ساختاری مناسب با پایانی موفق

دهلیز به‌عنوان نخستین ساخته بهروز شعیبی فیلمی دو لبه و به اصطلاح پنجاه- پنجاه است. به عبارت دیگر پس از پایان تماشای آن، تماشاگرانی هستند که فرم و محتوای آن را می‌پسندند و در مقابل نیز تماشاگرانی هستند که با ساختار و محتوای این اثر هیچ رابطه خوبی برقرار نمی‌کنند.

دهلیز به‌عنوان نخستین ساخته بهروز شعیبی فیلمی دو لبه و به اصطلاح پنجاه- پنجاه است. به عبارت دیگر پس از پایان تماشای آن، تماشاگرانی هستند که فرم و محتوای آن را می‌پسندند و در مقابل نیز تماشاگرانی هستند که با ساختار و محتوای این اثر هیچ رابطه خوبی برقرار نمی‌کنند.موضوع کلی فیلم که در بستر اجتماعی روایت می‌شود مساله قصاص است. موضوعی که علی‌اصغری فیلمنامه نویس از دیدگاه و زاویه متفاوتی به تصویر می‌کشد و شرایط را برای مخاطب داستان به گونه‌ای رقم می‌زند تا موافق مساله و دیدگاه طرح شده در داستان و فیلم باشد یا مخالف آن.
عبور از تاریکی دهلیز و رسیدن به روشنایی نیز دلیلی بر این مدعاست. یعنی مخالفان می‌توانند به‌زعم خود انواع و اقسام سیاه‌نمایی را در داستان فیلم کشف و ضبط کنند و موافقان هم قادرند تا با تفسیر همه المان‌ها و مضامین موجود در فیلمنامه، آن را یک فیلم با ارزش دینی قلمداد کنند و اتفاقا معتقدم که این مساله از هوشمندی نویسنده فیلمنامه در درجه اول و دقت نظر بالای کارگردان در گام بعدی سرچشمه می‌گیرد تا میدان را برای تقابل آرا فراهم سازند.بهروز شعیبی که پیش از این خود را در عرصه‌ها‌ی مختلف بازیگری و کارگردانی فیلم‌ها‌ی کوتاه نیز آزموده بود در دهلیز دست به ریسکهای بزرگی زده است. از انتخاب فیلمنامه‌ای که شرحش در بالا رفت تا انتخاب بازیگری مانند رضا عطاران و ساختار‌شکنی نقش‌ها‌ی کلیشه شده وی و استفاده از او در یک نقش کاملا جدی. نکته مهم دیگر استفاده بجا و بازی گرفتن بسیار خوب شعیبی از بازیگر نوجوان فیلم محمدرضا شیرخانلوست و بازی خوب و مناسب‌ ها‌نیه توسلی نیز پازل بازیگری این فیلم را تکمیل کرده است.
به واقع یکی از موارد مهمی که بعد از فیلمنامه در دهلیز می‌توانست این اثر را به سراشیبی سقوط بکشاند بازی بازیگران بوده که خوشبختانه بهروز شعیبی از این ریسک بزرگ سربلند بیرون آمده است. صحنه پایانی فیلم نیز از بخش‌های درخشان کار است. این بخش از اثر از چنان ساختار دقیق و مناسبی برخوردار است که با درگیر کردن احساسات تماشاگران به نوعی عواطف و وجدان آنها را به چالش می‌کشد و بدون اینکه باعث آزار تماشاچی شود او را در داستان خود شریک می‌کند. در مجموع شعیبی در گام نخست فیلمسازی بلندش هوشمندانه عمل کرده و اگر چه استفاده از برخی نمادها و استعارات چه در فرم و چه در محتوای فیلمش آزاردهنده است اما فیلمی ساخته که جای بحث و گفت‌وگو دارد و اتفاقا این یکی از خصایص سینماست که بتواند شرایط را برای گفتمان فراهم آورد که معنایش درگیر شدن تماشاگر با کل اثر است.

لاله محمودی