نگاهی به فیلم «هنسل و گرتل: شکارچیان جادوگران»
یک قصه پریان اکشن ترسناک کمدی که از فرط خشونت در درجه R گرفته- چه کسی مسوول در هم ریختن و درب و داغان کردن ژانرهاست؟
«هنسل و گرتل: شکارچیان جادوگران» بیشتر از آن نوع فیلمهای پر از هفتتیرکشی و انفجار و نارنجکاندازی است تا قصهای از برادران گریم. این فیلم بچههای ربوده شده را به دوران بزرگسالی میبرد، زمانی که در کبابپز کردن جادوگرها مهارتی کسب کردهاند و شهرتی به هم زدهاند. حالا اگر مشکلی با جادوگرها پیدا کردید بلافاصله میتوانید به هنسل و گرتل زنگ بزنید و از خدمات تخصصی این دو در زمینه برانداختن آنها بهرهمند شوید.
این فیلم چه با اندیشههای سطح بالا سروکار داشته باشد و چه نداشته باشد، واقعا تاثیرگذار نیست. طوری فیلمبرداری و کار کردهاند که هم یک نوع «زامبی لند» مربوط به شکار جادوگران باشد و هم از نوع «ونهلسینگ» آن هم پر از بددهنی و با چاشنی عدم انطباق زمانی محض خنده؛ جنگلی در باواریای قدیم که در آن دادگاه محاکمه جادوگران تشکیل میشود و شاتگانهای سرپر و تفنگهای ابتدایی و در عین حال بطریهای شیری که عکس بچههای گمشده روی برچسب آنها حکاکی شده است. هنسل (جرمی رنر) و گرتل (جما آترتن) وقتی سر و کلهشان پیدا میشود که روستای آگسبورگ درصدد است تا دمار از روزگار یکی از موسرخها دربیاورد. اینها همان «زنجبیلیهایی» هستند که شکارچیان جادوگران به دنبال آنها میگردند. هنسل بدون آنکه خم به ابرو بیاورد حریف را سر به نیست میکند اما گرتل اصرار دارد که برای اهالی محل باید «سند و مدرک» رو کرد. ... تامی ویرکولا نویسنده و کارگردان تمام تمرکز خود را روی صحنههای جنگ و زدوخورد گذاشته است و با دوربین سهبعدی خود از عهده هرگونه صحنه حال به همزن در میآید.
حالا هوشمندانهترین بخش قضیه کجاست؟ اینکه شیفتگی دیوانهوار هنسل نسبت به خانههای پوشیده از آبنبات عاملی است که باعث شد هنسل و گرتل سالها پیش به دام جادوگران بیفتند. اکنون هنسل مجبور است یک سوزن تزریق باستانی را با خود داشته باشد و بهخاطر مرض قند به خود تزریق کند تا دچار شوک انسولین نشود.
نتیجه اخلاقی این قصه پریان چیست؟ اینکه آبنبات خوردن را کنار بگذارید و الا به دام جادوگران میافتید.
منبع: شیکاگو تریبیون
راجر مور
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است