سکانس آخر

برای کسی که شغلش دست و پنجه نرم کردن با مرگ است شاید صفت ناگهانی درست نباشد، اما برای پیمان ابدی این‌گونه نبود.

برای کسی که شغلش دست و پنجه نرم کردن با مرگ است شاید صفت ناگهانی درست نباشد، اما برای پیمان ابدی این‌گونه نبود.




همین خطر کردن و پیروز شدن چند باره‌اش بر مرگ بود که او را در ذهن دوستدارانش به جاودانگی رسانده بود، این که او به هر دلیلی از دنیا برود باعثش بدلکاری نخواهد بود. همین بود که خبرش وقتی اس.ام.اس شد توی گوشی‌های مردم، ناباورانه بود. مرگ این بار پیروز شده بود بر بدلکار دوست‌داشتنی ایرانی.

پیمان ابدی اما در ایران به شهرت نرسید، کودکی و نوجوانی‌اش در کلن آلمان گذشت و همین بود که او راهش به سریال معروف و پرطرفدار «هشدار برای کبری ۱۱» کشیده شد؛ سریالی که شهرتش را مدیون صحنه‌های اکشن بود و همین هم شد که بدلکاران این مجموعه به اندازه بازیگران ستاره‌اش به شهرت رسیدند.

اما پیمان ابدی راهش به ایران کشیده شد، قصد کرد این رشته را در ایران احیا کند، ورودش هم با استقبال زیادی همراه شد، هم کارگردان‌ها انگار بالاخره توانسته بودند این ضعف بزرگ سینمای ایران را چاره‌ای داشته باشند و هم دوستداران این رشته ریسمانی یافته بودند تا با آن به علاقه‌شان برسند، هر چند خیلی زود این ریسمان پاره شد و بدلکار ایرانی را همراه خود برد.

ابدی در عصر چهارشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۸۸ هنگام اجرای یک صحنه اکشن در تله‌فیلم «چشم‌های نامحسوس» به کارگردانی محسن موسویان جان خود را از دست داد.

او مشغول اجرای حرکات نمایشی در یک اتوبوس بود که اتوبوس پس از واژگونی منفجر شد و پیمان ابدی جان باخت.