سیب ها، دیگر از درخت نمی افتند

امروزه کم تر پیش می آید که فیزیکدان ها کنار درخت سیبی قدم بزنند، یا به تنه ی آن تکیه بدهند و فکر کنند و با معادلات پیچیده ی فیزیکی و ریاضی کلنجار بروند. اما قصه ی سیب و درخت سیب برای …

امروزه کم تر پیش می آید که فیزیکدان ها کنار درخت سیبی قدم بزنند، یا به تنه ی آن تکیه بدهند و فکر کنند و با معادلات پیچیده ی فیزیکی و ریاضی کلنجار بروند. اما قصه ی سیب و درخت سیب برای همه ی فیزیکدانان و علاقه مندان به فیزیک و علم نجوم، قصه ای آشناست. نیوتن با دیدن سیبی که از درخت به زمین سقوط کرد، قانون جاذبه را کشف و فرمول بندی کرد و توانست با استفاده از این قانون حرکت تمام سیارات و قمرها را توضیح دهد. این قانون تا به امروز محکم و بدون تغییر باقی مانده است و رابطه ی ساده و در عین حال بسیار پیچیده ی گرانش، پای را از منظومه ی شمسی و حتی کهکشان ما فراتر گذاشته و تمام عالم را تصرف کرده است. امروزه با دقیق ترین آزمایش ها صحت این قانون سنجیده شده و تقریبا جای هیچ شکی را باقی نگذاشته است.

اما رصدهای جدید به ما می گویند که اگر همه چیز طبق قانون نیوتن کار کند، ما در دردسر بزرگی افتاده ایم. با بررسی و سنجش سرعت گردش ستاره ها به دور مرکز کهکشان به این نتیجه می رسیم که آن چه می بینیم چیزی کمتر از ۵ درصد مقدار ماده ای است که باید وجود داشته باشد. کنار آمدن با چنین موضوعی چندان ساده نیست. این که شما تصور کنید این چند میلیارد ستاره ای که می توانید با تلسکوپ رصد کنید تنها ۵ درصد از کل عالم را تشکیل داده اند و تمام فضاهای خالی، پر از چیزی است که ما نمی توانیم آن را ببینیم. از طرفی با فرض این که ۹۵ درصد دیگری که از چشم ما دور مانده است تماما ماده ای است که آن هم از قانون نیوتن پیروی می کند، با مشکل جدیدی مواجه می شویم. این بار با بررسی سرعت انبساط عالم به این نتیجه می رسیم که همه ی ۹۵ درصد باقی مانده نمی تواند از جنس ماده باشد و ایجاد جاذبه کند. ما نیاز به موجودی داریم که بر خلاف ماده به جای جاذبه، ایجاد دافعه کند.

بنابراین دانشمندان ترکیب عالم ما را چنین مشخص می کنند: کم تر از ۵ درصد ماده ی قابل رویت، حدود ۷۵ درصد ماده ی تاریک و بیش از ۲۰ درصد انرژی تاریک. با این ترکیب از ماده که گرانش را ایجاد می کند و انرژی که دافعه تولید می کند، جهان ما درست کار خواهد کرد.

اما این تنها راه حل مشکل نیست. می توانیم به جای این که به چشم های خود شک کنیم به رابطه ی نیوتن شک کنیم و آن را چنان اصلاح کنیم که رفتار فعلی عالم را توضیح دهد. آن چه مشخص است این است که قانون نیوتن بر روی زمین، یا در ابعادی همچون مدار سیارات به دور خورشید و حتی فاصله ی بین خورشید و ستارگان همسایه ی آن، درست عمل می کند، اما ممکن است در ابعادی بسیار بزرگ تر یعنی حدود "میلیون سال نوری" و فراتر از آن رفتاری متفاوت نشان دهد. یا مثلاً وقتی جرم ها از یک حدی بزرگ تر می شوند (مثلا جرم یک کهکشان) رفتار قانون نیوتن عوض شود. ممکن است قانون نیوتن نیاز به یک جمله ی اضافی داشته باشد که آن جمله فقط در فواصل دور یا جرم های بسیار زیاد عمل کند. این ایده جذابیت های خاص خود و طرفداران خاص خود را دارد. اگر این فرض درست باشد دیگر نیاز نیست که ما موجودات عجیب و غریبی مثل ماده ی تاریک یا انرژی تاریک را تصور کنیم، چیزهایی که تا به امروز هنوز هیچ شناخت روشنی از آن ها نداریم. به نظر می آید که بتوان با پیدا کردن تصحیحی برای قانون نیوتن تمام مشکلات را حل کرد، اما بزرگ ترین مشکل پیدا کردن تصحیح مناسب است، جمله ای که باید به قانون نیوتن افزوده شود تا علاوه بر جاذبه، دافعه هایی را که در فواصل دور ایجاد می شود توصیف کند. جمله ای که توضیح دهد یک سیب همیشه از درخت خواهد افتاد یا نه!