«انقلاب صنعتی» که بسیاری از تاریخدانان مهدش را بریتانیا میدانند، اتفاق اقتصادی-اجتماعی عظیمی بود که مفاهیم «نوآوری» و خصوصا «پیشرفت» را برسر زبانها انداخت.
«انقلاب صنعتی» که بسیاری از تاریخدانان مهدش را بریتانیا میدانند، اتفاق اقتصادی-اجتماعی عظیمی بود که مفاهیم «نوآوری» و خصوصا «پیشرفت» را برسر زبانها انداخت.
بحث بر سر چیستی و چرایی انقلاب صنعتی از بدو تولدش تاکنون محور تحقیقات اقتصادی، جامعهشناختی و فلسفی بسیاری بوده است. این تحقیقات فراز و فرودهای بسیاری به خود دیده است؛ اما هر بار که قرار بر پیشبینی آینده نوآوری است، تکرار و تدقیق دوباره آن لازم مینماید. نوآوری برای کشور ما نیز مسالهای محوری است. شعارها و سیاستها و چشماندازها، سرشار از این مفهوم است و تجربه جهان توسعهیافته به عنوان واقعیتی که وجودش اثباتکننده امکانش است، همیشه پیش روی ماست. مساله نوآوری البته برای جهان توسعهیافته صورتی متفاوت دارد. آنها به این نمیاندیشند که چطور نوآور باشند، بلکه به این میاندیشند که چطور نوآور باقی بمانند. آن چیست که جهانی را نوآور میکند؟ این سوالی است که ما هنوز پاسخی روشن نسبت به وضعیت بومی خودمان برایش نیافتهایم. آیا فرهنگی خاص، تلقی فلسفیای خاص یا وضعیت اقتصادی و سیاستهای اجرایی خاصی است که کشوری را نوآور میکند؟ مساله هرچند پاسخهایی در میان تحقیقات فراوان جهان توسعهیافته دارد، اما نه آنچنان که ما را نسبت به تحقیقات بیشتر بینیاز کند. آنچه در این پرونده میخوانید، برخی از پاسخها را نشانه میرود. نکات کلیای که باید به آن اشاره ویژه کرد این است که نوآوری بیش از هر چیز نیازمند آزمون و خطا است. هیچ نقشه از پیش تعیینشدهای برای رفتن به سمت نوآوری بیشتر وجود ندارد. تنها پس از اتفاق است که میتوان آن را توصیف کرد.
آنچه باید به آن توجه کرد نه کشیدن نقشههای مشخص و از پیشتعیینشده، بلکه مشخص کردن معیارها و ارزشهایی کلی است که فرایند نوآوری را هدایت کند. ارزشها نه به عنوان دستوراتی دیکتهکننده قدمهای کسانی که در مسیر نوآوری گام بر میدارند، بلکه به عنوان پرچمهایی که به صورتی نه چندان واضح مسیرهای کلی را نمایش میدهند. این راهی است که جهان توسعهیافته از تاریخ خودش بیرون کشیده است و برای آینده پیش روی خودش نیز میبیند. تجربه آنها قطعا میتواند ما را از تکرار هزینههای گران منع کند.
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است