میان ‌رشته‌ای‌های گرافیک

آنچه امروز در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی ما با نام گرافیک آموزش داده می‌شود، اگر نگوییم از پایه و بنا، تفاوت‌های اساسی دارد با آنچه مورد نیاز جامعه امروز از این رشته است. این …

آنچه امروز در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی ما با نام گرافیک آموزش داده می‌شود، اگر نگوییم از پایه و بنا، تفاوت‌های اساسی دارد با آنچه مورد نیاز جامعه امروز از این رشته است.
این مساله فقط مربوط به رشته‌های هنری و گرافیک نیست و تقریبا همه رشته‌های کاربری- دانشگاهی به آن رسیده‌اند. ابتدا یک نمونه می‌آورم و بعد.
زمانی صنعتکاران و مکانیک‌کاران، فقط با داشتن تجربه و تخصص در رشته خود (مکانیک) می‌توانستند یک ماشین لباسشویی دستی بسازند، ماشینی که با حرکت دست می‌توانست کار کند. بعدها با برقی و الکتریکی شدن همین ماشین، لازم بود آن صنعتکار مکانیکال علاوه بر داشتن تخصص در رشته مکانیک، از برق و الکتریسته هم سررشته داشته باشد.
در واقع یک محصول الکتروتکنیک تولید می‌کرد، یعنی مکانیک + الکتریک.
امروز این داستان کاملا متفاوت و روزآمد شده و همان لباسشویی، خود مجهز به کامپیوتر کوچکی شده که توانایی انجام دستوراتی به صورت پیش فرض، آن هم از طریق جریان دیجیتال را دارد. ساده‌تر بخواهم بگویم دیگر برای تولید آن لباسشویی، داشتن فقط یک تخصص (مکانیک) کافی نیست و تخصص‌های دیگری از رسته الکتریک، الکتروتکنیک، الکترونیک و ... هم لازم است.
اگر آن زمان یک تولیدکننده لباسشویی می‌توانست با داشتن یک متخصص، محصول مورد نیاز جامعه‌اش را تولید کند، حالا دست کم به سه متخصص نیاز دارد، اما مراکز آموزشی دنیا این را یافته‌اند و دیگر متخصص محض مکانیک آموزش نمی‌دهند، بلکه او را کامل و با توجه به نیاز روز تربیت می‌کنند.
در بحث هنرهای کاربردی چون گرافیک هم این مساله مصداق دارد. بیشتر محصولات تولیدی مرتبط با گرافیک، دیگر صرفا به یک متخصص محض گرافیک (آن هم از جنس آرت) نیاز ندارد و متخصصان جامع‌الاطراف را می‌طلبند.
به طور نمونه در بسته‌بندی که به تخصص گرافیک نیاز دارد، درصد کمی از آن طراحی (در معنای گرافیک) است و آیتم‌های دیگری چون طراحی صنعتی، طراحی فیزیک و ... دخیل است. برای آن تولیدکننده هم مقرون به صرفه نیست برای هر مورد به سراغ یک متخصص برود.
هرچند ممکن است شرکت‌های خاصی باشند که چنین کنند، اما تعداد آنها واقعا بسیار کمتر از تعداد متخصصان است تا بازار کار آنها را تامین کند.
یا در نظر بگیرید راه‌اندازی و پشتیبانی وب سایت‌ها را. علاوه بر طراحی گرافیک، متخصصان دست اندر کار دیگر هم لازم است که بایستی پا به پای گرافیست گام بردارند و برای شرکت‌های کوچک (که بدنه اصلی و ستون فقرات تولید و تجارت کشورهای در حال توسعه چون ایران را تشکیل می‌دهند) به صرفه نیست که برای هر یکی‌اش به سراغ یکی بروند.
دیده و شنیده‌ایم که طراحانی که دستی هم در برنامه‌نویسی دارند، بازار کار بهتری از گرافیست‌های ناآشنا با مسایل فنی، دارند.
از این دست نمونه بسیار است، به ویژه آنکه بیشتر کاربردهای گرافیک ترکیبی است و با دیگر رشته‌ها و مشاغل پیوند خورده است، اما نکته اینجاست که نه آموزش عالی کشور و نه آموزش‌های آزاد رایج، هیچ کدام به این نکته توجه ندارند و دست بالای بالا، علاوه بر مباحث پایه (خشک، تکراری و آکادمیک) یکی دو نرم افزار هم آموزش می‌دهند!
این درست که هنرمند طراح گرافیک هم می‌خواهیم و داریم و خوشبختانه در این بخش هر روز شاهد موفقیت‌های پی در پی طراحان (به خصوص طراحان نسل امروز) هستیم، اما نیاز کنونی بیشتر متخصص کاربردی گرافیک است. فراموش نکنیم همان هنرمند گرافیک هم برای گذران روزمره‌گی‌های خودش، ناچار است کارهای بدون امضا هم طراحی کند.
نکته آخر اینکه، تا زمانی که آموزش عالی کشور و آموزش‌دهندگان حرفه و هنر گرافیک، دیدگاه میان‌رشته‌ای و کاربردهای آن را باور نکنند، همین آش و همین کاسه است و هر سال بر تعداد متخصصان گرافیک محض، بیکار و ناآشنا به مباحث و مسایل مورد نیاز، افزوده می‌شود.
بدتر آنکه این طبقه به مرور جایگاه نصفه نیمه کنونی‌اش را هم به دیگر رشته‌ها و صنف‌های موازی‌اش واگذار خواهد کرد.

مهدی صادقی