فیض کاشانی و انواع سیاست

محمد بن مرتضی بن محمود مشهور به ملا محسن فیض کاشانی از علمای بزرگ عصر صفوی است که در سال۱۰۰۷ه . ق در کاشان متولد شد. فیض در فلسفه وکلام بسیار مقتدر و توانا بود و در زمره یکی از فلاسفه …

محمد بن مرتضی بن محمود مشهور به ملا محسن فیض کاشانی از علمای بزرگ عصر صفوی است که در سال۱۰۰۷ه . ق در کاشان متولد شد.
فیض در فلسفه وکلام بسیار مقتدر و توانا بود و در زمره یکی از فلاسفه بزرگ اسلامی قرار دارد .مبنا و مشرب فلسفی او موافق با مشرب استاد و پدر زن خود یعنی ملا صدرا بود و در بسیاری از آرای فلسفی از او پیروی می کرد.
وی در فقه و علوم شرعی با وجود داشتن مسلک اخباری و انتقاد های شدید بر اصولیون دارای درجات رفیع در فقاهت و اجتهاد بود و علما و دانشمندان زیادی بر کتاب مشهور فقهی ایشان مفاتیح الشرایع شرح های مختلفی نوشته و آن را به ایجاز و عمق معنا ستوده اند.
فیض کاشانی در عرفان و اخلاق هم ملهم از غزالی بود و تا سن۶۰ سالگی شیفتگی زیادی به عرفان داشت.
فیض مفهوم سیاست را بیشتر در قالب لغوی آن و با توجه به مبانی هستی شناسی و انسان شناسی خود تعریف کرده است .سیاست را تربیت انسان ها در جهت رسیدن به صلاح و کمال آن ها و تدبیر کشاندن آن ها به طرق خیر و سعادت دانسته و معتقد است انسان در ابتدای آفرینش خود از کمالی که برای رسیدن به آن ها خلق شده خالی است ،همچنین از غایتی که برای او قرار داده به دور است در حالی که فطرتا چنانچه اسباب و شرایط فراهم باشد قابلیت رسیدن به آنها را دارد .از این رو واجب است انسان سیاستی داشته باشد که اورا تشویق نموده و در رسیدن به صلاحیت کمالش تربیت کند همچنین او را تدبیر کرده و در طریق خیر و سعادت قرار دهد و گرنه در همان رتبه حیوانی باقی مانده و از نعیم دائمی محروم خواهد بود.
انسان ها محتاج تمدن و اجتماع و تعاون می باشند از این روست که تعدد و تحزب در میان آن ها پدید می آید و زندگی مدنی شکل می گیرد و این زندگی نیازمند قانونی می شود که محل رجوع همگان باشد که این قانون از نظر وی همان شرع و عرف است که اگر مشتمل بر سلطنت و قدرت باشد سیاست نا میده می شود.
سیاست از نظر فیض کاشانی عبارت است از :
▪ تشویق و تربیت انسان به منظور رسیدن به صلاحیت کمالی وجود
▪ قرار دادن انسان در طریق خیر و سعادت
▪ اهتمام بر تدبیر معاش و معاد انسان ها
▪ جمع آوری افراد شر در نظامی شایسته جماعت بشری
▪ استعمال عقل عملی و تهذیب اخلاق چه سائس از خارج باشد مثل سلطان و چه از داخل باشد مثل حسن تدبیر نفس
فیض در اولین تقسیم بندی از سیاست آن را به سیاست شرعی و عرفی یا ضروریه غیر شرعی تقسیم می کند .سیاست شرعی سیاستی است که عالم ملک را در خدمت ملکوت درآورده، انسان ها را به سوی خدای متعال سوق داده و دنیا را به آخرت ارجاع نموده است.
فیض سیاست ضروریه را در مقابل سیاست شرعی قرار می دهد و معتقد است سیاست ضروریه سیاستی است که تنها به حفظ اجتماع ضروری می پردازد ،اگر چه منوط به تغلب باشد.گویا سیاست ضروریه یا دنیویه در تغبیر فیض از نظریه های غزالی بوده است.
سیاست ضروریه یا غیر شرعی ،اصلاح جمعیت نفوس جزئیه و نظام اسباب معیشت ایشان می کند تا در دنیا باشند و بس در آن از نفوس جزئیه صادر می شود که خطا بر ایشان رواست. ولی ایشان سیاست شرعی را اصلاح جمعیت کل و نظام مجموع دنیا و آخرت با هم با بقای صلاح هر یک در هر یک می کند می داند؛ البته فیض به طبع غزالی سیاست را به مراتب مختلفی تقسیم کرده و آن را به معنای استصلاح خلق و ارشاد وارث بر آن ها به سوی طریق مستقیم می داند و به اعتقاد وی منجی در دنیا و آخرت را می توان به چند نوع تقسیم کرد که شامل سیاست انبیا ،سیاست ملوک و سیاست علما می شود.
منابع:
درآمدی بر تاریخ اندیشه سیاسی در ایران، سید جواد طباطبایی، تهران، انتشارات کویر
اندیشه سیاسی در اسلام و ایران، حاتم قادری، تهران: انتشارات سمت