روانکاوی منتقدانه

گفتمان نقد روانکاوانه به شیوه یی که درخور تاریخ نگاری باشد و بتوان آن را در تاریخ نقد جدید لحاظ کرد، با پدر علم روانکاوی زیگموند فروید آغاز می شود. علت اینکه پدر روانکاوی، پدر …

گفتمان نقد روانکاوانه به شیوه یی که درخور تاریخ نگاری باشد و بتوان آن را در تاریخ نقد جدید لحاظ کرد، با پدر علم روانکاوی زیگموند فروید آغاز می شود. علت اینکه پدر روانکاوی، پدر نقد روانکاونه نیز محسوب می شود را می توان رویکرد جسته گریخته و البته ویژه فروید به هنر و ادبیات دانست. از مهم ترین این فعالیت ها می توان به مقاله وی در مورد مجسمه موسای میکل آنژ، خاطرات کودکی لئوناردو داوینچی، مقاله یی در مورد داستایوفسکی و سرانجام نوشته یی در مورد نمایشنامه گرادیوا یا شوری در پمپی از نمایشنامه نویس آلمانی ویلهلم نیسن اشاره کرد.
باید اذعان داشت رویکرد انتقادی و منفی نگرانه ناقدان به این شیوه از نقادی از همان ابتدای نقد روانکاوانه آغاز می شود. بسیاری جزمیت نیت مولف را در این شیوه نیز دخیل دانسته و با دلایلی مشابه به رد جزمیت نیت مولف به نقد در این شیوه پرداخته اند. با نگاهی به مجموعه آثار فروید جدا از متون تخصصی روانپزشکی که در آنها درمان و ریشه یابی بیماری ها و روان رنجوری ها محوریت و مرکزیت دارد، می توان آثار دیگری را نیز یافت که در آنها فروید با رویکردی متفاوت به ژرف نگری پیرامون مسائل و بنیادهای اجتماعی - فرهنگی و حتی هستی شناسانه پرداخته است. شاید همین متون و همین نگرش ها در او سبب شده امروزه نتوان به راحتی فروید را تنها به عنوان یک دانشمند مطرح کرد و سویه های فلسفی کارش و همچنین تاثیر بنیادین او را در روند پژوهش فلسفی نادیده گرفت. بسیاری بر این اعتقادند که چه بسا تاریخ نگرش فلسفی نیز به دو مقطع قبل از فروید و پس از فروید قابل تقسیم باشد.
نمود روشن تاثیر جریان فروید بر نگرش فلسفی، سست کردن بنیان های فلسفی دکارت و فراتر از آن مشی کلی نگرش فلسفی مدرنیته است. تصور انسان به عنوان پیکری سراسر آگاهی در تمام فلاسفه بعد از روشنگری و برجسته تر از آن فلاسفه مدرنیته به عنوان مبحثی پایه یی تنها زمانی مورد تردید و تهدید قرار گرفت که نیچه و پس از او فروید آگاهی انسان را به چالش کشیده و قائل به وجودی ناآگاهانه برای انسان شدند که دانش فلسفه از آن ناچیز بود. جدا شدن تام دنیای سوژه و ذهنیت از دنیای ابژه و جسمیت نیز از انقلاب هایی بود که جریان علمی فروید آن را مورد چالش و پرسش جدی قرار داد.۱
در متون دسته دومی که ذکر کردیم تمدن و ملالت های آن۲ توتم و تابو، دین آینده یک وهم، مکاتبات فروید و اینشتین پیرامون جنگ و... از اهمیت ویژه یی برخوردارند که در آنها فروید با استفاده از اندوخته ها و یافته های علمی اش در روانکاوی نگاهی روشن به مسائل مهم فرهنگی و اجتماعی کرده است لذا بدیهی است نگاه او در این آثار بسیار متفاوت از نگاه یک جامعه شناس یا مردم شناس باشد. نگارنده بر این اعتقاد است که تاثیر فروید بر هنر و به ویژه ادبیات در دو بعد جلوه می یابد؛ نخست بعدی که مربوط به یافته های علمی او پیرامون شخصیت شناسی و مبانی علم نوین روانکاوی است و بعد دوم تاثیری که ناشی از نگاه روانشناسانه او به پدیده های اجتماعی است. تاثیر ناشی از بعد اول را می توان در نوول های روانشناختی دوران پس از فروید و آثاری که مبانی و نظریه های روانکاوی را در تکوین شخصیت های خود پایه قرار دادند، یافت. تاثیر دوم را می توان در بروز تماتیک داده های روانکاوی در آثار پس از فروید جست وجو کرد. نگاه فروید به تمدن، پرخاش، جنگ و علل آن و نگاه سبب یابانه یی که او فراتر از کلیشه های رایج به فجایع انسانی می کرد در این آثار نمود بارزی یافت. نگرش بدویت گرایانه یی که از نگاه منفی فروید به عنصر تمدن منتج می شد، نفرت نویسندگان و متفکران زیادی را از جریان بیگانه ساز مدرنیسم دوچندان کرد و نگاه همواره مثبت و تعاریف تحسین آلود رایج را نسبت به تمدن و متعلقات آن دگرگون ساخت. ضرورتاً این نکته را نیز باید به خاطر داشت که نگرش ها و نظریات فروید در حوزه های اجتماعی که ذکر کردیم بنا به سنت علمی و خردباورانه، بی شک منفک از مبانی و یافته های علمی او نیست. شاید به همین دلیل است که بیشتر این آثار در دوران دوم کاری او و به ویژه پس از مهم ترین کتابش تعبیر خواب که در سال ۱۹۰۰ به چاپ رسید تالیف شده اند لذا دست یازیدن به نگاهی جامع پیرامون انگاره های جامعه شناسانه فروید بدون داشتن پیش زمینه یی دست کم اجمالی از مبانی علمی و بنیان های روانکاوی ممکن نیست.


مهراد بهراد
پی نوشت ها؛-----------------------
۱- نک به محمد صنعتی، تحلیل های روانشناختی در هنر و ادبیات، نشر مرکز
۲- زیگموند فروید، تمدن و ملالت های آن، مترجم مبشری، نشر ماهی