شخصی به دیدن رفیق خود رفت. قبل از رسیدن به خانه دید سرش از روزنه نمایان است. همین که رسید و در زد، خادم گفت: از صبح بیرون رفته و هنوز برنگشته است. آن شخص گفت: از قول من به او بگویید دفعه …
شخصی به دیدن رفیق خود رفت. قبل از رسیدن به خانه دید سرش از روزنه نمایان است.
همین که رسید و در زد، خادم گفت: از صبح بیرون رفته و هنوز برنگشته است.
آن شخص گفت: از قول من به او بگویید دفعه دیگر که بیرون می رود فراموش نکند سرش را از روزنه همراه ببرد!
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است