اقتصاد رفتاری

در این بخش سعی می‌کنیم تا رابطه اقتصاد با سایر علوم را بررسی و فرصت‌های متقابلی را که این روابط به وجود می‌آورند، تحلیل کنیم. احتمالا هر دانشجوی ترم اول اقتصاد زمانی که در همان …

در این بخش سعی می‌کنیم تا رابطه اقتصاد با سایر علوم را بررسی و فرصت‌های متقابلی را که این روابط به وجود می‌آورند، تحلیل کنیم.
احتمالا هر دانشجوی ترم اول اقتصاد زمانی که در همان جلسات اول فروض اقتصاد کلاسیک برایش بازگو می‌شود کمی گیج خواهد شد. فروضی مثل وجود اطلاعات کاملی که همواره در دسترس است یا انسانی اقتصادی که همواره تصمیمات عقلایی اتخاذ می‌کند.
خود من اولین باری که با این فروض روبه‌رو شدم از خودم پرسیدم خب این فروض که از پایه اشتباه است، چگونه می‌توانم با استفاده از این فروضی که هیچ‌کدامشان را به طور مطلق قبول ندارم به تفسیر درستی از وقایع اقتصادی و اجتماعی اطرافم بپردازم. صد البته که نظریه‌پردازان این نظریه‌ها نیز از این موضوع باخبر بوده‌اند.
با این حال آنها به دلایلی مثل اینکه این فروض اکثریت رفتار انسان‌ها را توضیح می‌دهد یا اینکه این فروض به دلیل سادگی باعث می‌شوند بتوان راحت‌تر به تفسیر موضوعات پیچیده اقتصادی پرداخت، توجه می‌کنند. اما در نهایت به نظر می‌رسد انسان اقتصادی که این نظریه‌ها توصیف می‌کند و تصمیمات بدون نقصی که این انسان می‌گیرد تداعی‌کننده ابرانسان است، در حالی که رفتارهایی که من در واقعیت از انسان‌ها می‌بینم، به کلاه قرمزی نزدیک‌تر است! رفتارهایی پر از اشتباه، در بسیاری موارد نشأت گرفته از احساس و باز هم در خیلی موارد کاملا متضاد با آنچه اقتصاد آن را رفتار عقلایی می‌نامد.
اقتصاد رفتاری نیز قبل از هر چیز به زیر سوال بردن این رفتار عقلایی دست می‌زند. شاید دلیل این دو تفسیر گوناگون روش شناسی متفاوت این دو ایده باشد. اقتصاد کلاسیک بیشتر به فرمول‌بندی، اثبات ریاضی نظریه‌ها و از این دست مسائل‌ می‌پردازد و اقتصاد رفتاری بیشتر به مطالعات، تجربیات و آزمایش‌ها در دنیای واقع تکیه می‌کند. این همه حباب‌های اقتصادی، بسیاری از ورشکستگی‌ها و غیره از رفتار غیرعقلایی انسان‌ها نشأت می‌گیرد. مثال اقتصادی واضح تری را می‌توان از نظریه بازی‌ها ذکر کرد.
بازی «اولتیماتوم» در نظریه بازی‌ها را در نظر بگیرید. در این بازی به یکی از دو طرف مقدار مشخصی پول، مثلا فرض کنید ۱۰ هزار تومان، داده می‌شود. این شخص به اختیار خودش مبلغی را به فرد دوم می‌دهد، اگر فرد دوم این مبلغ را قبول کند، به همان اندازه پول می‌گیرد و بقیه را نیز فرد اول برمی‌دارد. اما اگر فرد دوم قبول نکند به هیچکدام پولی نخواهد رسید. رفتار عقلایی اقتصادی چنین پیش‌بینی می‌کند که احتمالا فرد اول مبلغی ناچیز مثل ۱۰۰ تومان به فرد دوم می‌دهد و فرد دوم هم چون فرض می‌کند ۱۰۰ تومان بهتر از هیچ است، این مقدار را قبول خواهد کرد.
اما مطالعات نشان می‌دهد که معمولا پیشنهادهایی کمتر از ۲۰ درصد کل مبلغ یعنی کمتر از ۲۰۰۰ تومان با مخالفت طرف دوم مواجه می‌شود. مثال‌های بی شماری از این رفتار غیرعقلایی در دنیای واقع و در میان رفتارهای هر کدام از ما یافت می‌شود. چه بسیار نمونه‌هایی که بیش از آنچه لازم بوده خرج کردیم، خوردیم، خوابیدیم و کمتر از آنچه لازم بوده کار کردیم، پس‌انداز کردیم و....
با همه این اوصاف اقتصاد رفتاری را نمی توان در مقابل اقتصاد کلاسیک دانست، بلکه می‌توان آنها را مکمل یکدیگر خواند. اقتصاد رفتاری قائل به این است که زمانی که به موضوعات اقتصادی در رابطه با اجتماع برمی‌خوریم و در پی تفسیر آنها بر می‌آییم، نه تنها رفتارهای عقلایی که رفتارهای غیرعقلایی که بخش عظیمی از رفتارها هستند را نیز باید در نظر گرفت. در این راه اقتصاد عقلایی از روانشناسی، کمک‌های بسیاری می‌گیرد. سعی می‌کنیم در چند هفته آینده بیشتر به جنبه‌های مختلف اقتصاد رفتاری بپردازیم.

سید امیرحسین میرابوطالبی