چگونه بادبادک‌بازی از فهرست سرگرمی‌های بچه‌های امروزی خارج شد؟

بادباک بازی در فهرست سرگرمی‌های بچه‌های امروزی جایی ندارد. آنها نمی‌دانند این بازی برای نوجوانان دهه ۶۰ چقدر مهیج و جذاب بود. بادبادک بازی برای امروزی‌ها فقط در پاتوقی چون پارک پردیسان تهران معنا پیدا می‌کند.

کوچ دسته‌جمعی بـادبـادک‌ها

بادباک بازی در فهرست سرگرمی‌های بچه‌های امروزی جایی ندارد. آنها نمی‌دانند این بازی برای نوجوانان دهه ۶۰ چقدر مهیج و جذاب بود. بادبادک بازی برای امروزی‌ها فقط در پاتوقی چون پارک پردیسان تهران معنا پیدا می‌کند.
شاید هم شهرداری یک کلانشهر (تهران، شیراز، اصفهان، مشهد و...) جشنواره ای برپا کند و از شهروندان بخواهد بادبادک هایشان را به مدت چند ساعت روانه آسمان کنند، اما در سال های نه چندان دور بادبادک بازی یک سرگرمی فراگیر بود. بعدازظهرهای تابستان پشت بام ها پر می شد از کودکانی که می خواستند بادبادک هایشان را به قلب آسمان بفرستند. بادبادک ها همچون تخیل بچه ها پرواز می کردند و از ابرها هم بالاتر می رفتند.

• بادبادک بازی در دریای خزر

سواحل دریای خزر بهترین نقطه برای بادبادک بازی بود. وقتی به لب دریا می رفتی مبهوت حضور پرشمار کایت ها در آسمان می شدی. کایت، بادبادک آماده ای بود که می شد آن را از مغازه ها خرید. این کالای دوست داشتنی داخل کیسه نایلونی درازی قرار می گرفت و قیمتش به اندازه قیمت یک بستنی بود. کایت هایی که طرح و نقش داشتند (زنبور و عقاب) با قیمت بیشتری به فروش می رسیدند.

طول نخ قرقره هم یکی از عوامل تعیین کننده قیمت کایت ها بود. هرچه نخ بلندتر بود کایت بالاتر می رفت و طبعا قیمتش بیشتر می شد. بعید بود کودکی به شهرهای شمالی (بابلسر، رامسر، چالوس، نوشهر و...) برود و کایت بازی را تجربه نکند، اما اکنون در مغازه ها خبری از کایت های آن موقع نیست. کایت هایی عظیم الجثه جای آن اسباب بازی های قدیمی را گرفته اند که هر کدامشان اندازه یک قالیچه طول و عرض دارند. خریدار این موجودات جدید بزرگسالانی هستند که جیب پرپول و وقت زیادی دارند.

• وسایل لازم برای ساخت یک بادبادک

بادبادک، تفریح عمومی فقرا و ثروتمندان بود. با جمع و جور کردن کمی سریش، حصیر، نخ و چیزهای ارزانقیمت دیگر می توانستید کاغذ آرزوهایتان را به آسمان بفرستید. آنها که آه در بساط نداشتند از روزنامه و جای کاغذهای باطله دفتر مشق برای کاغذ بادبادک استفاده می کردند. بچه هایی که وضع مالی شان خوب بود هم با کاغذ کادو که رنگی بود، بادبادک می ساختند. شما می توانستید کاغذهای رنگی را به شکل چشم و دهان و ابرو در بیاورید و روی کاغذ اصلی بچسبانید تا بادبادکتان از آن بالا به همه لبخند بزند. دنباله یا شرشره هم جزو تزئینات این وسیله بود که آن را زیباتر و دلرباتر می کرد. مشهدی ها برای ساخت این دنباله از پارچه های نخی کهنه استفاده می کردند و تهرانی ها سراغ کاغذهای رنگی می رفتند. پارچه مورد نیاز ۴ متر طول و یک سانتی متر عرض داشت.

سریش، چسب قهوه ای رنگی بود که باید آن را از بقالی ها و عطاری ها می خریدید. با این ماده خمیری شکل حصیرها را روی کاغذ می چسباندند. حصیر را باید با چاقو از وسط دو نیم می کردید تا خوب روی کاغذ محکم شود. این حصیر را می شد یواشکی و دور از چشم بزرگ ترها از لابه لای پرده ها بیرون کشید، جالب است بدانید مشهدی ها به حصیر لوخ می گویند.

احسان رحیم زاده