دامغان در گذر تاریخ

ایالت کوچک قومس در دامنه کوه های البرز واقع بوده است و ارتفاعات البرز حد شمالی آن است. این ایالت از سرزمین کم وسعت و باریکی که در میان کوه های البرز در شمال و کویر لوت در جنوب محصور …

ایالت کوچک قومس در دامنه کوه های البرز واقع بوده است و ارتفاعات البرز حد شمالی آن است. این ایالت از سرزمین کم وسعت و باریکی که در میان کوه های البرز در شمال و کویر لوت در جنوب محصور است تشکیل می گردد. شاهراه خراسان که از ری در اقلیم جبال می آمده و به نیشابور در خراسان منتهی می شده است از سراسر ایالت قومس می گذشته و همه شهر های مهم قومس سر این راه واقع بوده است.
کرسی ایالت قومس دامغان بوده است که اعراب آن را «الدامغان» می نوشتند. و به عادت خودشان که اسم هر ایالت را بر کرسی آن اطلاق می کردند دامغان را قومس نسز می گفتند در دامغان چنان که ابن حوقل می گوید آب و آبادانی کم بوده و در آنجا پارچه هایی تهیه می گردیده که شهرت بسیار داشته است به همه بلاد صادر می شده است. مقدسی در باره دامغان می نویسد بیشتر آن در قرن چهارم ویران شد ولی: دژی داشته دارای سه دروازه، جالب توجه اینکه وی نام دو دروازه آن یعنی دروازه ری و دروازه خراسان را ذکر کرده ولی نامی از دروازه سوم به میان نمی آورد. همچنین درباره بازار آن می گوید این شهر دو بازار داشته که به بازار بالا و بازار پایین معروف بوده است. مسجد جامع این شهر در میان کوچه ها قرار داشته و بسیار طیب و تمیز بوده است و حوض هایی مانند حوض های شهر مرو داشته.
تمام نویسندگان اخیر از کثرت باد های آن سخن گفته اند. یاقوت حموی و دیگران آورده اند باد آنجا از دریای مجاور می وزد و از آن باد درخت های دامغان همیشه در حال اهتزاز و لرزش است. بنای مهمی از دوره ساسانیان در آن شهر وجود ارد که آب شهر را میان یکصد و بیست نهر تقسیم می سازد. حمد الله مستوفی می گوید: «دور بارویش هشت هزار گام است و هوایش به گرمی مایل است و آبش از رود و از میوه هایش امرود نکوست.»
یاقوت درباره دامغان می نویسد به فاصله یک روز راه (و به قول مستوفی سه فرسخ) قلعه گرد کوه درمیان کوه ها واقع است و کسی که در دامغان ایستاده باشد آن را می بیند و آن از قلعه های اسماعیله است. حمد الله مستوفی گوید: «گرد کوه را دژ گنبدان گفته اند سه فرسنگ است به دامغان پیرامون او منصور آباد»
دومین شهر ایالت قومس از حیث وسعت شهر بسطام یا بوده است. ابن حوقل گوید روستای آن خرم ترین روستا های قومس است و در باغ های
آن میوه فراوان حاصل می شود. مقدسی در وصف مسجد آن می نویسد مسجدی پاکیزه است و مانند قلعه ای است و در میان بازار قرار دارد. ناصر خسرو بسطام را در سال ۴۳۸ هـ.ق دیده و آن را مرکز آن ایالت شمرده و شهر قومس نامیده است. وی بر سر مزار بایزید بسطامی عارف بزرگ قرن سوم اشاره کرده است.
در چهار فرسخی بسطام سر راه استر آباد شهر خرقان واقع است که در قرون هفتم و هشتم محلی با اهمیت بوده. حمد الله مستوفی گوید «خرقان دیهی است از توابع بسطام هوای خوش و آب فراوان دارد و از مزار اکابر تربت شیخ ابو الحسن خرقانی در آن موضع است.» شهر دیگری که در ایالت قومس از آن نام برده شده، شهر «خوار» است که غربی ترین شهر های قومس و بر سر راه خراسان بوده است.
امروز دیگر نام قومس استعمال نمی شود زیرا قسمت عمده این ایالت جزو خراسان جدید شده و قسمت غربی آن نیز یکی از نواحی ری یعنی تهران وسمنان کنونی است.

مصطفی محققی