اربعین فرا میرسد، یعنی ۴۰ روز از غروب خورشید به ساحل خونرنگ کربلا میگذرد. یعنی ۴۰ روز فراق از غروب غمزای صحرای پربلا. یعنی کاروانی میآید از اسارت و غربت، از کوفه و شام، …
اربعین فرا میرسد، یعنی ۴۰ روز از غروب خورشید به ساحل خونرنگ کربلا میگذرد.
یعنی ۴۰ روز فراق از غروب غمزای صحرای پربلا. یعنی کاروانی میآید از اسارت و غربت، از کوفه و شام، کاروانی خسته با کودکانی سیلی خورده، اربعین فرا میرسد با قصه سرهای روی نیزه، قصه قرآن خواندن و سنگ زدن و کف زدن و هلهله شامیان. قصه ناله، اشک و ماتم رقیه، قصه سری بریده و طفلکی رقیه در گوشه خرابه.
اربعین فرا میرسد با خاطرات زینب، از یک کاروان اسارت با حرفهای ناگفته، دلی پرغصه و خون ، از شهادت یادگار و امانت برادر، حضرت رقیه. قصه شلاقها و پاهای پردرد و آبله.
اربعین میآید، کاروانی از راه میرسد، کربلا کعبه دلها میشود، شقایقها و آلالهها چه زیبا میشوند، کربلا آشیانه خون خدا میشود، اربعین میآید و کربلا دریایی از کمال و انسانیت، خیمهگاه عزا و ماتم میشود.
اربعین میآید با زیارت ناب حسین(ع) که مومن را خالص میکند از دیگران. صف دوستان حسین(ع) از دیگران جدا میشود و نشانه مومن در همین زیارت اربعین است.
اربعین میآید با بغض مانده در گلوی عاشقان حسین(ع) و دلهای بیتاب یک زیارت، یک بوسه بر ضریح مقدس حسین(ع)، یک بیابان در بدری، اربعین میآید و کربلا آغوش باز میکند به روی زائران حسین (ع)، به روی همه، به روی زینب (س) دل شکسته، به روی جابر بن عبدالله انصاری اولین زائر اربعین.
به روی همه دلهای شیدایی حسین (ع) در طول تاریخ. به روی همه بدنهای خسته که چند روزی در راهند و چشم دوختهاند به نخلستانها تا از میان نخلها نگاهشان به گنبد و بارگاه حرم منور شود. کربلا قبله دلهاست، خدا میداند.
محمد خامهیار
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است