پیرمرد آنقدر به کتاب علاقه داشت که از اوایل جوانی شروع به خریدن کتاب کرد به طوری که در هشتاد سالگی کتابخانهای متشکل از هزاران کتاب داشت. با این حال مرد تمایلی به امانت دادن …
پیرمرد آنقدر به کتاب علاقه داشت که از اوایل جوانی شروع به خریدن کتاب کرد به طوری که در هشتاد سالگی کتابخانهای متشکل از هزاران کتاب داشت. با این حال مرد تمایلی به امانت دادن کتابهایش نداشت، چون میترسید آنها پاره یا گم شوند تا اینکه پیرمرد بیمار و متوجه شد که چند ماهی بیشتر زنده نمیماند. از این رو تصمیم گرفت تمامی کتابهایش را به کتابخانه اهدا کند. دوستان مرد که عمری در حسرت کتابهای او بودند از این کار او شگفت زده شدند. وقتی پیرمرد از دنیا رفت در وصیت نامهاش نوشته بود:
ای کاش خیلی زودتر از اینها کتابهایم را اهدا کرده بودم، چون لذتی که از این کار نصیبم شدبه تمامی آن سالهایی که کتابها فقط در مالکیت خودم بود میارزید..با این حال خوشحالم چرا که توانستم در باسواد کردن دیگران سهمی داشته باشم.
شهره کمالی
نظر شما چیست؟
لیست نظرات
نظری ثبت نشده است