علم، چراغ راه انسان است و مسیر حرکت تکاملی او را روشن میکند تا بتواند به آسانی به اهداف خویش برسد و به قله کمال راه یابد. علم آموزی و دانش طلبی از ویژگیهای انسان است و او را از حیوانات متمایز میسازد و به زندگی او جلوه خاص انسانی میبخشد.
علم، چراغ راه انسان است و مسیر حرکت تکاملی او را روشن میکند تا بتواند به آسانی به اهداف خویش برسد و به قله کمال راه یابد. علم آموزی و دانش طلبی از ویژگیهای انسان است و او را از حیوانات متمایز میسازد و به زندگی او جلوه خاص انسانی میبخشد. علم و آگاهی، نخستین شرط موفقیت انسان بلکه پایه و اساس سعادت او است. خوشیهای دنیا و آخرت به وسیله علم به دست میآید. پیامبر اکرم(ص) فرمود: (انّ ا... یطاع بالعلم ویعبد بالعلم و خیرالدنیا والآخره مع العلم و شرّ الدنیا والآخره مع الجهل؛ خداوند به وسیله علم اطاعت میشود. خیر دنیا و آخرت با علم است و شر و بدی دنیا و آخرت همراه با جهل و نادانی است.)به تحقیق انسان بدون آگاهی و شناختِ راههای موفقیت و شرایط بهتر زندگی کردن نمیتواند به پیروزی برسد. امام علی(ع) به کمیل فرمود: (مامن حرکه الا و أنت فیه محتاج الی معرفه، ای کمیل، هیچ حرکت (و کاری) پیش نخواهد رفت جز این که در آن شناخت لازم را داشته باشی.) حیوانات به دلیل تمایلات حیوانی و شعور فطری از اشتباه و انحراف محفوظند و براساس یک نظم دقیق جبراً در حرکت میباشند.
حیوانات در زندان غریزه محبوسند و از دهها قرن پیش تاکنون به طور یکنواخت زندگی کرده اند و هیچ پیشرفتی نداشتهاند ولی انسان به حکم اختیار و آزادی گرفتار اشتباهات میشود و گاهی چیزهای زیانبار را سودمند میپندارد و چیزهای پرفایده را بی فایده تلقی میکند. با وجود این، انسان یک امتیاز و برتری بزرگ دارد و آن این که بر اثر داشتن عقل و اندیشه و آزادی توانسته است به پیشرفتهای چشمگیری نائل شود. کاروان بشر به میزان ارتقای سطح علم و دانش خویش هم چنان به سوی کمال در حرکت است و تاکنون در رشتههای گوناگون علمی و فنون مختلف، هزاران تحول و تطور را پدید آورده و روز به روز قوانین تازه تری از اسرار عالم هستی را کشف میکند و موقعیت بهتری مییابد. به قول یکی از دانشمندان: (تمام موجودات زنده به استثنای انسان، نوعی علم فطری از جهان و خود دارند. این غرایز آنها را به شکل کاملاً مطمئنی برای تماس با حقیقت میراند. بنابراین آزادی فریب دهندهای ندارند.
فقط موجوداتی که صاحب عقلاند، فریب میخورند و در نتیجه تکامل میپذیرند. حشرات برعکس، چنین نیستند و نظم اجتماعشان از دهها هزار سال پیش تا امروز تغییری نکرده است. پرندگان میدانند کِی باید لانه بسازند و زنبورهای عسل موادی را که برای پرورش ملکه یا کارگران یا سربازان کندو لازم است، میشناسند. به علت خودکاری غریزه، جانوران آزادی ندارند که چون انسان به اقتضای هوا و هوس خود زندگی کنند. انسان هنوز راه و رسم اداره خود را نمیشناسد و هیچ گاه موفق به بنای یک تمدنی استوار نشده است. گویی شعور آدمی هنوز به آن درجه از کمال نرسیده است که بتواند زندگی اجتماعی ما را به همان خوبی که غریزه به اجتماع مورچهها نظم میدهد، هدایت کند.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است