌کردند.(در سفر خروج باب هفده آیه‌های ۷-۳ چنین آمده که یهودیان پس از خروج از مصر دچار بی‌آبی شده و با موسی معارضه کردند. موسی به خدا متوسل شد که این قوم مرا سنگ‌سار خواهند کرد، اندیشه‌ای بساز. خدا گفت عصایت را به صخره هوریب (Horib) بزن تا آب روان شود و موسی چین کرد. بعد قدیسان ادیان رواتی در معجزه بیرون آوردن آب از زمین یا سنگ ساختند و این کار از معجزات به‌شمار آمد.) در نقش‌ها و تابلوهائی که یافت شده، مرشد مهری، یا مغان میترا، در حال تعمید مؤمنان مشاهده می‌شود. علت اصلی اهمیت فوق‌العاده‌ای که برای شستشو در رم قایل می‌شدند همین اعتقاد به میترا بود. ماهی نیز یکی از نشانه‌های مسیحی بود که در قرون ابتدائی برای شناسائی هم چون رمزی از آن بهره می‌جستند. این نیز چون غسل تعمید، نشان و رسمی بوده از کیش میترا. در یکی از مهرابه‌های اروپا، برابر پای میترا یک ماهی نقش شده و این رمز و نشان مسیحیت، نشانه‌ای است از کیش میترا. بسیاری از رموز و اسرار میترا برخلاف آنچه مشهور شده، اصل و بنیان ایرانی خود را حفظ کرده است.
آنچه امروزه به نام غسل تعمید میان مسیحیان متداول است مانند بسیاری از مراسم و آداب دیگر، از آریاها اقتباس شده است. ناگفته نماند که این عمل در زمان اقتباس در میان اقوام آریا بسیار کهنه و زمان گرفته بود. در هند، تبت، روم، یونان و مصر نیز که بعدها غسل تعمید رایج شد، این آئین را از ایرانی‌ها گرفته بودند. در تبت، چون چند سالی از تولد کودک می‌گذشت، طی مراسمی در معبد و در برابر آتش به غسل تعمید او اقدام می‌شد. به‌نام نامی خورشید، کودک را در حالی‌که سرودهای مقدس می‌خواندند سه بار زیر آب فرو برده بر او اسمی می‌نهادند و علامت صلیب را بر سینه تعمید یافتگان نقش می‌کردند. نکته مشترک آن بود که در این مراسم به نام خورشید، به خدای خورشید متوسل می‌شدند. غسل تعمید فقط در ایام کودکی انجام نمی‌شد، بلکه در سنین بلوغ نیز جوانان را غسل تعمید می‌دادند تا از گناهان و آلودگی‌ها بری شوند و این غسل حکم آن را داشت که تولید مجدد یافته باشند. میان زرتشتی‌های قدیم و ایرانیان پیش از اشوزرتشت نیز غسل تعمید کودکان در مهرابه‌ها و آتشکده‌ها مرسوم بود. در مهرابه‌ها برابر آتش، به نام خدای خورشید، کودکان توسط مغان در آب فرو برده شده پس از آن نام‌گذاری می‌گردیدند. اساس تثلیث مسیحیت نیز مبتنی است بر تثلیث‌هائی که از هندوان و ایرانیان گرفته شده است. تثلیث میترائی عبارت است از: میترا و کوتس (Kotes) و کوتوپاتس (Kotopates). کوتوس و کوتوپاتس که به اسم کوت (Kot) و کوتوپات (Kotopat نامیده می‌شوند نقش دو جوانی که هنگام تولد میترا از صخره در آنجا حضور دارند. مهرپرستان این دو جوان را دو شبان می‌دانند. در بیشتر نقش‌هائی که از میترا یافت شده این دو شبان حضور دارند که یکی از آنها در طرف راست میترا و دیگری طرف چپ او است و هر کدام مشعلی در دست دارند. مشعل کوت به‌سوی آسمان افراشته شده و کنایه از طلوع آفتاب است و مشعل کوتوپات به‌سوی زمین سرازیر است که کنایه از غروب آفتاب می‌باشد و خود میترا در میان خورشید به هنگامی‌که میان آسمان می‌درخشد.
در متون اوستائی و منابع پهلوی، میترا ایزدی است که در رویداد قیامت و مسأله سنجش اعمال در روز واپسین و داوری در کار ارواح دخالت دارد. چنانکه در مهریشت وی داور ارواح مردگان خوانده شده است. در اوستا، میترا و خورشید به هم بسیار نزدیک هستند. وظیفه میترا پس از قربانی کردن گاو در روی زمین تمام شده آماده معراج و بالا رفتن به آسمان می‌شود. اما پیش از آنکهک به معراج برود مجلسی برای شام ترتیب می‌دهد که شام آخر نامیده شده و در واقع به شکرانه پیروزی میترا و تودیع او با یاران انجام گرفته است. مسیحیان به‌طور کلی همه مراسم و آداب میترائیسم را به‌خود منتسب ساختند. مراسم عشاءِ ربانی و شام مقدس، که در آن عیسی مسیح با حواریون خود شام خورد و پس از آن به صلیب کشیده شد و به آسمان صعود فرمود، همه و همه از مراسم میترائیسم گرفته شده است. چون پیروان میترا از زبان یونانی هم استفاده می‌کردند در نام‌گذاری این هفت مقام نیز زبان یونانی را به کار گرفته‌اند. میترا پس از کشتن گاو و ضیافت مقدس، با گردونه آفتاب به آسمان صعود کرد که به زعم آریائیان هنگام رستاخیز به‌عنوان یک ناجی یا سوشیانت به زمین باز خواهد گشت. در کیش مانی نیز میترا نجات‌بخش جهان در رستاخیز پیش از اشتعال جهان معرفی شده است. میترا در آسمان هادی ارواح مؤمنان است. ارواح بایستی از هفت سپهر بگذرند تا سرانجام در فلک هشتم منزه و پاک به‌وسیله اهورامزدا وارد نور محض شوند. برای مؤمنان رسیدن به مقام والا مستلزم آن بود تا هفت دوره تصفیه و تزکیه را بگذرانند. کسانی‌که از مرحله ششم گذشته به مقام هفتم می‌رسیدند بسیار اندک بودند، ولی اینان بودند که به‌وسیله خود اهورامزدا و میترا در فروغ جاودانی و آخرین پایه آسمانی جای می‌گرفتند.
- مقام اول، مقام خدمتکاران مهرابه بوده است. کسانی‌که می‌خواستند در زمره پیروان درآیند، زیر نظر پدر مقدس به جرگه مؤمنان پذیرفته می‌شدند. - مقام دوم، کری‌فیوس بود که برخی از پژوهندگان آن‌را مقام کرکس معرفی کرده‌اند. باید این مقام را مقام پوشیدگان دانست. در تصوف و عرفان اسلامی ایران، این مرحله یکی از درجات سلوک است که به اتحاد خالق و مخلوق اسلامی ایران، این مرحله یکی از زنان را در آئین راهی نیست. - سومین مقام، منصب سرباز است. در متن اوستائی مهریشت، میترا خدای شکست‌ناپذیر جنگ است و سربازان و جنگاوران در آوردگاه از او یاری می‌جویند و میترا نیز به‌سرعت به یاری آنها می‌شتابد. جنگاوران مهر آئین، همواره پیروزی را از آن خود می‌دانستند. در بندهای اولیه مهر یشت می‌توان به مقام سرباز و روابط او با میترا و چگونگی حمایت میترا از وی پی برد. علامت و نشان سرباز، کوله‌پشتی و کلاه‌خود و نیزه است. سربازان میترا در دو جبهه مشغول جنگ بودند. اول جنگ‌های معمولی بود که برای نگهداری کشور و گسترش آن صورت می‌گرفت. آنچه مهم‌تر بود جنگ و ستیز با نیروهای شر و اهریمنی بود. - چهارمین مقام، منصب شیر بود. در پرده‌های نقاشی و سنگ برجسته‌های منقوش، نقش شیر فراوان است و همین عمل سبب شد که بعد از اسلام، به‌ویژه در زمان سلجوقیان، علامت شیر و خورشید بر پرچم‌ها نقش بست، در این پرده‌ها کسانی‌که به مقام چهارم رسیده‌اند گاه در حال خدمتگزاری و گاه در حال اهدای هدایا به حضور میترا نشان داده شده‌اند. این طبقه نیز ناگزیر از گذراندن آزمایش‌هائی بودند که البته دیگر تحمل ریاضات و شکنجه‌های بدنی نبود، بلکه باید به ورزیدگی‌های روانی، شایستگی اخلاقی، وحدت ذهنی و خلاصه فهم اسرار دست می‌یافتند. روایات رمزی میترائی، حاکی از آن است که در واپسین روز از عمر جهان، آتش‌سوزی بزرگی رخ خواهد داد. در این آتش‌سوزی ناپاکان خواهند سوخت و پاکان مثل اینکه در چشمه‌ای شستشو می‌کنند، آسایش خواهند داشت. - پنجمین مقام، مقام پارسی بوده است که گذشته از وجوه رمزی، کنایه‌ای است که با طبیعت و روئیدن گیاهان پیوند دارد و میان پیروان کیش میترا، نشان آزادی و آزادگی بوده است. - ششمین مقام، منصب خورشید است، سل خدای خورشید در میان رومیان و هلیوس خدای خورشید در اساطیر یونان باستان است. - مقام هفتم، والاترین و عالی‌ترین مرحله تشرف برای یک سالک میترائی بوده، این مقام را مقام پتر یا پدر و پدرپدران می‌نامیدند. پدران در حقیقت عالی‌ترین مناصب را در آئین میترائی داشتند و همین لقب را عیسویان از مراسم میترائی اقتباس کردند و به خود نسبت دادند. هفت منصب روحانی و هفت مقام برای تکمیل و ارتقاءِ مدارج در میان فرقه باطنیه یا اسماعیلیان تقلیدی از همین بنیان میترائی بود. میان صوفیه نیز هفت وادی سلوک براساس همین هفت مرحله میترائی بنا شد.