بی اعتمادی، چشم اسفندیاری که نادیده انگاشته میشود

با اتمام مهلت ثبت نام خانوار در مرحله دوم هدفمندی یارانه ها و تعداد انصرافی ها حقایقی مکشوف گشت که خبر از حکایاتی میدهد که با آن چیزی که مسئولین و دولتمردان در ذهن می پروراندند بسیار متفاوت است!

با اتمام مهلت ثبت نام خانوار در مرحله دوم هدفمندی یارانه ها و تعداد انصرافی ها حقایقی مکشوف گشت که خبر از حکایاتی میدهد که با آن چیزی که مسئولین و دولتمردان در ذهن می پروراندند بسیار متفاوت است!
همین ابتدا بهتر است اشاره شود که تمرکز این نوشتار بر روی مسائل اقتصادی ، وضع وخیم کسری بودجه! و اینکه چرا افرادی با بضاعت مالی بالا ثبت نام کردند و مواردی از این قسم نیست.
بحث ما بر سر آن هم نیست که چگونه در کشوری که رتبه نخست مجموع ذخایر نفت و گاز جهان را یدک میکشد ۷۳ میلیون نفر {به تعبیری یعنی همه} خود را مستحق دریافت کمک معاش!توسط دولت میدانند! این مباحث را واگذار میکنیم به کارشناسان اقتصادی،نمایندگان مجلس و دولتمردان فعلی،سابق و اسبق! که با شیوه مدیریت خود چه بر سر اقتصاد یکی از غنی ترین کشورهای جهان آورده اند!

بحث ما آن است که چرا علیرغم تبلیغات رسانه ای و غیر آن، ملت از دریافت این کمک معاش! انصراف نداده است؟
پاسخ به این سوأل از ۳ وجه خارج نیست
۱: تقریباً همه مردم زیر خط فقر ادامه حیات میدهند!
۲:افراد ثروتمند، به بیانی دیگر اغنیا ، طمع کار و سیری ناپذیرند
۳:اصل اعتماد بین مردم و دولت وجود خارجی ندارد!
اگر با نگاهی قرین به عینیت به این مسئله نظر اندازیم و از مورد دوم نیز چشم پوشی کنیم پر واضح است که بحث عدم اعتماد به دولت، اصلی ترین گزینه و نزدیک به واقعیت خواهد بود.
در چنین شرایطی این سوأل پدید می آید که چرا دولتی نوپا که با شعار تدبیر و امید و با رأی حداقل نیمی از واجدین شرکت کننده در انتخابات بر کرسی قدرت نشست چرا اینگونه و در ابتدای کار در همراه کردن مردم برای تحقق سیاست هایش مورد بی اقبالی قرار گرفته و مردم نسبت به درخواست آن مثلاً انصراف از دریافت یارانه بی مهری نشان داده اند؟
تمامی این مباحث را میتوان زیر مجموعه بحث بی اعتمادی قلمداد کرد اما به دلیل آن که از دایره انصاف و وجدان خارج نشویم باید بیان داشت که این بی اعتمادی در دوره فعلی زایش نیافته که سیاست و برنامه های دولت فعلی مورد هجمه قرار گیرد و عده ای سیاست باز آن را به عنوان زمانی مناسب برای ضربه زدن به دولت ببینند و آن را فرصتی مغتنم برای کسب رأی در انتخابات های آتی تصور کنند
اصل بی اعتمادی یک شبه متولد و همچنین یک روزه معدوم نمیگردد،جان کلام این است که با شعار میتوان مقطعی، کسب رأی کرد و در فضایی هیجانی بر کرسی قدرت نشست اما بنیانی در کار نخواهد بود...
از فضایی نظری به کف جامعه میرویم همانجایی که استاد احمد نقاش، عباس آقا سوپر مارکتی سر کوچه ،مسعود فوق لیسانس بیکار، مهتاب کسی که به خاطر عدم تمکن مالی نامزدش معین، برای اجاره یک خانه ۵۰ متری در خانه پدری سرکوفت میشنود، راضیه زن سرپرست خانواری که با همت خود و کمک هزینه کمیته امداد و همین یارانه ناقابل دخل و خرج خودش و بچه هایش را مدیریت میکند ووو و بسیاری از رأی دهندگان دیگر که وقتی قول و عمل مسئولین را یکی نمی بینند بی اعتماد میشوند.
اینکه میانگین مصرف انرژی در جامعه بسیار بالاتر از نُرم جهانی ست و ما در بسیاری از امور مثل آب،برق،سوخت و دیگر منابع انرژی در جهان رکورد داریم و بخش اعظم انرژی به خاطر فرسوده گی سیستم انتقال تلف میشود و بخش دیگر نیز اسراف میگردد انکار ناشدنی ست، لکن برای ساختن و بهبود یک امر، اعتماد و همدلی بین مردم و مجریان شرطی حیاتی برای تحقق این مقوله است.
بی اعتمادی خلق الساعه پدید نمی آید، وقتی رئیس جمهور سابق در استدلال گران شدن قیمت بنزین بیان داشت که چرا آقازاده ها با ماشین های چند صد میلیونی با بنزین یارانه ای مفت! در خیابان های شهر کورس گذاشته اند همه ساده دلانه و شاید به خاطر هیجان در عدالتخواهی پذیرفتند اما وقتی بحث ۳ هزار میلیارد پیش آمد درخت بی اعتمادی تناور تر شد و همچنین در دوره فعلی نیز وقتی دولت تمام هم و غم را مصروف دیپلماسی و نگاه به خارج کرده است و مدام از نبود بودجه و خزانه خالی شیون و گلایه دارد وقتی اخباری مبتنی بر هزینه چند صد میلیونی پیامک تبریک نوروز، هزینه چند میلیاردی برای استخر و سونا و تجهیزات لوکس نهاد ریاست جمهوری و شعار "انصراف از یارانه، ریخت و پاش شاهانه" به گوش میرسد،آیا به بی اعتمادی دامن نخواهد زد؟ و ریشه های درخت بی اعتمادی در ذهن مردم استحکام بیشتری نخواهد یافت؟
مع الأسف این بی اعتمادی که منبعث از مغایر بودن قول و عمل مسئولین است به دیگر شئون فرهنگی،اجتماعی و حتی مذهبی نیز سرایت کرده و بسیاری از باورها را با خدشه مواجه ساخته است که اگر این زنهار ها جدی گرفته نشود و از منظری سلبی به آن نگریسته شود، روز به روز شاهد تعمیق شکاف ها و فقدان باورها و اعتماد در جامعه خواهیم بود که آن زمان باید به دنبال راه علاج برای جامعه ای فرا آنومیک بود که حتی با مرارت بسیار نیز به سادگی دست یافتنی نخواهد بود.

محمّد پوراسمعیلی