مسئله تشویق در هنر

هر هنرمندی برای پیشرفت در هنرش نیازمند مشوق است. هنرمندان زیادی هستند که یکی از اعضای خانواده مشوق آنها بوده‌اند مثلاً پدر خانواده که در جامعه ایرانی و در خانواده ایرانی شخص …

هر هنرمندی برای پیشرفت در هنرش نیازمند مشوق است. هنرمندان زیادی هستند که یکی از اعضای خانواده مشوق آنها بوده‌اند مثلاً پدر خانواده که در جامعه ایرانی و در خانواده ایرانی شخص شماره یک ایجاد تحول به حساب می‌آید. میزان سواد پدر و مادر در ذهنیت بچه‌هایی که بعدها احتمال دارد به هنرمندی تبدیل شوند تأثیر چشمگیری دارد. اما همیشه افراد و نزدیکان نیستند که می‌توانند یک علاقه‌مند به هنر را ترغیب به یادگیری هنر کنند. یک آهنگساز ایرانی در جایی گفته بود. «بزرگترین مشوقین من در حال حاضر شاگردانم هستند» این جمله هر شنونده‌ای را وادار به تأمل می‌کند که چطور احتمال دارد در حالی که معمولاً نزدیکترین آدم ها، مشوق افراد در کارها هستند؛ چگونه شاگردانی که هیچ نسبت خانوادگی با استاد ندارند باعث ایجاد انگیزه در او می‌شوند.
هنرمندانی که در حوزه‌های مختلف هنری تدریس می‌کنند همیشه این حس درونی را دارند که هنرجویانی جذب کنند و بتوانند آنچه که در طول سالها یاد گرفته‌اند را به آنها بیاموزند. وقتی این اساتید با علاقه بیش از حد و استعداد بالای شاگردانشان روبه‌رو می‌شوند بیشتر به فکر می‌افتند که شاگرد تربیت کنند. همین مسئله خود عاملی برای تولید کارهای اصیل هنری می‌شود و اساتید از شاگردانشان به عنوان مشوق یاد می‌کنند. از طرف دیگر جدای از تولیدات با کیفیت هنری توسط اساتید آنها به این باور می‌رسند که شاید آن ایده‌هایی که قبلاً در رؤیاهایشان داشتند حالا می‌تواند از طریق شاگردان آنها جنبه عینی به خود بگیرد.
آن محیط و عرصه‌ای که اساتید نتوانسته‌اند تولیداتشان را در آن زمان به اجرا درآورند حالا هنرجویانشان انجام می‌دهند و این همان مسئله‌ای است که می‌توان گفت بزرگترین مشوقین هر استادی شاگردان موفق و با استعداد وی هستند.