جشن سده

سَده، یکی از جشن‌های همگانی ایران کهن، با افروختن خرمن هیزمی که برزگران، از پگاه گرد آورده‌اند، آغاز می‌شود. موبد موبدان با ردایی سراسر سپید و با لاله‌ای روشن در دست، شعله‌ای …

سَده، یکی از جشن‌های همگانی ایران کهن، با افروختن خرمن هیزمی که برزگران، از پگاه گرد آورده‌اند، آغاز می‌شود. موبد موبدان با ردایی سراسر سپید و با لاله‌ای روشن در دست، شعله‌ای در خرمن می‌اندازد و شعله در چشم برهم زدنی هیمه را می‌گیراند. مردمان هلهله می‌کنند و موبدان اوستا می‌خوانند. جوانان از فراز آتش می‌پرند و میانسالان حدیث شادی مکرر می‌کنند. آخرین غبار زمستان کاهلانه از تن زمین رخت بر می‌بندد و «سده» برای زمین، باران برکت‌ها می‌شود. در فلق، خورشید ترانه وداع سر می‌دهد و مردمان تا خش خش سپید زمستانی دیگر، فصل‌ها را دوره می‌کنند.
نام سده:
سده، جشنی است که به روایت تاریخ تا قبل از سیطره صفویان بر ایران نه تنها میان مردم، که در دستگاه‌های حکومتی و پادشاهی نیز برگزار می‌شده است. در دوران کهن، این جشن متعلق به همه ایرانیان بوده اما بنا به دلایلی امروزه فقط زرتشتیان آن را برگزار می‌کنند. درباره وجه تسمیه «سده» اطلاعات چندانی در دست نیست. بسیاری از پژوهشگران، سده را گرفته شده از «صد» می‌دانند؛ چنانکه ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه می‌نویسد: «... سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر، پسر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفته‌اند که هرگاه روزها و شب‌ها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد به دست می‌آید و برخی گویند سبب این است که در این روز زادگان کیومرث، پدر نخستین، درست صد تن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند.» مهرداد بهار، پژوهنده و اسطوره‌شناس ایرانی در کتاب «جستاری چند در فرهنگ ایران»، معتقد است که واژه سده از فارسی کهن می‌آید و به معنای پیدایی و آشکار شدن است: «... جشن سده سپری شدن چهل روز از زمستان است و دقیقا در پایان چله بزرگ قرار دارد. البته به جشنی دیگر نیز که در دهم دی ماه برگزار می‌شده و کمابیش مانند جشن سده بوده، توجه کنیم که طی آن نیز آتش‌ می‌افروختند. اگر نخستین روز زمستان را پس از شب یلدا تولدی دیگر برای خورشید بدانیم، جشن گرفتن در دهمین و چهلمین روز تولد، آیین کهن و زنده‌ای است (در همه استان‌های کشور و سرزمین‌های ایرانی نشین، دهم و چهلم کودک را جشن می‌گیرند) و این واژه (اسم مونث) که به معنای پیدایی و آشکار شدن است، در ایران باستان sadok و در فارسی میانه sadag بوده و واژه عربی «سذق» و «نوسذق» از آن آمده است.»