این مثل را موقعی میگویند كه یك نفر از شخص دیگری با مقامی، حاجتی داشته باشد و بر زبان نیاورد و سكوت اختیار كند. آورده اند كه ... گویند مردی كریم، همیشه سفره اش به روی مردم باز بود …
این مثل را موقعی میگویند كه یك نفر از شخص دیگری با مقامی، حاجتی داشته باشد و بر زبان نیاورد و سكوت اختیار كند.
آورده اند كه ...
گویند مردی كریم، همیشه سفره اش به روی مردم باز بود . شخص محتاجی به خانه او رفت و دم دروازه ایستاد و سؤالی هم نكرد صاحبخانه نظرش به او افتاد و پرسید : چه می خواهی ؟ آن مرد گفت: میخواهم كنار سفره بنشینم و غذا بخورم ، كسی به من توجه ندارد . مردم كریم با اوقات تلخی به خدمتكار پرخاش كرد . خدمتكار گفت : گناه من چیست؟ گر گدا كاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست؟
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است